تصویری از نیچه، همراه با یکی از نوشته هایش را درج کرده است؛ نیمچه فیلسوفی دیوانه که گویا برای خود وی نیز افزون بر دیگر نمادها و بزرگنمایی های رسانه ای که هر سال پی گرفته می شود، نیمکتی که وی در یکی از شهرهای آلمان بر آن می نشسته و چپقی دود می کرده را رنگ کرده به خورد مردم آنجا و جهانگردانی از سایر کشورها می دهند. به این ترتیب، هم بزرگش می کنند و هم بزرگش می دارند و آن ها که به این کار دست می یازند، بی هیچ گمان و گفتگو، نوادگان و بازماندگان همان سرمایه داری بزرگ آلمان هستند که به هنگام خود، هیتلر را از کنج میخانه ها و آبجوفروشی ها تا جایگاه دیکتاتور بزرگ آن کشور برکشیدند تا با جنگ، هم نیرومندترین جنبش کارگری آن هنگام اروپا و جهان در آن کشور را سرکوب کند، هم به سرزمین های دیگران و سرزمین های استعمارشده از سوی دیگر کشورهای امپریالیستی چنگ اندازد؛ همان کاری که امروزه نیز هنوز اینجا و آنجا به انجام می رسانند تا هم منافع طبقاتی خود را خوب پاس دارند و هم توده های مردم را هرجا که بویژه بحرانی انقلابی پیش آمده باشد، سرِ جای خود نشانده، سرکوب و ریشخند نمایند.
زیر آن تصویر، چند روز پیش تر نوشته
بودم:
به همین دلیل برای این به اصطلاح فیلسوف نیمه دیوانه، ده
ها نماد گوناگون در کشورش ساخته اند؛ ولی برای دانشمندان بزرگی چون کارل مارکس و
فریدریک انگلس از همان کشور که این نیمچه فیلسوف و دیگر فیلسوفان در برابر بزرگی
آن دو بسیار ناچیزند؛ نه تنها کار چندانی نکرده اند که به هنگام زندگی شان ناچار شدند،
خاک آن کشور را ترک گویند و یکی از آن دو سال ها دربدر و آواره در این یا آن کشور در تنگدستی زیست.
این از سویه ای دیگر، بسیار شگفت انگیزتر از گفته ی آن فیلسوف
نیمه دیوانه و پدر ناتنی فاشیسم در آلمان و اروپاست. گرچه به گفته ی اسکار وایلد:
تنها کودن ها شگفت زده می شوند!
ب. الف. بزرگمهر ۱۶ امرداد ماه ۱۳۹۳
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر