«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ شهریور ۱۱, سه‌شنبه

جانِ عاشق

کاری از «گروه ماه بانو» بر بنیاد سروده ای دلکش از مولانا




پی نوشت:

به آن مردک دبنگ که دلنگران "فرهنگ" است!

از کدام فرهنگ سخن می گویی؟ "فرهنگ" صیغه و مُتعه ی زنان؟ یا با پای راست به آبریزگاه رفتن و یا شاید "فرهنگ" عزاداری و سینه زنی و به سر و روی خود کوفتن؟! نه! هیچکدام این ها را فرهنگ نمی توان نامید.

دیدگان آهومند خود را بگشا! این گوشه ای از موسیقی و فرهنگ ایرانی است و اینچنین نیز پاسداری می شود.

... و تو مردک دبنگ، باید بدانی که چرخ تاریخ به گذشته بازنخواهد گشت! زوری بیجا می زنی و زحمت مردم ایران می داری. گورت را همراه با همه ی بوزینگان و خرچسنگانت گم کن! برو به آنجا که عرب نی انداخت!

ب. الف. بزرگمهر    ۱۱ شهریور ماه ۱۳۹۳
 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!