«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ آبان ۱۹, دوشنبه

ﺍﯼ ﻓﻘﯿﻪ، ﺍﻭﻝ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﮔﻮﯼ ﻧﻔﺲ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ


ﻣﺎ ﻗﻠﻢ ﺩﺭ ﺳﺮ ﮐﺸﯿﺪﯾﻢ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ
ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺁﻧﺴﺖ ﮐﻮ ﻗﺴﻤﺖ ﮐﻨﺪ ﺩﺭﻭﯾﺶ ﺭﺍ

ﺁﻧﮑﻪ ﻣﮑﻨﺖ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﻗﺴﻤﺖ ﮐﺮﺩﻩﺍﻧﺪ
ﮔﻮ ﻃﻤﻊ ﮐﻢ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺯﺣﻤﺖ ﺑﯿﺶ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﯿﺶ ﺭﺍ

ﺧﻤﺮ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺎ ﺧﻤﺎﺭ ﻭ ﮔﻞ ﺑﻪ ﺧﺎﺭ ﺁﻣﯿﺨﺘﺴﺖ
ﻧﻮﺵ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯽ ﻫﻼ ﮔﺮ ﭘﺎﯼ ﺩﺍﺭﯼ ﻧﯿﺶ ﺭﺍ

ﺍﯼ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﻭﺍﭘﺲ ﻣﺎﻧﺪﻩﺍﯼ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﻭﺍﻥ
ﺟﻬﺪ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺑﺎﺯﯾﺎﺑﯽ ﻫﻤﺮﻫﺎﻥ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ

ﺩﺭ ﺗﻮ ﺁﻥ ﻣﺮﺩﯼ ﻧﻤﯽﺑﯿﻨﻢ ﮐﻪ ﮐﺎﻓﺮ ﺑﺸﮑﻨﯽ
ﺑﺸﮑﻦ ﺍﺭ ﻣﺮﺩﯼ ﻫﻮﺍﯼ ﻧﻔﺲ ﮐﺎﻓﺮﮐﯿﺶ ﺭﺍ

ﺁﻧﮑﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺍﻧﺪﺭ ﺁﯾﺪ ﻣﺮﺩﻡ ﻧﺎﺩﺍﻥ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ
ﭼﻮﻥ ﺷﺒﺎﻥ ﺁﻧﮕﻪ ﮐﻪ ﮔﺮﮒ ﺍﻓﮑﻨﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﯿﺶ ﺭﺍ

ﺧﻮﯾﺸﺘﻦ ﺭﺍ ﺧﯿﺮﺧﻮﺍﻫﯽ ﺧﯿﺮﺧﻮﺍﻩ ﺧﻠﻖ ﺑﺎﺵ
ﺯﺍﻧﮑﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﺪ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﻧﻔﺲ ﻧﯿﮏﺍﻧﺪﯾﺶ ﺭﺍ

ﺁﺩﻣﯿﺖ ﺭﺣﻢ ﺑﺮ ﺑﯿﭽﺎﺭﮔﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻧﺴﺖ
ﮐﺎﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﺗﻦ ﺑﻠﺮﺯﺩ ﭼﻮﻥ ﺑﺒﯿﻨﺪ ﺭﯾﺶ ﺭﺍ

ﺭﺍﺳﺘﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺧﺪﺍﯼ
ﺍﯼ ﻓﻘﯿﻪ ﺍﻭﻝ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﮔﻮﯼ ﻧﻔﺲ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ

ﺁﻧﭽﻪ ﻧﻔﺲ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺣﺮﺍﻣﺖ ﺳﻌﺪﯾﺎ
ﮔﺮ ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﻭ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ

شیخ اجل سعدی شیرازی

از «گوگل پلاس»

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!