شما برای کارکردن و تدبیر آمدهاید؛ نه نق نق کردن! نمیتوانی کار کنی، بیخود آمدهای!
امروز حسابی گرفته بودم؛ از همان نخست که با درد کمر آغاز
شد و ناچار شدم آرامبخشی نیرومند بخورم و به رختخواب برگردم و دراز بکشم. از آن
بدتر اینکه کاری هم نتوانستم انجام دهم؛ جز یکی دو خرده کاری؛ آن هم با وادار کردن
خود به انجام آن برای آنکه کمی از نظر روحی سبک شوم. تنها همین وقت هاست که سگ می
شوم؛ از آن سگ های نازی آباد که دوست و دشمن نمی شناسد و پاچه ی همه را می گیرد
... تا اینکه دیروقت به این گزارش در «گوگل پلاس» برخوردم که دو هفته از تاریخ آن
گذشته و آن را ندیده بودم. گفته های حمید سوریان و امید نوروزی، قهرمانان ارزنده ی
ایران و جهان، شادی و خرسندی ناگهانی ام را برانگیخت؛ به آن اندازه که انگار در خط
آغاز مسابقه ی صد متر به حالتی برانگیخته آماده ی جهشی دیوانه واری. یاد برنام یکی
از تازه ترین یادداشت هایم افتادم:
«با این بیشرف ها به زبانی دیگر باید سخن گفت!»
دیگر گرفته نیستم؛ برای همین این چند سطر را توانستم
بنویسم.
درود بر این قهرمانان! درود به محمد بنا، این مربی شایسته،
زحمتکش، درستکار و شریف ایران و بوسه ای از راه دور بر گونه ها و دستان زحمت کشیده
اش؛ درود به شاگردانش که افزون بر قهرمانی کشتی، چون خود وی، قهرمانان پهنه ی
اخلاق نیز هستند.
ب. الف. بزرگمهر یکم مهر ماه ۱۳۹۳
***
دیدارجنجالی کشتیگیران و وزیر ورزش
حضور محمود گودرزی، وزیر ورزش و جوانان در تمرین کشتی گیران
با حواشی بسیاری همراه بود تا جائی که برخی رسانه ها خبرهایی در این باره منتشر
کردند.
با توجه به نزدیکی مسابقات جهانی کشتی که ۲۳شهریور در
ازبکستان برگزار میشود، گودرزی وزیر ورزش دولت یازدهم در تمرین ملیپوشان کشتی
حاضر شد ...
کشتی گیران از وضع مالی ناشایست خود گفتند و اینکه ۱۵ ماه است حقوقی
دریافت نکردهاند!
نخست حمید سوریان کاپیتان تیم ملی کشتی با بیانی تند از
عملکرد وزیر انتقاد کرد و گفت:
«بچه های شهرستانی ازلحاظ
روحی وجسمی تحت فشارند و از طرفی مشکلات مالی انگیزه را از آنها گرفته است، ماندهام
شما در این مدت آیا فکرنکردهاید اینها نیز زن و بچه دارند؟»
کم کم اعتراضها بالا گرفت و حمید سوریان با لحنی تند
گفت:
«بچه ها نه به حضور شما احتیاج دارند، نه نیازمند
لبخند ژُکوند شما هستند که هروقت دلتان خواست برای ظاهرسازی
و تبلیغات بسیار ترحمآمیز به بچهها سربزنید. یادم هست قبل ازجام جهانی کشتی در
تهران هم بیتفاوت از کنار قهر و دلخوری بچههای کشتی و آقای بنا گذشتید و بچهها
باتمام این بی مهریها باز به خاطر مردم ازخواستههایشان گذشت کردند و برگشتند و
در مسابقات جام جهانی شرکت کردند. تا کی بچههای کشتی بهخاطر نجابت و اخلاقشان
سکوت کنند؟ آیا سزای با گذشت بودن و مظلوم بودن این است؟»
وزیر ورزش پس از شنیدن این سخنان دردمندانه گفت:
«از کجا پول بدهم؟ از کجا
بیاورم؟ خزانه خالی است. بروید، ببنید؛ هر چه بود برای شما!»
این سخنان شگفت انگیز وزیر، واکنش شدیدتر کشتیگیران را
به همراه داشت.
این بار امید نوروزی، کشتیگیر شیرازی وزن دوم به نمایندگی
از کشتیگیران، سخنان جالبی رو به وزیر ورزش در میان نهاد وی گفت:
«نمیتوانی کار کنی، بیخود آمدهای! برای چه آمدهای؟ شما که میتوانید ظرف یک ساعت، ۳۰ میلیارد برای
استقلال و پرسپولیس جور کنید، چطور نمیتوانید چندر غاز بدهی کشتیگیران را بدهید؟
در سرما و گرما اینجا عرق میریزیم؛ هیچکس سراغی از ما نمیگیرد. اما نزدیک مسابقات
همه از ما توقع دارند و اگر مدال نیاوریم، باید به همه جواب پس بدهیم. مدال هم بیاوریم،
بعداز یک هفته فراموش می شویم، مگر ما زن و بچه نداریم؟ فوتبالیستها به خاطر
باختشان در جام جهانی نیز تجلیل می شوند. اما کشتیگیران باید فکرشان مشغول باشد
که صاحبخانه اثاثیه منزلشان را بیرون نریزد! اگردولت قبل خزانه را خالی کرده است،
پس شما چرا این همه شعارهای بی اساس و پشتوانه دادید؟ شما برای کارکردن و تدبیر
آمدهاید؛ نه نق نق کردن!»
سخنان امید نوروزی با واکنش گودرزی روبرو شد. وزیر که
حسابی آشفته شده بود، گفت:
«دوست ندارم، کسی وظایفم را به من گوشزد کند. اصلا تو
کی هستی که با من اینطور حرف میزنی؟»
امید نوروزی باصدایی بلندتر و برانگیخته تر داد زد:
«من امید نوروزی هستم؛ قهرمان المپیک! متاسفم برای وزیر ورزشی که یک مدالدار ورزش اول کشورش را نمی شناسد.
اینجا دانشگاه نیست و تو هم استاد دانشگاه نیستی، اینجا ورزش است. اگر نمیتوانستید
کار کنید، چرا آمدید؟»
وزیر پس از سخنان نوروزی با ناخرسندی، تمرین کشتیگیران
را رها کرد تا سری به وزنه بردارها بزند!
۱۷
شهريور ماه ۱۳۹۳
این گزارش از سوی اینجانب، ویرایش و پارسی نویسی شده است؛ برجسته
نمایی های متن، همه جا از آنِ من است و بخشی از آن را نیز پیراسته ام. ب. الف. بزرگمهر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر