«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ مهر ۱۰, پنجشنبه

درد است که آدمی را راهبر است!


درد است که آدمی را راهبر است. در هر کاری که هست تا او را درد آن کار و هوس و عشق آن کار در درون نخیزد، او قصد آن کار نکند و آن کار بی درد او را میسر نشود ـ خواه دنیا، خواه آخرت، خواه بازرگانی، خواه پادشاهی، خواه علم، خواه نجوم و غیره. تا مریم را درد زه پیدا نشد، قصد آن درخت بخت نکرد که: «فاجاء ها المَحاضُ اِلی جِذع النَّخله.» او را آن درد به درخت آورد و درخت خشک، میوه دار شد.

تن همچون مریم است؛ و هر یکی عیسی داریم:
اگر ما را درد پیدا شود، عیسای ما بزاید؛ و اگر درد نباشد، عیسی، هم از آن راه نهانی که آمد، باز به اصل خود پیوندد ـ الا ما محروم مانیم و از او بی بهره.

جان از درون به فاقه و طبع از برون به برگ
دیو از خورش به تخمه و جمشید ناشتا
اکنون بکن دوا که مسیح تو بر زمی ست
چون شد مسیح سوی فلک، فوت شد دوا

«فیه ما فیه»، مولانا جلال الدین محمد بلخی رومی

برگرفته از «گوگل پلاس» با اندک ویرایش اینجانب در نشانه گذاری ها.    ب. الف. بزرگمهر
 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!