گفته شده که «توانایی در جنبش
(جابجایی) با توانِ زنده ماندن، سرراست هماوند است.» این جُستار بویژه در جنگ هایی
که سربازان پیاده در آن نقش دارند، بیش از پیش خود می نمایاند. بر بنیاد پژوهشی
انجام شده، هر سرباز میانگین پیاده از رم باستان تاکنون، برای کشیدنِ ساز و برگ همراه خود با باری کم و بیش به اندازه ی ۵۵
درصد سنگینی بدنش سر و کار داشته و دارد. اینک، فن آوری
های نو، دانشمندان را در سبک کردن بار سربازان یاری نموده اند. بسان زندگی راستین،
آدمواره ای۱ جامه بر تن نموده یا الاغواره ای۲ بار را بر دوش می کشد و همه ی آن ها، همانگونه که شیوه
های جنگیدن را دگرگون می کنند از گرانباری پیشه ای ترسناک، اندکی هم شده، می
کاهند.
چنانچه جنگی زمینی با «یانکی»
ها درگیرد، بیش از سربازان پیاده با الاغواره هایی سر و کار خواهیم داشت. من به
نازِ رییس جمهور پیشین شان: «جرج. دبلیو.. بوش» که در زمینه ی هوشی با گِردمغزترین
آخوندهای خودمان پهلو می زند، برای این «الاغواره» ها نام زیبنده ی «الاغ بوش» را
برگزیده ام.
اگر برای رویارویی در جنگی
احتمالی با چنین الاغواره هایی که بگمانم نه تنها برای بارکشی که برای پرتاب
خمپاره یا کاربرد ساز و برگ های جنگیِ سبک نیز بکار خواهند رفت، نتوانیم به هنگام چاره
اندیشی کنیم و چنانچه در چنان شرایطی، حاکمیتی درخور و سازگار با منافع همه ی خلق
های ایران زمین بر سر کار آمده باشد، چاره ای جز کاربرد الاغ های خودمان در نخستین
صف پیشانی (جبهه) جنگ که امیدوارم هرگز پیش نیاید، نخواهیم داشت؛ بگذار بجای
درگذشتن در رختخواب و بیش تر در پیِ بیماری هایی چون بواسیر و یبوست جانکاه یا ایست
قلبی و مغزی در پی پرخوری های پی در پی، یکبار هم که شده، اینگونه به «لقاء الله» بپیوندند
که ثوابی بس سترگ هم برای آن ها و هم برای توده های مردم ایران دربر خواهد داشت.
بخشی از این یادداشت، برگرفته
از گاهنامه ی «پاپیولر ساینس»۳ است که آن را به
دلخواه خود بازآفریده ام.
ب. الف. بزرگمهر هشتم آبان ماه ۱۳۹۳
پی نوشت:
۱ ـ آمیخته واژه ی «آدمواره» را نخستین بار به
آرش «همپیوندی های بسیار گوناگونی از آدم و سامانه های نرم ابزاری که در آینده
برپایه دانش های گوناگون زیست فن آوری (بیوتکنولوژی) پدید خواهند آمد، بکار برده
ام.» («چگونه "جهان افلاتون" به واقعیت می پیوندد!»، ب. الف. بزرگمهر، سوم
آبان ماه ۱۳٨٨)
۲ ـ در نوشته ای به زبان انگلیسی که از آن برای نوشتن
این یادداشت بهره برده ام از آن با برنام «robat mule» («اَستر یا قاطر آهنی» با الهام از «آدم آهنی»!) یادشده است؛ من
آن را دانسته، «الاغواره» به پارسی برگردانده ام که گرچه، شاید نه پُرآرش تر از
«استرواره یا قاطرواره» باشد، ولی بیگمان پُرمانش تر است.
۳ ـ «Popular science»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر