«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ مهر ۳۰, چهارشنبه

گوشه ای دیگر از واقعیتی پنهان نگاه داشته شده!


به گزارش زیر باریک شوید! در این گزارش، گوشه ی دیگری از «پیمان نامه ی ننگین ژنو» به نمایش نهاده شده است:
تحویل اورانیوم پُرچگال (غنی شده) ایران به روسیه و کسی چه می داند سرانجام به کجا!

من کم و بیش همه ی گزارش های هماوند با به اصطلاح «گفتگوهای هسته ای» رژیم تبهکار جمهوری اسلامی با «شیطان بزرگ» و همدستانش را با باریک بینی نسبی دنبال می کنم؛ از خبرهای هماوند با گفتگوهای دو نفره و سه نفره و پنج + چندنفره گرفته تا گفتگوهای فنی و حتا شام سیاسی همراه با «آبگوشت بُزباش هسته ای» یا «گوشت و نخود کاشی» و ...

در هیچکدام از این گزارش ها، هیچ چیز بدرد بخوری که نشان دهد آن ها برای چه این همه با هم قرار و مدار می گذارند و درباره ی چه چیزهایی سخن می گویند، دیده نمی شود. گاه گداری، اشاره ای بسیار ناروشن به موردی و باز هم هیچ. این هم گونه ای روزنامه نگاری است که در باخترزمین آن را خوب می آموزانند و می آموزند و در این سو نیز آخوند جماعت در این زمینه که دور و بر یک جُستار یاوه سرایی کند و به هسته ی بنیادین آن نپردازد، دستی بلند (ید طولا) دارد. گاه گداری نیز برای هواسنجی جامعه چیزی می گویند و می نویسند تا ببینند بازخورد آن چگونه است و تا چه اندازه مردم آمادگی پذیرش، پیمان های بسته شده با «شیطان بزرگ» و همدستانش را که هنوز زیر لحاف «بسته شفاهی» پنهان مانده، دارند. همین و بس و نه بیش تر! گویا گله گذاری آن رهبر بیشرم و دروغگو به «برادر بَرَک حسین اوباما» در زمینه ی بستن هرچه بیش تر دهان روزنامه نگاران باختری نیز تا اندازه ای کارساز بوده است:
ـ برادر! ما که همه چیز را به گردن گرفته ایم. آبروریزی برای چه؟

در گزارش زیر از آن میان، روشن نیست در شرایطی که ذخیره اورانیوم پرچگال قرار است بازهم کاهش یابد (به زیر ۵ درصد یا شاید کم تر؟!)، سانتریفوژهای بیش تری که ایران قرار است از آن برخوردار باشد به چه کاری خواهد آمد؟! منظورم این جمله ی سردرگم و ناروشن از گزارش زیر است:
«... ایران می‌تواند از سانتریفیوژهای بیشتری برخوردار باشد؛ ولی در برابر آن باید ذخایر اورانیوم پرچگال در سطوح پایینی را که در اختیار دارد، کاهش دهد.»

از اینگونه نکته ها که بگذریم، در بخشی از گزارش و باز هم برای ناروشن نگاه داشتن و کاهش ارزش خبر از زبان «دیپلمات ها» چنین گفته می شود:
«به گفته این دیپلمات‌ها، ایران به تازگی با مسکو وارد گفتگو شده تا راه‌های جابجایی احتمالی اورانیوم پرچگال در سطوح پایین به روسیه را بررسی کند که در صورت توافق، ایران پس از آن بتواند از آن به عنوان سوخت انرژی زا سود برد.» گرچه با همه ی نیرنگبازی نهفته در خبر، بخوبی روشن است که چنین همداستانی میان رژیم سزاوار سرنگونی ایران و روسیه، نمی تواند روندی جدا از گفتگوهای به اصطلاح هسته ای باشد.

یه یاد سخنان آن مردک بی سر و پا: احمدی نژاد، می افتم که یکبار در گذشته، آن هنگام که برای نخستین بار ستیزه ی جابجا نمودن همه ی اورانیوم پرچگال فرآوری شده در ایران به روسیه به میان آمده بود، در یکی از سخنرانی های بیمایه اش، خواسته یا ناخواسته، جُستار فروش «کیک زرد» را نیز بگونه ای کمرنگ لابلای سخنانش به میان آورده بود و تا جایی که به یاد می آورم، آن را در یکی از یادداشت هایم در این باره، برجسته نموده بودم. امروز، هرچه گشتم، آن را نیافتم.

از دید من یا همه ی پنهانکاری های رژیم جمهوری اسلامی، همه چیز کم و بیش روشن است و بخش عمده ای از آن گفتگوها و نهار و شام کاری با این و آن نیز جز سیاه کردن توده های مردم ایران ـ و نیز تا اندازه ای و در چارچوبی دیگر، توده های مردم باختر زمین! ـ چیزی بیش نیست تا سرانجام «فیل را هوا نمایند» و مرحله ای از بازی «برد ـ برد» یا همانا « خورد و برد» برای رژیم ضد خلقی و سزاوار سرنگونی جمهوری اسلامی از یک سو و اربابان سرمایه ی جهان را به فرجام رسانند؛ فرجامی که در آن، "موشِ" نیمه جان و توسری خورده ی جمهوری پلید اسلامی، همچنان سرِ پا مانده تا توده های مردم ایران را بیش از پیش بیازارد و سیاه بخت تر کند و "گربه" نیز بازی را سازگار با منافع خویش در منطقه و جهان پی گیرد.

ب. الف. بزرگمهر   ۳۰ مهر ماه ۱۳۹۳

***

ایران طرح آمریکا برای مصالحه هسته‌ای را بررسی می‌کند

خبرگزاری آسوشیتدپرس از زبان دو دیپلمات آمریکایی نوشت که ایران سرگرم بررسی طرح‌ پیشنهادی ایالات متحده است که به ایران اجازه می‌دهد بخش بزرگ‌تری از زیرساخت‌های هسته‌ای خود را نگاه دارد و همزمان، توانایی تهران را برای ساخت جنگ ابزار اتمی کاهش دهد.

این گزارش که روز پنج‌شنبه ۲۴ مهر انتشار یافته به یکی از اختلافات بنیادین ایران و قدرت‌های جهانی در گفت‌وگوهای هسته‌ای اشاره دارد که چالش کاهش سانتریفیوژهاست.

در حالی که ایران کم و بیش از ۱۰ هزار سانتریفیوژ کنشگر برخوردار است، آمریکا فشار می‌آورد که شمار آن ها [باید] بگونه ای چشمگیر کاهش یابد؛ ولی با پافشاری ایران برای پیگیری فعالیت این سانتریفیوژها، گفتگوهای هسته‌ای نیز با مانعی جدی روبرو شده و امکان پیشرفت آن اندک است.

در این شرایط، دیپلمات‌های آمریکایی از پیشنهاد تازه ی دولت باراک اوباما به تهران خبر داده‌اند که می‌ گوید ایران می‌تواند از سانتریفیوژهای بیشتری برخوردار باشد؛ ولی در برابر آن باید ذخایر اورانیوم پرچگال در سطوح پایینی که در اختیار دارد را کاهش دهد.

اورانیوم پرچگال در سطوح پایین به عنوان سوخت رآکتور مصرف می‌شود؛ ولی همزمان به آسانی می‌تواند به [عنوان] ماده ای درخور برای ساخت جنگ ابزار بکار برده شود.

به گفته این دیپلمات‌ها، ایران به تازگی با مسکو وارد گفتگو شده تا راه‌های جابجایی احتمالی اورانیوم پرچگال در سطوح پایین به روسیه را بررسی کند که در صورت توافق، ایران پس از آن بتواند از آن به عنوان سوخت انرژی زا سود برد.

«آسوشیتدپرس» می‌نویسد، کارشناسان بر این باورند که اورانیوم ذخیره شده ی پرچگال در سطوح پایینِ ایران، در صورت پرچگال شدن بیشتر می‌تواند برای فرآوری هفت جنگ ابزار اتمی بکار برود؛ ولی تهران پافشاری می کند که هیچگاه دنبال جنگ ابزار هسته‌ای نبوده است.

در چنین شرایطی، مهلت دستیابی به توافق دربرگیرنده ی هسته‌ای نیز رفته‌ رفته سر می‌رسد و هر دو سو تا روز سوم آذر امسال از این بخت برخوردارند؛ گرچه، محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران، روز پنج‌شنبه [کدام پنجشنبه؟] در حاشیه هشتمین دور گفتگوهای هسته‌ای در شهر وین پافشاری نمود که گفتگو‌کنندگان، تمدید گفتگوها را کار شایسته ای نمی‌بینند و ایران نیز بر این باور است که در این باره نیازی به اندیشیدن نیست.

۲۵ مهر ماه ۱۳۹۳


این گزارش شلخته از سوی اینجانب، ویرایش، پارسی نویسی، پاکیزه و بازنویسی شده است. برجسته نمایی های متن و افزوده ی درون [ ] نیز همه جا از آنِ من است.    ب. الف. بزرگمهر 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!