«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ مهر ۱۲, شنبه

گوسفندان! عید قربان است ...


گوسفندان! عید قربان است
من عزادارم. شما خوبید؟!
در هجوم دشنه و دشنام
استرس دارم شما خوبید؟!

گوسفندان! کیف تان کوک است؟!
استرس دارید؟! باکی نیست
سر بریدن های پی در پی
این طرف ها تیغ پاکی نیست!

شعرهایم زخمی و خونین
شعرهایم درب داغان اند
خسته ام از گفتن اندوه
بغض ها هستند و پنهان اند

چشم ها قربانی وحشت
دست ها قربانی زنجیر
دور گردن هایمان یوغی ست
روی رویاهایمان شمشیر

گوسفندان! شهر خالی شد
از ته دنیا غم آوردم
خواستم از صلح بنویسم
دست هاتان را کم آوردم

در تمام شهر چرخاندند
تیغ های هرز جاکش را
با نگاهی خیس می خوانم
آخرین اخبار داعش را!

سر بریدن های پی در پی
پیش چشمم هست، بی رحمم؟!
گوسفندان! استرس دارید؟
حالتان را خوب می فهمم
.
.
.
هیچ راهی جز شکستن نیست
استخوان زندگی پوک است
بوسه ی قصاب مجانی ست
گوسفندان! کیف تان کوک است!

اشرف گیلانی

از «گوگل پلاس»

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!