«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ مهر ۲۱, دوشنبه

گرسنگی نکشیده تا عاشقی یادش بره!


نوشته ای است بیمایه و بیش تر بازی با واژه ها از کسی به نام رسول یونان و از دید من، همانگونه که زبانزدی توده ای می گوید: «گرسنگی نکشیده تا عاشقی یادش بره»

«اﮔﺮ ﺗﻮ ﻧﺒﻮﺩی ﻋﺸﻖ ﻧﺒﻮﺩ
ﻫﻤﻴﻦ ﻃﻮﺭ
اﺻﺮاﺭﻱ ﺑﺮاﻱ ﺯﻧﺪگی
اﮔﺮ ﺗﻮ ﻧﺒﻮﺩی
ﺯﻣﻴﻦ ﻳﻚ ﺯﻳﺮﺳﻴﮕﺎﺭﻱ گلی ﺑﻮﺩ
ﺟﺎیی
ﺑﺮاﻱ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻛﺮﺩﻥ بی حوصلگی ها
اﮔﺮ ﺗﻮ ﻧﺒﻮﺩی
ﻣﻦ ﻛﺎﻣﻼ ﺑﻴﻜﺎﺭ ﺑﻮﺩﻡ
ﻫﻴﭻ ﻛﺎﺭﻱ ﺩﺭ اﻳﻦ ﺩﻧﻴﺎ ﻧﺪاﺭﻡ
ﺟﺰ ﺩﻭﺳﺖ ﺩاﺷﺘﻦ ﺗﻮ ...»

از «گوگل پلاس»

می نویسم:
این آقا زیادی شورش را در آورده به نظرم چیزی در همان مایه:
من بسان اسبی هستم که از این صحرا گذشته ام؛ خواه جای سُم مرا طلا پر کند یا گِل

حالا خوبه که اسبش یا همون عشقش هنوز هست؛ وگرنه روشن نبود از بیکاری چه بلایی به سر خودش و دیگران می آورد!

ب. الف. بزرگمهر     ۲۱ مهر ماه ۱۳۹۳
 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!