ارزش آمار به عنوان ابزار و نه دانش!
ارزش چنین آماری چیست و برای چه در رسانه های خبری امپریالیستی و غیر امپریالیستی و از آن میان در رسانه های گیج و گول چپ بازتاب می یابد؟!
به گزارش زیر اندکی باریک شوید! هسته ی بنیادین آن،
درنظرگرفته شدن ردیف بودجه ای ویژه برای مهار خودکشی در ایران است که در بسیاری از
منطقه های محروم کشور، بویژه میان زنان بخت برگشته و زیر فشارهای سنگین خانوادگی و
اجتماعی بسی بیش از مردان است و در بسیاری موردها، دردآورترین و تلخ ترین شکل آن:
خودسوزی!
با این همه، آقای مدیر کل آن وزارتخانه که درسش را خوب
آموخته، فراموش نمی کند تا با چرخشی مارپیچ وار به این نکته نیز اشاره کند که:
«آمار خودکشی در ایران کم
تر از نیمی از آمار میانگین جهانی آن است»!
از این نکته ی مهم بگذریم که آمارهای راستین در
این زمینه نیز چون دیگر زمینه ها بسیار نارسا و پایین تر از آمار راستین آن بوده و
به هیچ رو دربرگیرنده نیست و بیگمان، شماری شکم سیر در دل خواهند گفت: خدا را شکر که
ما هنوز به برخی جاهای دیگر جهان نرسیده ایم؛ درست بسان برخورد برخی مردان و زنان
بویژه پا به سن نهاده، هنگامیکه با تصویرهای شکنجه شدگان و تیرباران شدگان این یا
آن سازمان و حزب ایرانی ـ و بگمانم هر جای دیگری! ـ در میدان ها و خیابان های پررفت و آمد اروپا روبرو می شوند و برخلاف پندار کسانی که گاه با کار و زحمت فراوان،
چنان کارهایی را آموده و می خواهند تبهکاری های رژیم پلید جمهوری اسلامی را به
مردم نشان دهند، می گویند:
چه مردم بدی! چه اندازه وامانده! ... حالم بد شد ... دیگر
نمی خواهم یکبار دیگر چنین چیزهایی ببینم ... خدا را شکر که ما در ... (نام کشور خود) پا به جهان گذاشته و زندگی می کنیم ...
همه ی این ها را هنگامی دورتر، چندین و چند بار، خود به
گوش شنیده و تا اندازه ی بسیاری نیز به آن ها حق داده و می دهم؛ زیرا حاکمیت ها
نیز چون بسیاری پدیده های دیگر اجتماعی چیزی جدا از جامعه ی خود، تافته ای
جدابافته یا از آسمان فروافتاده نیستند؛ از درون این یا آن جامعه بیرون آمده اند!
به هر رو از این گریزپایی در جُستار که بگذریم، درباره ی ارزش آمار به عنوان ابزار و نه دانش، پیش ترها نوشته بودم:
به هر رو از این گریزپایی در جُستار که بگذریم، درباره ی ارزش آمار به عنوان ابزار و نه دانش، پیش ترها نوشته بودم:
«... اگر در ”ایالات متحد“
که در آن رودررویی (تضاد) طبقاتی به بالاترین سطح خود در همه ی جهان سر می زند، می
توان به یاری آمار، درآمد سرانه ی اکثریت سترگ مردم بینوای این کشور را که دیگر
تنها سیاه پوستان و رنگین پوستان را دربرنمی گیرد با درآمد سرانه ی خرپول های
میلیاردی رویهم نهاد و آمار سرانه میانگین مردم آن کشور را روشن نمود، در کشوری
چون قطر که نیروی کارگر آن، بطور عمده دربرگیرنده بینوا ترین کارگران کشورهای بی
چیز جهان است، چنین درآمد سرانه ای بی گفتگو سرانه درآمد آن چند ده نفر یا دستِ
بالا چند صد نفر شیخ خرپول این شیخ نشین را آشکار می کند ...
ارزش چنین آماری چیست و برای چه در رسانه های خبری امپریالیستی و غیر امپریالیستی و از آن میان در رسانه های گیج و گول چپ بازتاب می یابد؟!
اگر در ”ایالات متحد“، آن اکثریت سترگ
مردم بینوا، زیرِمتروخوابان و بی خانمان ها باید خود را در درآمد سرانه
اعلام شده، سهیم بدانند و به خود ببالند(؟!)، در قطر نیازی به این نیرنگ بازی
نیست. در آنجا حتا می توان برپایه قُطر شکم شیخ ها و شیخک ها درآمد سرانه را روشن
نمود و نیازی به این بامبول بازی های ”صندوق بينالمللی پول“ با ارقام و آمار
نیست!»*
با داده های آماری می توان بازی های بسیار
نمود؛ تا آن اندازه که دلخواه ترین چیزها را به سود این یا آن آماج نادرست از آن
درآورد و به نمایش نهاد و مشتی ناآگاه و کم آگاه را فریبید. یک نمونه ی روشن آن، همان
آمار سرانه ی کشورها در جامعه های طبقاتی است که نشاندهنده ی هیچ چیز نیست و از
دیدگاه علمی حتا فریبکاری بشمار می آید؛ زیرا در آن، «نان» یا «سیب زمینی» مورد
نیاز میلیون ها آدم زحمتکش یا بینوا با میلیون ها و میلیاردها درآمد انحصارات بزرگ
و شرکت های همجوش فراملیتی و آنچه تنی چند مفتخوار شکمباره از کاخ و خودروهای
گرانبها و چیزهای دیگر از آنِ خود نموده اند با یکدیگر می آمیزد و نام «درآمد
سرانه» می گیرد.
سنجش فریبنده ی آمار خودکشی در ایران با
آمار جهانی از سوی آن آقای مدیرکل نیز شاید تنها دربردارنده ی ارزشی نسبی و بسیار
ناچیز باشد، ولی، نه تنها آمار بسیار بالای خودکشی در منطقه های محروم ایران را که
خود بیش از بیست سال پیش از این در برخی جاها گواه آن بوده ام را نشان نمی دهد که
آن را می پوشاند و پنهان می کند؛ و کیست که تفاوت هم اکنون با ۲۵ سال پیش را نداند؟
ب. الف. بزرگمهر
۲۴ شهریور ماه ۱۳۹۳
* «این هم ارزش آمار!»، ب. الف. بزرگمهر، ۳ مهرماه ۱۳۹۰
پارسی نویسی:
- بجای واژه ی از ریشه لاتینی «کنترل» (گزارش زیر)، می توان از واژه ی «مهار» سود برد.
- واژه ی «آمودن» را که با «آماده کردن» و «آمایش» همریشه است، می توان بجای «فراهم کردن»، «تدارک دیدن»، «آماده کردن» و فعل های دیگری چون آن ها که آمیخته هایی از فعل اصلی و فعل کمکی هستند، بکار برد؛ هم زیباست و هم کاربرد آن ساده است.
ب. الف. بزرگمهر
۲۴ شهریور ماه ۱۳۹۳
***
«وزارت رفاه» ۱۰ میلیارد تومان برای کاهش
و کنترل (مهار) پدیده ی خودکشی در کشور در نظر گرفت.
مدیرکل «دفتر آسیبهای اجتماعی وزارت رفاه» با اعلام این
خبر افزود:
آمار خودکشی در ایران کمتر از نصف میانگین جهانی است.
ردیف بودجه مهار خودکشی برای نخستینبار اختصاص یافته است.
روزبه کردونی گفت:
«آمار خودکشی در ایران از
میانگین جهانی کمتر است؛ به طوری به کمتر از یک دوم میانگین جهانی می رسد اما در
مجموع امسال برای اولین بار ردیف بودجه مستقل برای کنترل و کاهش خودکشی در نظر
گرفته شد و مبلغ ۱۰ میلیارد ریال برای مناطق آسیب خیز اعتبار تخصیص یافت.»
۲۳ شهریور ماه ۱۳۹۳
برگرفته از تارنگاشت «نسیم»:
با پارسی نویسی و ویرایش درخور از سوی اینجانب: ب. الف.
بزرگمهر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر