«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ آبان ۲۰, سه‌شنبه

... ریشت بسوزه، بری برنگردی!


گزارش کم و بیش بلندی از سوی یکی از کمیسیون های مجلس فرمایشی جمهوری اسلامی، درباره ی وضعیت «دانشگاه آزاد» و برخی کارهای غیرقانونی سرزده از سوی این نهاد به اصطلاح آموزش دانشگاهی منتشر شده که از سویه های گوناگونی درخور درنگ است. به دلیل محدودیت های فنی تارنگاشتم و نیز «گوگل پلاس» به ناچار، تنها پیشگفتار و پیوندِ (لینک) آن را درج می کنم.

گزارش با «سلامُ علیکم»ی پر آب و تاب و بیگمان گوشنواز برای «هیأت رئیسه محترم مجلس شورای اسلامی» آغاز می شود. کارهای غیرقانونی انجام یافته را که می خوانی و دوباره نگاهت به آن «سلامُ علیکم» آغاز گزارش می افتد، ناخودآگاه «حاجی فیروزی» بینوا با دایره ای زنگی در دست و چهره ای ذغال اندود در شب های پیش از آغاز سال نو جلوی دیدگانت پدیدار می شود که چشم دریافت شاباشی هرچه چرب تر، بهتر، وی را به جنبش و پایکوبی واداشته است. با خود می اندیشم:
با آن آت و آشغال هایی که از آنجا بیرون کشیده اند، این «سلامُ علیکم» چرب و نرم به «هیات رییسه ...»، آرشی دیگر می یابد؛ گرچه، آن را در اینجا به دلخواه خود کمی دگر کرده ام:
ارباب خودم، سلامُ علیکم!   اوضاع ناجوره، سرتُ بالا کن!
ارباب خودم، بُز بُزِ قندی!    ریشت بسوزه، بری برنگردی!
  
این که بررسی یادشده یا به گفته ی خودشان: «تحقیق و تفحص»، در چارچوب زد و خوردهای هر از گاهی جناح ها یا باندهای درون و پیرامون رژیمی سر تا پا آلوده می گنجد یا نه به هیچ رو از ارزش آن به عنوان سند رسمی منتشرشده از سوی یکی از بالاترین نهادهای حاکمیت تبهکار نمی کاهد و نموداری دیگر بر بلبشوی فرمانروا  در رژیمی با گرایش های خودکامگی و همزمان از درون پاشیده، «ملوک الطوایفی»* و سزاوار سرنگونی هرچه زودتر از سوی نیروهای میهن دوست ایران است. آنچنان سزاوار و درنگ ناپذیر که هر روز پابرجا بودن چنین رژیمی پوشالی به پشتوانه ی کشورهای امپریالیستی، زیان هایی جبران ناپذیرتر برای کشورمان دربر داشته و یکپارچگی ایران زمین را نیز به چالش می کشد.

من، این گزارش را نه آنچنان باریک بینانه و موشکافانه خواندم؛ شاید در یک بررسی موشکافانه تر بتوان نکته های بازهم بیش تری از آنچه در اینجا اشاره ای گذرا به آن می کنم، در آن یافت؛ به هر رو، با خواندن آن، دو نکته بگونه ای برجسته خود می نماید:
الف. باندها و جناح های درون و پیرامون حاکمیت پلید، قانون های خودساخته را نیز پاس نمی دارند و آنجا که پایش بیفتد، هر قانونی را بسان نام دانشگاه یادشده، کم و بیش آزادانه زیر پا می گذارند. چنین پدیده ای، یکبار دیگر یادآور این نکته ی مهم و دربرگیرنده است که در جامعه های طبقاتی، قانون ها بگونه ای عمده برای ستمکشان و بهره دهان یا همانا نیروهای کار و زحمت ساخته و بکار برده می شوند؛ طبقات و لایه های فرمانروا، بهره کشان و ستمگران، همواره از همه گونه امکانات برای فرار از قانون یا دور زدن آن ها برخوردار بوده و هستند؛
ب. از چنین نهادهای اختاپوس مانندی، بویژه زیر برنام «نهاد آموزشی» که در کشورهای دیگر نیز شاخه دوانده، بخوبی برای پولشویی و جابجایی دارایی ها و سرمایه های ایران به بیرون و کارهای پلید و پلشت دیگر که تنها زمینه ی مالی را دربرنمی گیرد، بهره برداری شده و می شود.

سرنگون باد رژیم تبهکار جمهوری اسلامی!

ب. الف. بزرگمهر   ۱۹ آبان ماه ۱۳۹۳

پی نوشت:

* ناهمتایی (تضاد) میان گرایش به سوی «خودکامگی مرکزگرا» با روند هر روز بیش تر گسترش یابنده ی واگرایی و از هم گسیختگی درونی، اینک به مرحله ی فرجامین خود رسیده و کار از ناهمتایی میان گرایش های رودررو و ناهمتای درون ماهیتی یگانه به شکاف آشکار، دوگانگی، رویارویی و سرانجام دگردیسی آن می انجامد. چنین فرآیندی به نوبه ی خود، سویه ای از ناهمتایی میان درونمایه (مضمون) سرمایه داری رویش و گسترش یافته با برونزد (شکل) وامانده ی سده ی میانی آن: رژیمی دینی بر بنیاد ولایت فقیه را نیز بازمی تاباند؛ پوسته ای که آشکارا شکاف برداشته و تخمی که به بار نشسته است؛ واپسین دولتِ سر کار آمده با همدستی بی برو برگرد و سرراست کشورهای امپریالیستی بویژه «یانکی» ها و انگلیسی ها در رژیمی تبهکار و ضدخلقی، نقشی جز «زهدان اجاره ای» در این میان نداشته و ندارد. «جوجه ماشینی» پیوند بورژوا لیبرالیسم ایرانی با امپریالیست ها، پوسته ی خود را می شکافد و سر برمی آورد؛ جوجه ای که شاید به زبانی آشنا جیک جیک کند؛ ولی بیگمان نشانه های روشنی از حرامزداگی را نیز به نمایش گذاشته و از باغچه ی امپریالیست ها دانه برخواهد چید! پایان روندی که چندین سال پیش، چنین پیش بینی شده بود:
«دغدغه و نگرانی عمده لیبرالیسم ایرانی هم اکنون و نیز در آینده سر و سامان دادن به مناسباتش با سرمایه امپریالیستی بوده و خواهد بود؛ نه حل دشواری های روزمره و کمرشکن اقتصادی ـ اجتماعی توده های کار و زحمت. باید پیروان این لیبرالیسم و دروغ و ریاکاری روشنفکران شکم سیر در خدمت سرمایه را که در کردار کاری بیش از اندوختن سرمایه ندارند، برملا نمود. لیبرالیسم ایرانی سرانجام ناچار خواهد شد صورتک اسلامی را از چهره بردارد. پوسته مذهبی، در روندی دردناک، رفته رفته کنار زده می شود و خواست های طبقاتی این نیروها که با خیانت به منافع ملی ایران و پشت کردن به کارگران و زحمتکشان، به سوی آشتی با امپریالیست ها گام برداشته و بر می دارند، بی پرده رخ می نمایاند.»
 «درباره وظایف ما!»، ب. الف. بزرگمهر ۳۰ دی ماه ۱۳۸۷

این را نیز دانسته و آگاهانه برای آن حزب ها یا سازمان های مدعی چپ و رهبری طبقه کارگر ایران یادآور می شوم که در آن هنگام، لنگ لنگان در پی رویدادها گام برمی داشتند و هنوز نیز با به میخ و به نعل زدن، ناچار به سازگاری خود با رویدادها هستند:
«ما نمی‌توانیم راضی باشیم از این که شعارهای تاکتیکی لنگ‌ لنگان دنبال حوادث بروند و پس از وقوع
واقعه خود را با آن دمساز کنند. ما باید بکوشیم تا این شعارها ما را به ‌پیش برند، روشنی‌بخش راه بعدی ما باشند و ما را از سطح وظایف مستقیم لحظه، بالاتر برند. حزب پرولتاریا اگر بخواهد پیگیر و پایدار پیکار کند، نمی‌تواند تاکتیک خود را از یک واقعه به واقعه دیگر تعیین کند. حزب پرولتاریا باید در تصمیمات تاکتیکی خود وفاداری به اصول مارکسیسم را با ارزیابی صحیح وظایف مترقی طبقه انقلابی درآمیزد.» (انقلاب می‌آموزد، لنین، مجموعه کامل آثار، جلد ١١)

***

گزارش تحقیق و تفحص مجلس از دانشگاه آزاد

باسمه تعالی

هیأت رئیسه محترم مجلس شورای اسلامی

سلام‌علیکم

با سلام

احتراماً پیرو نامه شماره ۲۶۹۳۳ مورخ ۱۸/۵/۱۳۹۱ درخصوص تقاضای تعدادی از نمایندگان محترم مبنی بر تحقیق و تفحص از دانشگاه آزاد اسلامی اینک گزارش نهائی آن جهت قرائت در صحن علنی مجلس شورای اسلامی تقدیم می‌گردد. با عنایت به تخلفات احراز شده در متن گزارش، مستدعی است به‌منظور اجرای ماده (۲۱۶) آیین‌نامه داخلی مجلس شورای اسلامی گزارش پیوست را حسب مورد جهت رسیدگی به قوه قضائیه یا مراجع ذی‌‌صلاح ارسال فرمایید.

محمدمهدی زاهدی     رئیس کمیسیون آموزش، تحقیقات و فناوری

مقدمه:

با در نظر گرفتن جمعیت جوان کشور و تقاضاهای رو به رشدی که برای ورود به دانشگاه‌ها وجود داشت، دانشگاه‌های دولتی به تنهایی نمیتوانست پاسخگوی داوطلبان ورود به دانشگاه ها باشند. از سوی دیگر، وابستگی نظام آموزش عالی دولتی به بودجه دولتی (نفت محور) ،مشارکت بخش غیردولتی در سرمایه‌گذاری آموزش ‌عالی ، را اجتناب ناپذیر نموده بود. لذا اصل تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی در اوایل انقلاب ،آنهم بصورت مردمی و بدون وابستگی به بودجه عمومی دولت از مهمترین اقدامات بشمار میرود. از طرف دیگر، ورود بخش غیردولتی به فعالیت در آموزش عالی می توانست به تنوع، پویایی ، رقابت و افزایش کیفیت کمک مؤثری نماید.

زحمات طاقت فرسای مدیران، اساتید و کارکنان دانشگاه در سطوح مختلف و اقصی نقاط کشور در طول سی و سه سال گذشته  در تاسیس و راه اندازی واحدها و شعبات ، فراهم سازی امکانات و نیازمندیها، و اداره مجموعه های تازه تاسیس با کمترین مشکلات اجتماعی قابل تقدیر و تحسین می باشد. فلذا تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی دراوایل انقلاب فرصت مغتنمی برای تکمیل ساختار نظام آموزش عالی بشمار می رفت و بیان نقاط ضعف دانشگاه موجب غفلت از این اهمیت و تلاش نمی‌باشد.

نارسائی‌ها و نقاط ضعف دانشگاه آزاد اسلامی طی دو دهه اخیر در فضای عمومی کشورمطرح بوده، و موجب ورود نهادهای نظارتی و ارائه گزارشاتی از عملکرد دانشگاه به مناسبتهای مختلف شده است. در ابتدای مجلس نهم موضوع تحقیق و تفحص از دانشگاه آزاد اسلامی مجددا مطرح و در تاریخ ۱۶/۸/۹۱ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. این گزارش عملکرد دانشگاه آزاد اسلامی را از منظر عمل به اساسنامه(ها)، امور آموزشی (تاسیس واحدها، رشته‌ها، هیات علمی و واحدهای خارج از کشور و بین الملل)،  عملکرد پژوهشی ، مسائل اداری و مالی و عمرانی، و فعالیتهای فرهنگی و سیاسی، در بر گرفته و بصورت فشرده تقدیم مجلس شورای اسلامی می‌شود و مستندات لازم بعنوان پشتوانه گزارش در پیوست ها ارائه شده است.
...

متن کامل گزارش تحقیق و تفحص مجلس از دانشگاه آزاد:

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!