«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ مرداد ۲۷, دوشنبه

رهسپارانی سرگردان در برزخِ هستی!


تصویر پیوست را درباره مسافران رهسپار به سوی خدا یا بهشت درج کرده است.

برایش به شوخی می نویسم: 
می پندارم که به بهشت نرسیده با قطاری که به سوی دوزخ می رفت، برخورد کرد و همه ی مسافران هر دو قطار از آن هنگام تاکنون که به ابدیت نیز خواهد پیوست، در برزخ سرگردان شده اند!



ب. الف. بزرگمهر    ۲۷ امرداد ماه ۱۳۹۳

پی نوشت:

تصویر را همراه با نوشته ی شوخی آمیزم برای فیلسوفی که رفته رفته در کالبد «نیچه» جای می گیرد و می رود تا آن را پر کند، می فرستم. پاسخی نیچه وار می دهد که خنده ام را برمی انگیزد:
بعضی وقت ها بهشت همون برزخه!

با خود می اندیشم:
برای او هم نیمکتی باید سپارش داد ...

ب. الف. بزرگمهر    ۲۷ امرداد ماه ۱۳۹۳

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!