«مشغول مطالعه
بودم به اين دعا رسيدم و آن را خواندم:
بسم الله الرحمن الرحيم. الحمدلله من اول الدنيا الی
فنائها. و من الاخرة الی بقائها. الحمدلله علی كل نعمة. واستغفرالله من كل ذنب
واتوب اليه و هو ارحم الراحمين
بعد از يك هفته مجدد خواستم آن را بخوانم كه در حالت
مكاشفه، ندايی شنيدم از ملائك كه ما هنوز از نوشتن ثواب قرائت قبلی فارغ نشده ايم.»
خاستگاه: «نهج الفصاحه»، ص ۳۲۲ و «قصص العلماء» ص ۸۰۲
از «گوگل پلاس» با اندک ویرایش درخور از اینجانب؛ گزینش برنام
از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر
پی نوشت:
کسی می پرسد:
جدی می گویی؟!
می نویسم:
من مهم نیست جدی بگویم یا نه! خودش نوشته که فرشتگان پیام
داده اند اینقدر تند تند خواب نبین. ما فرصت نمی کنیم نامه هایت را به عرش برسانیم. تازه آنجا از رایانه و این چیزها هم که
خبری نیست. خدا ساده زیسته! عرش که می گویند، می پندارم تختی باشد مانند آن تخت هایی
که قدیم تر ها روی حوض خانه ها می گذاشتند با یک فرش نیمدار که خدا رویش نشسته و
شاید متکایی هم باشد؛ نمی دانم دیگر ...
ب. الف. بزرگمهر ۱۴ شهریور ماه ۱۳۹۳
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر