نفس باد صبا مُشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد
ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
گل عزیز است، غنیمت شمریدش صحبت
که به باغ آمد از این راه و از آن خواهد شد
این تطاول که کشید از غم هجران بلبل
تا سراپرده ی گل نعره زنان خواهد شد
ای دل ار عشرتِ امروز به فردا فکنی
مایه ی نقدِ بقا را که ضِمان خواهد شد
ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید
از نظر تا شبِ عیدِ رمضان خواهد شد
مُطربا مجلس انس است، غزل خوان و سرود
چند گویی که چنین رفت و چنان خواهد شد
گر ز مسجد به خرابات شدم، خرده مگیر
مجلس وعظ دراز است و زمان خواهد شد
حافظ از بهر تو آمد سویِ اقلیمِ وجود
قدمی نه به وداعش که روان خواهد شد
به پاس حافظِ شیرین سخنِ از زبان
خود وی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر