«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ شهریور ۲۸, جمعه

گوسپندهایم، همینجا در چشمانت رژه می روند!


تصویر پیوست را درج کرده و نوشته است:
ترکمن های سرشار از زندگی ...

از «گوگل پلاس» 

نگاهی به آن چهره ی پاک تراشیده و اندکی غبغب دار و آن یکی که با ناز و کرشمه ی ویژه دختران و زنان شهری چای می ریزد، گویای ساختگی بودن همه چیز است؛ پرده ای از یک فیلم سینمایی؟

می نویسم:
بله! بله! سرشاز از زندگی ... ولی هر دو چه فیلمی بازی کرده اند؛ می پندارم هیچکدام شان نه در زیر چادر پا به جهان گذاشته اند و نه در آن براستی زیسته اند.

ـ بفرمایید چای میل کنید! گوسپندهایت را که به امان خدا وانگذاشته ای؟

ـ گوسپندهایم؟! نه! نه! همه شان همینجا در چشمانت رژه می روند  ...

ب. الف. بزرگمهر     ۲۸ شهریور ماه ۱۳۹۳
 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!