«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ مرداد ۲۰, دوشنبه

ﻫﻤﯿﻦ اندازه که ﺯﻧﺪﻩﺍﯾﻢ، ﺟﺎﯼ شگفتی است!


ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ:
فروافتادن پی در پی هواپیماها، برخورد قطارها و رخدادهای مرگبار جاده ها و شهری،
ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺳﺒﺰﯾﺠﺎﺕِ ﺁﺑﯿﺎﺭﯼﺷﺪﻩ ﺑﺎ پساﺏ،
ﺷﯿﺮِ ﻭﺍﯾﺘﮑﺲﺩﺍﺭ،
ﻟﺒﻨﯿﺎﺕِ ﭼﺮﺏﺷﺪﻩ ﺑﺎ ﺭﻭﻏﻦ ﭘﺎﻟﻢ،
گوشت مرغ و خروسِ ﻫﻮﺭﻣﻮﻥﺧﻮﺭﺩﻩ،
ﭘﺎﺭﺍﺯﯾﺖ ﺭﻗﺼﺎﻥ در ﺑﺎﻻﯼ ﺳﺮ،
خفت شدن باغات و زورگیری ها،
دزدی های برباددهنده ی اعصاب،
ﮔﺮﺩ ﻭ ﻏﺒﺎﺭ ﺭﺍﺩﯾﻮ ﺍﮐﺘﯿﻮﯼ،
ﺁﻟﻮﺩﮔﯽ ﺑﻨﺰﯾﻦ ﻏﯿﺮﺍﺳﺘﺎﻧﺪﺍﺭﺩ،
ﺁﺏ ﺁﺷﺎﻣﯿﺪﻧﯽﻧﯿﺘﺮﺍﺗﻪ ﻭ آمیخته ﺑﺎ پساﺏ،
رد پای ﺳﮓ ﻭ ﮔﺮﺑﻪ ﺩﺭ ﮐﺎﻟﺒﺎﺱ ﻭ ﺳﻮﺳﯿﺲ،
پخش ﮔﻮﺷﺖِ ﺍﻻغ های ارجمند بجای ﮔﻮﺷﺖِ ﮔﺎﻭ،
فرآوری ﺑﺴﺘﻨﯽ ﺑﺎ ﺭﻭﻏﻦ ﺟﺎﻣﺪ، و
تنش ها ﻭ ﻧﮕﺮﺍﻧﯽﻫﺎ و دلواپسی هایی ﮐﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺑﺎ آن ها ﺳﺮ ﻭ ﮐﺎﺭ ﺩﺍﺭﯾﻢ،
ﻫﻤﯿﻦ اندازه که ﺯﻧﺪﻩﺍﯾﻢ ﺟﺎﯼ شگفتی ﺩﺍﺭد ﻭ بسان ﻣﻌﺠﺰﻩ ایﺍﺳﺖ.

بکوشیم، ﻫﻤﯿﻦ ﭼﻨﺪ روز ﺑرجای ﻣاﻧﺪﻩ را ﺗﺎ ﺳﺮﻃﺎﻥ نگرفته ایم ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻟﺬﺕ ﺑرده، اجاق مان را گرم نگاه داریم و فرزندانی کور و کچل و مُنگل و همیشه دلواپس به «ولایت آقا» پیشکش نماییم! همین اندازه که «آقا» جای دوست و دشمن را به آن ها نشان بدهد، بس است!

خاستگاه: ناشناس 

از «گوگل پلاس» با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب؛ برنام را نیز از متن برگزیده ام.    ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!