یادداشتی به بهانه ی بازانتشار این نوشتار
نوشتار زیر را کم تر از دو ماه پیش نوشته و در تارنگاشتم درج
کرده ام. کم تر پیش آمده یا شاید برای نخستین بار است که نوشتاری را در بازه ی
زمانی چنین کوتاهی بازانتشار دهم. انگیزه ی آن، حساسیت بسیار بالا و بیمناکی اوضاع
ناگواری است که «یانکی ها» با راه اندازی تروریست های خوب ساز و برگ داده شده از
سوی خودشان که رفته رفته جای «طالبان» را می گیرند و شاید در آینده در کالبدی دگر
جایگزین آن شوند، پدید آورده اند.
اکنون، اشتباهات و ندانمکاری ها بر پایه ی خودی و ناخودی کردن
آدم های با باورهای گوناگون دینی و مذهبی و حتا جداسازی های ساختگی میان دین
باوران یا دین ناباوران، برای بسیاری روشن شده است؛ اشتباهات و ندانمکاری های
بزرگی که از «بنیادگرایی یهودی» و «سیهونیسم» و زان پس «بنیادگرایی» های گوناگون
اسلامی و از آن میان در پیش گرفتن سیاستی «شیعه سرور» در کشور خودمان سرچشمه گرفته است. گروه بیش از اندازه بزرگنمایی شده ی «داعش»، نمونه ی
روشن و واپسین فرآورده ی تلخ آن «بنیادگرایی» است که تخم پلید آن از سوی امپریالیست
های انگلیسی و «یانکی» در منطقه کاشته و آبیاری شد و اکنون درختی است دوزخی که هر
از گاهی شاخ و برگ های تازه و پاجوش هایی از بدنه و سرشاخه های آن می روید.
همین امروز، رسانه ها خبر از بمباران پایگاه های «داعش» پیرامون
سد موصل در کشور همسایه: عراق داده اند که همچنان در دست آن هاست و بگمان بسیار
نیرومند، پیش از عقب نشینی از آنجا، آن را خواهند ترکاند و بلای بزرگ تری از هر
دیدگاهی که بنگرید، برای مردم نگونبخت منطقه پدید خواهند آورد. نگاهی به روش های سیاسی
و پیگیری نظامی آن از سوی امپریالیست های «یانکی»، نمودهای روشن تری از جُستار در
میان نهاده شده در نوشتار زیر را که چرا نباید در امور کشوری دیگر و در اینجا کشور
همسایه دخالت نموده یا به روش های نظامی دست یازید و از آن بدتر به همکاری با امپریالیست
های «یانکی» پرداخت، آشکار می کند. آن ها خود، چنین نیرویی را به دست عربستان
سعودی، قطر که رهبر موش مرده ی «حماس» نیز در آنجا جا خوش کرده و دیگر دولت های
واپسگرا و همدست امپریالیست ها چون ترکیه، ساز و برگ می دهند و به گاه بایسته،
برای ایز گم کردن و پدیداری سردرگمی بیش تر میان نیروهای ناکارآزموده و نابخردی
چون رژیم تبهکار جمهوری اسلامی و دست بالا پیدا کردن بازهم بیش تر بورژوا لیبرال
ها در آن به بمباران پایگاه های آن گروه دوزخی دست می یازند! سیاستی دوپهلو و
دودوزه برای گسترش بیش از پیش محبوبیت نیرویی که رسانه های خودشان آن را بسیار
بزرگ تر از اندازه اش باد کرده و می کوشند تا چون نمونه ی کامیابانه ی پیشین: «سازمان
القاعده» که تنها نمونه نیز نیست، تخم مهرورزی به آن را در دل مسلمانان سنی در
سوریه، عراق، ترکیه، ایران و دیگر کشورهای مسلمانی که در آن ها پیروان «اهل سُنّت»
در کنار دیگر کیش ها و آیین های اسلامی و غیراسلامی زندگی می کنند، بکارند و به
این ترتیب، زمینه ای اجتماعی برای چنین گروه رویهمرفته بی ریشه ای دست و پا نمایند.
چنانچه، این کار با کامیابی همراه شد، بسان همان نمونه ی یادشده، پیگیری کار آسوده
تر و کم هزینه تر خواهد بود و "گلوله برفی" نخستین، بسان بهمنی سرازیر
شده، دستِکم تا مدتی جاهای دیگر را زیر می گیرد و می پوشاند.
آیا نباید این سیاست دودوزه بازانه ی امپریالیست های «یانکی» را
رسوا نمود و همراه با آن، سیاستی بر بنیاد همزیستی مسالمت آمیز، بی هیچگونه دخالتی
در امور کشورهای دیگر و بویژه همسایگان در
پیش گرفت؟! یا نه؟! همچنان، برپایه ی گونه ای بی سیاستی پایدار، پیگیر و بی منطق، بر
بنیاد «شل کن، سفت کن» های رهبر نادان، ناکارآزموده و دودوزه باز جمهوری اسلامی که
«ما بدبین هستیم ... ولاکن شما کارتان را پی گیرید!» و در پرده ی پسین: «ما
گفته بودیم ... ولاکن ...»، تن به همکاری با امپریالیست ها داد و شماری آدم را برانگیخت
و این بار برای پشتیبانی از گنبد زرین گور فلان امام یا به بهانه های دیگر به کشتن داد و سرانجام
نیز به «سگ زنجیری» تازه ی امپریالیست ها دگردیسه شد؟!
همه ی این ها به آرش آن نیست که تنها به سیاستی واکنشی در برابر
امپریالیست ها بسنده شود. نه! در پیش گرفتن سیاست همزیستی مسالمت آمیز با کشورهای
دیگر، همچنین به آرش کمک رسانی پویا به آن ها در برابر نیرنگبازی های امپریالیست ها
نیز هست و برخلاف آدم های کودنی (کودن در خوش بینانه ترین حالت آن!) که شعارهایی
چون «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» سر می دهند، هرجای دیگری در جهان که
پیکار با امپریالیسم و نیروهای چنگ انداز به سرزمین و خاستگاه های انرژی و ...
درگیر است، بسان خط پیشانی (جبهه) و خاکریز جلویی ما نیز هست که اگر فرو ریزد و به
چنگ دشمن بیفتد، کشورمان بیش از پیش در برابر خطر مستقیم قرار می گیرد؛ وضعیتی که
هم اکنون نیز برپایه ی همان سیاست های نابخردانه و تبهکارانه، ایران به آن دچار
شده است.
سخن را کوتاه کرده، بر این نکته پامی فشارم که کمک به مردم کشور
همسایه: عراق و بویژه کردها در شمال آن کشور و آن ها که در کوهستان های سنجار با گرسنگی
و بی آبی دست و پنجه نرم می کنند و بیم مرگ شان می رود، کاری درنگ ناپذیر است.
برای سازمان دادن چنین کمکی هزاران راه دیگر جز دخالت مستقیم هست و از چنین کاری
تا آنجا که ممکن است، باید پرهیز نمود. یادمان باشد که کردها، پاره تن سایر خلق
های ایران زمین هستند و با پیشکش خون خود، دلاوری و پایمردی، نقشی تاریخی در هستی و پایداری کشورمان بر دوش کشیده اند.
آیا چنین کارهایی ـ و کوچک یا بزرگ بودن آن در میان نیست! ـ و بگونه
ای عمومی تر، در پیش گرفتن چنان سیاست بخردانه ای از دوش حاکمیت ملوک الطوایفی،
سردرگم و تبهکار جمهوری اسلامی که بیش و پیش از هر سیاستی، در اندیشه ی سوداگری و
بده بستان های نان و آبدار «خرد و برد» با اربابان سرمایه ی جهان است، برمی آید؟
پرسشی است مهم که به آن در اینجا نپرداخته ام.
ب. الف. بزرگمهر ۲۵ امرداد
ماه ۱۳۹۳
***
به گزارش زیر اندکی باریک شوید! «آخوند امنیتی» در جایگاه رییس
جمهوری کشوری بزرگ، باستانی و آمیخته از فرهنگ ها و خرده فرهنگ های به هم پیوسته ی
خلق های گوناگون با بر زبان راندن «... ملت بزرگ ایران برای حراست از عظمت
عتبات مقدسه از هیچ کوششی دریغ نخواهد کرد.»*،
خواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا ناآگاهانه از تدبیر و اعتدال ادعایی خود پا برون
نهاده، زمینه ی درگیری نیروهای نظامی ایران در کشمکش و ستیزی درونی در کشور همسایه
را برخلاف همه ی قانون های برسمیت شناخته شده ی جهانی فراهم می کند. وی با انگشت
گذاشتن روی باورهای دینی و مذهبی مردم، دامن زدن به خام اندیشی های بسیار
خطرناک برای گسستن همبستگی خلق های ایران و از میان رفتن یکپارچگی ایران که هم
اکنون نیز به اندازه ای بسنده به خطر افتاده، گفته است:
«تومارهای
فراوان نوشته اند مبنی بر این که آماده اند تا برای دفاع از حرم های ائمه (ع) به
کشور عراق بروند و تروریست ها را به جای خود بنشانند.»* وی
که پیش از این با ذوق زدگی، آمادگی ایران برای همکاری با نیروهای امپریالیستی
«یانکی» در خاک عراق را اعلام نموده بود، در بخشی از سخنرانیِ تازه ی خود در استان
لرستان از آن میان، چنین می گوید:
«این گروهک های تروریست و آنها که پشتیبان
آنها هستند چه در منطقه و چه در سطح جهان، در برابر ملت مسلمان این سرزمین چیزی
نیستند و انشاء الله آنها را سرجای خود خواهند نشاند.»*
در اینجا باید از این آخوند کودنِ آبزیرکاه پرسید که روی سخن و
هشدار وی که این بار با انشاء الله ماشاء الله و خرج کردن از کیسه ی مردم کشور
همسایه از زبان وی بیرون آمده با کدام کشورهای پشتیبان تروریست ها «در منطقه
و در سطح جهان» است؟ آیا جز این است که شیخک ها و خرسک های عربستان سعودی،
امیرنشین های شاخاب پارس و برخی دیگر از کشورهای عرب منطقه، همگی در هماهنگی سیاسی
ـ نظامی با «شیطان بزرگ» و زیر فرماندهی و مهار وی عمل می کنند؟ اگر چنین است که
جز این نیست و نمی تواند باشد و آبشخور همه ی تروریست های منطقه از «طالبان» گرفته
تا به تازگی «داعش» در دست خود آنهاست به چه انگیزه و با پیش بینی کدام چشم
اندازی، دست همکاری نظامی به سوی امپریالیست های «یانکی» دراز می شود؟ آیا وی نمی
داند یا خود را به خریّت و نادانی زده و یا بسان کبک، سر را به زیر برف فرو برده
که بخشی عمده از خلق های مرزبان و پاسدار ایران زمین از کردها و عرب ها گرفته تا
بلوچ ها و حتا بخشی از خراسان را پیروان اهل سنت دربرمی گیرند؟!
از دید من، پاسخ این پرسش ها روشن است؛ آن ها نیک می دانند و
خطر کشانده شدن آنچه در سوریه و عراق رخداده و می دهد و پیدایش «جنگ های حیدری ـ
نعمتی» به ایران را نیز ـ گرچه تا اندازه ای دستِکم می گیرند ـ ناچارند به دیده
داشته باشند؛ «آخوند امنیتی» و گروه اسلامی ـ لیبرال وابسته به امپریالیست های
انگلیسی و امریکایی درون کابینه و لیبرال دمکرات های پشتیبان پیرامون آن، خطر ازهم
پاشی ایران را نیز شاید تا اندازه ای احساس می کنند؛ با این همه، گرایش طبقاتی این
لایه های رویهمرفته نازک اجتماعی به گره خوردن هرچه پرشتاب تر به سرمایه ی
امپریالیستی و همراستا شدن با سیاست های اهریمنان فرمانروای جهان سرمایه، آنچنان
نیرومند است که همه ی آن بیم ها و نگرانی را در پرتو خود گرفته، دیدگان شان را کور
می کند. درست از همین روست که این گرایش طبقاتی، برخلاف منافع خلق های ایران،
آمادگی هرچه بیش تری برای به کام اژدها فرورفتن با چشم های بسته و همراه با خود
کشاندن ایران به جنگی که بخودی خود، همه ی آخشیج ها و چاشنی های درخور برای گسترش
بی درنگ آن در سرزمین ایران را دربردارد، در خود می بیند و به همان سویی رهسپار می
شود که دشمنان یکپارچگی و سرفرازی ایران، دام گسترده اند.
به عنوان یک ایرانی و نه کسی بیش از آن، همینجا به همه ی میهن پرستان
و نیروهای پیشرو ایرانی، بویژه در میان نیروهای نظامی ایران، هشدار می دهم که
سناریوهای تازه تری با بهره برداری از انگیزه ها و گرایش های طبقاتی ضدملی یا
زاویه دار با منافع ملی ایران، همراه و هماهنگ با «پیمان نامه ی ننگین ژنو» و
همدستی رژیمی سرافکنده و خوار و کوچک شده در چشم مردم ایران که گام بگام تن به
سرسپردگی بیش تر به امپریالیست ها می دهد، در جریان است. درگیر شدن در چالش های
کشور همسایه که گره گشایی آن نخست و پیش از همه به دست خود آن ها باید انجام پذیرد
یا از آن بدتر، چنگ اندازی به خاک آن کشور به هر بهانه ای که می خواهد باشد، نه
تنها کوچک ترین گرهی از دشواری ها را باز نخواهد کرد که بر دشواری های هر دو کشور
بسی افزوده، آب به آسیاب دشمنان یکپارچگی و سرفرازی هر دو کشور و همه ی خلق های آن
ها خواهد داد.
دو نکته را نیز بویژه از دیدگاه تاریخی می خواهم یادآور شوم:
الف. در دوران نخستین جنگ جهانی امپریالیستی در
آغاز سده ی ترسایی گذشته که کشورهای سرمایه داری اروپا برای نخستین بار بر سرِ
بازتقسیم مستعمرات و کشورگشایی های تازه، جنگی خانمانسوز را پیش می بردند که در
برخی پیشانی (جبهه) های آن چون پیشانی روسیه، سویه ای فرسایشی نیز یافته و بگونه
ای عمده، خون مردم زحمتکش همه ی کشورهای درگیر، همانا سربازان گسیل شده به میدان
های کارزار، بر زمین ریخته می شد، تنها «حزب بلشویک روسیه» به رهبری «لنین» بود که
سیاست آتش بس و پایان دادن به جنگ از راه نشانه گرفتن بورژوازی خودی را به سربازان
روسیه در پیش گرفت و چنین تبلیعاتی را در همه جا و بویژه در پیشانی های جنگ و درون
سنگرها سازمان داد:
بجای کشتن سربازان کشورهای دیگر که چون شما زحمتکشانی به جنگ
گسیل شده برای فرونشاندن آز سرمایه داران بزرگ کشورهای خود هستند، تفنگ های تان را
به سوی «تزار» (امپراتور روسیه) و بزرگ سرمایه داران روسیه نشانه بگیرید و همین
جُستار را در جبهه ها برای سربازان دشمن نیز تبلیغ کنید!
تاریخ نشان داد، چنین سیاستی که در جهان آن روزگار، سیاستی
بسیار ناهماهنگ و ناسازگار به دیده می آمد و حتا بر زبان راندن آن به دلاوری و
دریافت علمی ـ طبقاتی سرشاری نیاز داشت، تنها سیاست درست به سود مردم زحمتکش
روسیه، اروپا و آینده ی سراسر جهان بود؛ سیاستی که زمینه های نخستین انقلاب
پیروزمند زحمتکشان جهان و برپایی اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی را نیز فراهم
نمود.
در دوره ی جنگ فرسایشی میان ایران و عراق، آنگاه که واپسین تکه
از خاک ایران نیز آزاد شده بود (شاید به جز بخش از مهران و پیرامون آن!) و خرسک
های خرپول عربستان سعودی که آن ها نیز چون فرمانروایان کنونی ایران جز الله در
آسمان و شکم و زیر شکم در روی زمین، چیزی بیش تر نمی شناختند و هنوز نیز نمی
شناسند، تن به پرداخت تاوان هنگفت جنگی به رژیم جمهوری اسلامی داده بودند، سرمایه
داران نوکیسه و فربه شده ی ایران و همه ی انگل هایی که «جنگ برای شان نعمت بود» با
همه ی هشدارهای مسوولانه ی حزب توده ایران که یک تنه در برابر کشانده شدن جنگ به خاک
کشور همسایه ایستاد و درباره ی آماج های امپریالیستی در فرسایشی نمودن جنگ به زیان
هر دو کشور ایران و عراق هشدار داد، جنگ را به خاک عراق کشاندند و افزون بر «نعمت»
های بزرگِ کش پیدا کردن جنگ از سوداگری جنگ ابزار با «شیطان بزرگ» و اسراییل گرفته
تا پنهان نمودن کالاهای مورد نیاز مردم و سپس دولاپهنا فروختن شان در "بازار
آزاد"، شمار بسیاری از نیروهای جوان و میهن پرست ایران و از آن میان، پاک
سرشت ترین نوجوانان مسلمان را در پیشانی های جنگ به کشتن دادند.
اسلام پیشگان خوب پروار شده، اکنون نیز زیر پوشش مردم فریبانه ی
پشتیبانی از «حرم های ائمه» و بهره برداری نابجا از احساسات پاک دینی و مذهبی توده
های مردم، در شرایطی که تن به ننگین ترین پیمان ها با امپریالیست های «یانکی» و
همدستان شان داده اند، همان آماج ها را پی می گیرند. گول این دزدان و تبهکاران
فرومایه که بوته ای نشاشیده در هیچ جای جهان برجای نگذاشته اند را نباید خورد!
ب. آدمی در کالبد خود سرانجام نابودشدنی است؛
آنچه از وی برجای می ماند، کارکردِ و بیلان کارِ وی است. آیا زیر آن گنبدهای زرین
امامان شیعه، حتا تکه استخوانی از آنان برجای مانده که برای آن هزاران آدم ازجان
گذشته ی دیگر را دانسته و آگاهانه به جنگی رهسپار نمود که منافع آن تنها و تنها به
جیب بهره کشان ایران و جهان خواهد رفت؟
آیا از «امام حسین» با نادیده گرفتن روایت های تاریخی دیگری که
با روایت پذیرفته و تبلیغ شده ی رسمی، تفاوت های گاه بسیار بزرگ دارد و با درست
انگاشتن همین روایت پذیرفته شده از وی به عنوان آدمی که دلاورانه در برابر ستم
ایستاد، سرش را برباد داد، ولی سربلند رفت، بارگاه یا گنبدی زرین برجاست؟ و اگر
چنان گنبدی برجا بود نیز آیا آن گنبد جز نماد و نشانه ای از کارِ و نام برجای
مانده از وی چیزی بیش می بود؟
به هیچ روی نمی گویم که دست روی دست بگذاریم و ببینیم که
سرانجامِ سیاست های امپریالیستی و نیروهای سرسپرده ای چون «داعش» به کجا خواهد
کشید؛ نه برعکس! پیش از هر چیز باید پای خود را از دامِ سیاست های امپریالیستی که
با همدستی نیروهای بورژوالیبرال ایرانی کار گذاشته شده، بیرون کشید و با آن ها که
جز سرسپردگان و خودفروختگان امپریالیست ها بیش نیستند، تسویه حساب نمود؛ تسویه
حسابی بگمانم خونین چون سرِ مار به سنگ کوفتن! چنین کاری هم اکنون، تنها و تنها به
آرش سرنگونی رژیم تبهکار جمهوری اسلامی است که هر روز پابرجایی آن زیان های بزرگ
تری برای ایران و ایرانی دربردارد. همه ی نیرو را برای انجام چنین مهمی باید
گردآوری و بسیج نمود!
ب. الف. بزرگمهر ۲۸ خرداد ماه ۱۳۹۳
* «ملت ایران
برای حراست از عتبات مقدسه از هیچ کوششی دریغ نمی کند/ می توانیم در مسیر رفع
تحریم ها قدم نهایی را برداریم»، «خبرگزاری جمهوری اسلامی»، ۲۸ خرداد ماه ۱۳۹۳
***
روحانی: برای حفاظت از عتبات عراق از هیچ کوششی دریغ نخواهیم
کرد
در پی پیشرویهای اخیر گروه سنیمذهب داعش در عراق، حسن روحانی،
رئیس جمهوری ایران، روز چهارشنبه ۲۸
خرداد هشدار داد که ایران برای حفاظت از اماکن مقدس شیعیان در عراق «از هیچ کوششی
دریغ نخواهد کرد.»
به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا)، حسن روحانی که در
لرستان سخن میگفت با اشاره به آرامگاههای امامان شیعه در کربلا، نجف، کاظمین و
سامرا نسبت به امنیت این اماکن خطاب به کسانی که وی از آنان با عنوان «ابرقدرتها،
مزدوران، آدمکشان و تروریستها» یاد کرد هشدار داد.
وی در این باره اعلام کرد که ایران «برای حراست از عظمت عتبات
مقدسه از هیچ کوششی دریغ نخواهد کرد.»
رئیس جمهوری ایران در ادامه با بیان این که «مردم ایران اعلام
آمادگی کرده که از حرم ائمه اطهار در عراق دفاع میکنند و تروریستها را سر جای
خود مینشانند»، گفت: «در طومارهای فراوان مردم برای دفاع از حرم مطهر ائمه اطهار
اعلام آمادگی کردهاند.»
پیشتر
وزارت خارجه ایران گفته بود که با هرگونه دخالت نظامی خارجی در عراق مخالف است.
در همین حال اما حسن روحانی پیش از این طی هفته جاری اعلام کرده
بود که اگر عراق از ایران کمک بخواهد٬ ایران «در چارچوب قوانین بینالمللی» آماده
ارائه کمک است.
گروه تندروی سنیمذهب موسوم به دولت اسلامی عراق و شام یا همان
«داعش»، با پیشرویهای جدیدی که در عراق داشته موجبات نگرانی غرب و ایران را فراهم
آورده و در روزهای اخیر خبرهایی در ارتباط با احتمال انجام گفتوگو میان ایران و
غرب درخصوص نحوه رویارویی با این خطر منتشر شده است.
در حالی که ایران از حامیان حکومت عراق به شمار میرود٬ عربستان
و قطر حکومت نوری المالکی را در ایجاد بحران در عراق مقصر دانسته و این تنش را
ناشی از «فرقهگرایی» حکومت شیعه عراق میدانند.
رئیس سازمان بسیج: ما امروز درگیر یک جنگ بزرگ هستیم
روز چهارشنبه محمدرضا نقدی، رئیس سازمان بسیج مستضعفین، نیز با
اشاره به تحولات عراق گفت: «آمریکا خود معرکه داعش را به راه انداخته و از ضعف
دولت عراق استفاده کرد و سرویس اطلاعاتی آنها با اکراد تماس گرفته تا در این معرکه
عقبنشینی کنند و خود صحنه را مدیریت میکنند.»
به گزارش خبرگزاری مهر، وی که در رامسر سخن میگفت، افزود: «ما
امروز درگیر یک جنگ بزرگ هستیم که بسیار سنگینتر و عظیمتر از دفاع مقدس است و
دشمنی که خود را در آستانه زوال و نابودی میبیند همه توان را به صحنه آوردهاست
تا ما را به زانو درآورد.»
برگرفته از تارنگاشت
وابسته به وزارت امور خارجی «یانکی ها»: «رادیو فردا»
http://www.radiofarda.com/content/f12-iran-to-defend-iraqi-holy-sites/25426314.html
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر