«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ شهریور ۱۴, جمعه

کشور ما حتا درجا نیز نمی زند که گام هایی به واپس برمی دارد!

فشار حاکمیت تبهکار و همدستان امپریالیستش برای ناآگاه نگهداشتن روشنفکران کشور!

به آمارهای کوتاه زیر اندکی باریک شوید:
«برپایه برخی آمارها، شتاب اينترنت ايران در میان کشورهای جهان، صد و شصت و نهم و بهای آن دو برابر بهای اينترنت در افغانستان و سه هزار و پانصد برابر آن در ژاپن است.»

از «گوگل پلاس» با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر

به اندازه ای بسنده، گویا و نشانه ای از ترس فراگیر رژیمی پلید در میهن ما از درز خبرهای ایران و جهان در میان روشنفکران کشور! و کیست که نداند، برخلاف بسیاری کشورها که فن آوری های نو در آن ها پیشرفت های شایانی کرده و می کند، کشور ما حتا درجا نیز نمی زند که گام هایی به واپس برمی دارد. از همین روست که توده های سترگ مردم و حتا بخش هایی از لایه های میانی، دربرگیرنده ی روشنفکران خلقی کشور از دستیابی بی دردسر و ارزان به چنین فن آوری هایی بی بهره اند؛ ولی، اگر رژیم تبهکار و سزاوار سرنگونی می پندارد که با چنین ترفندهایی می تواند جامعه را در چنگ خود نگاه دارد و همچنان فرمان براند، کور خوانده است؛ زیرا بازتاب چنین ترفندهایی، بیش و پیش از همه، خودِ رژیم را نشانه خواهد گرفت و زمینه های سرنگونی اش را بگونه ای دیگر و بیگمان ناگوارتر رقم خواهد زد. جلوی «موش نقب زن تاریخ» را نمی توان گرفت. اینجا جلویش را بگیری از جایی دیگر راه می جوید و می پوید.

می پندارم، نمونه های دیگری از بازتاب ها و بازخوردهای چنین سیاست های پلید را نیک آزموده اند و می دانند که چه می گویم. با این همه، نه بسان حتا اسب ها که بیش تر چون الاغ های چموشِ لگدپران به هرسو که یکدیگر را نیز گاز می گیرند، با شتاب به سوی پرتگاه روانند؛ و آنگاه که سرنگون شوند نیز پژواک عرعرهای گوشخراش شان، همچنان تا مدت ها گوش کوه ها و دره ها را خواهد آزرد. کابوسی که بزودی فراموش نخواهد شد

ب. الف. بزرگمهر     ۱۴ شهریور ماه ۱۳۹۳

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!