«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ مرداد ۱۶, پنجشنبه

آیا چنین کاری خداپسندانه بود که کارِ ما با برادران مان را به جاهای باریک کشاندید؟!

گیریم که کمی هم «شیطان» باشند!

انتقاد معصومه ابتکار از طرح جداسازی جنسیتی
در مقدس ترین مکان عبادی، زن و مرد کنار یکدیگرند

معصومه ابتکار از دانشجویان پیرو خط امام و رییس کنونی «سازمان محیط زیست» در گفتگو با گاهنامه ی «مهرنامه» (شماره ۲۳ ـ ۳۰ تیر ماه ۱۳۹۱) گواهمندی (استدلال) زیر را برای مخالفت با جداسازی جنسیتی بیان نموده بود:
«یکی از جلسات کنوانسیون رفع تبعیض از زنان (زمان ریاست جموری آقای هاشمی)، یکی از آقایان خیلی با تعصب می گفت: که ما هیچ چیز و هیچ جایی را در دنیای اسلام نداریم که زن و مرد بتوانند در یک موقعیت اجتماعی در کنار هم قرار بگیرند. از نظر اسلامی، در هیچ جایی نباید زن و مرد در کنار هم باشند. ایشان وقتی با تعصب و حرارت این موضوع را مطرح می کرد، حجة الاسلام تسخیری (دبیرکل مجمع تقریب مذاهب اسلامی) وارد حرف ایشان شد و گفت ”الّا مطاف بیت الله الحرام“! یک دفعه ایشان متوجه شد که تئوری اش چقدر سست بوده است. ما چطور می گوییم زن و مرد در اجتماع نباید در کنار هم باشند، در حالی که در مقدس ترین مکان عبادی و در زیارت بیت الله الحرام ، زن و مرد کنار یکدیگرند. در آنجا هیچ امکانی برای تفکیک وجود ندارد چطور می توانند زن و مرد را در طواف خانه خدا از هم تفکیک کنند؟»

از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب؛ برنام و زیربرنام نیز از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر

در پاسخ به معصومه خانم از زبان یکی از آخوندها یا نیمچه آخوندهای سایه روشن۱ که افزون بر درس اهل بیت به گواهی دکترای «هوایی» (کوتاه شده ی هاوایی!) نیز ساز و برگ یافته است۲:
بیت الله الحرام را که ما اداره نمی کنیم. در کشوری دیگر با مذهبی دیگر است. اگر دستِ ما بود ...

شما چرا از تجربیات جوانی خود، آن هنگام که پا درجای پای آن «از خدا بی خبران» نهاده۳ و از دیوار سفارت کشور دوست و برادرمان بالا می رفتید، نمی گویید؟ مگر همین دانشجویان مُذکّر، شما را از دیوار بالا نکشیدند؟ آیا تنها دست مبارک را گرفتند و بالا کشیدند که آن هم به نوبه ی خود، گناهی نابخشودنی به درگاه الله است؟ نه! «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم»، یکی از همان ها از ... تان چنگ زد تا شما را بالا بکشد! تازه، اگر شلوار جین نپوشیده بودید، روشن نبود ...   

آیا چنین کاری خداپسندانه بود که کارِ ما با برادران مان را به جاهای باریک کشاندید؟!۴ گیریم که کمی هم «شیطان» باشند!

ب. الف. بزرگمهر    ۱۶ امرداد ماه ۱۳۹۳

پی نوشت:

۱ ـ آخوندهای سایه روشن از سال ها پیش، همیشه پایی در ممالک شیاطین و بویژه «شیطان بزرگ پیشین»، ولی هنوز بازننشسته و قبله ی همه ی روحانیون جهان از هر قماش: انگلیس داشته اند و پس از انقلاب بهمن ۵۷ برای آنکه از قافله بازنمانند، شعار مرگ بر انگلیس و آمریکا و البته بیش از آن: «مرگ بر استکبار جهانی» را که شعاری چندپهلوتر بود و به کسی نیز برنمی خورد، سر می دادند. اکنون که جیب هایی پرپول و حساب بانکی های پرمایه یافته اند، بجای این شعار نیز شعار دیگری جایگزین نموده اند:
«مرگ بر خاک بر سرهای جهان!»

۲ ـ بجای تصویرهای حرام که برخی خدانشناس ها به دیوار اتاق خواب خود می آویزند، آن گواهی را در بالای تختخواب خود با همسر مبارک یا همانا "ضعیفه ی پیشین"، میخکوب کرده تا هر از گاهی با دیدن آن انرژی و انگیزه ی بیش تری برای گرم نگهداشتن اجاق "اسلام" یابد!

۳ ـ پیش از اشغال سفارت «شیطان بزرگ» از سوی دانشجویان نامیده شده با فرنام «خط امام»، کوششی برای اشغال آن از سوی سازمان های تندروی چپ ایران انجام پذیرفته بود که به کوشش دولت بورژوا لیبرال «مهدی موش» (مهدی بازرگان) و دیگران ناکام ماند؛ «دانشجویان خط امام»، آن "ابتکار" را که دیگر ابتکاری نبود از آن چپ های تندرو که اکنون بیش ترشان توزرد از آب در آمده اند، رونویسی کردند!

۴ ـ آخوند نابکار، گناه همه ی گند و گه کاری های سی و پنج سال گذشته را از گردن  سوداگران هست و نیست مردم ایران برمی دارد و به دوش دیگری می گذارد!

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!