«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ شهریور ۱۴, چهارشنبه

«حماس»، نیرویی مردمی یا آتش بیار کارزار سیونیستی ـ امپریالیستی؟ ـ بازپخشش

پیش از این، یورش موشکی «حماس» بهانه ای شد تا دولت آماده به جنگ اسراییل در نوار غزه خون مردم را بریزد. اینک، بار دیگر از پاسخ موشکی «حماس» به اسراییل سخن در میان است و گفته شده که گویا یکی از موشک های «حماس» به نزدیکی شهر اورشلیم برخورد نموده، ولی خوشبختانه کشته یا زیان عمده ای به بار نیاورده است. این در شرایطی است که یورش های همه جانبه ی اسراییل به مردم پلستین مرگبار بوده و هربار جان بسیاری از مردم غیرنظامی، زنان و کودکان را می گیرد. چنین نبردی برای پلستینی ها، نبردی نابرابر، کودکانه و در خدمت آماج های اهریمنی امپریالیست ها و سیونیست هاست که بیش از هر نیرویی در منطقه به چنین تنشی نیازمندند؛ زیرا از سوی مردم خود اسراییل برای کاهش خطر جنگ، گام برداشتن به سوی صلح و افزایش رفاه اجتماعی زیرفشار قرار گرفته اند.

اکنون با چنین یورش کودکانه و موشک پرانی هایی که کم ترین زیانی به دشمن تا دندان ساز و برگ یافته وارد نمی کند، دولت سیونیستی بسی آسان تر از پیش خواهد توانست، افکار عمومی مردم اسراییل را برای پشتیبانی از سیاست های جنگ طلبانه ی خود و سرکوب جنبش صلح در این کشور هم آوا، همراه و بسیج نماید. 

آیا جریان اسلام گرای «حماس» که به یاری کشور اسراییل برعلیه سازمان آزادیبخش پلستین پا گرفت، جان مردم پلستین، کودکان و زنان و مردم غیرنظامی آن را در گرو سیاست های نابخردانه ی خود ننهاده است؟

آیا موشک پرانی های «حماس» به خاک اسراییل، آتش جنگ و کینه توزی میان اسراییلیان و پلستینی ها را بیش تر شعله ور نخواهد کرد؟ و آیا می توان چنین سیاستی را تنها نابخردانه خواند؟ یا اینکه دست هایی در رهبری این جریان اسلام گرای تندرو، بسان عملکرد طالبان و برخی از نیروهای اسلام گرای همانند در دیگر کشورها، دانسته و آگاهانه در کارِ زمینه سازی های تازه ی سیاست های امپریالیستی و سیونیستی در منطقه ی خاورمیانه است؟

نمودارها و نشانه های نیرومندی، بویژه هماوند با سیاست های دولت اسلامی ـ امریکایی کشور مصر [دولت اسلام سلفی اخوان المسلمین در آن هنگام]، گواه آن است که در پس این آتش بازی های مرگبار و به بهای از دست رفتن زندگی و جان و خون مردم پلستین، سیاست های پلید دیگری برای هرچه بیش تر کژدیسه نمودن جنبش خلق های عرب، افزایش کینه و دشمنی میان توده های مردم اسراییل با توده های مردم کشورهای عربی و جلوگیری از نزدیک شدن خلق های منطقه برای گره گشایی دشواری هایشان که تنها و تنها از سوی امپریالیست ها، سیونیست ها و همه ی رژیم های واپسگرای عرب به آن ها گرانبار شده، نهفته است؛ سیاست هایی که می رود تا هر آنچه نیروهای صلح دوست اسراییل به رهبری حزب کمونیست آن کشور و دیگر نیروهای پیشروی منطقه ی بزرگ عربی تاکنون رشته اند، یکبار دیگر پنبه کند و در این میان «حماس» نیز بار دیگر نقش آتش بیار کارزاری نابرابر را بر دوش گرفته است. نکته ای که نباید از دید نیروهای پیشرو ایران و منطقه دور بماند. 

ب. الف. بزرگمهر    ٢۷ آبان ماه ١٣٩١

https://www.behzadbozorgmehr.com/2012/11/blog-post_17.html

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!