«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ آبان ۱۶, جمعه

در این کشور، هنوز تفاوت میان «عوام النّاس» و «نخبگان» را درنیافته اند!


... برخی آخوندها ﻣﻨﺒﺮی ۲ ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﺗﻮمان پول می ستانند؛ اگر هر ﻣﻨﺒﺮ یک ﺳﺎﻋﺖ بدرازا کشیده، ﻫﺮ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﻫﻢ ۷۰ ـ ۸۰ واژه با آرامش سخن بگوید، واژه ﺍی کم و بیش ۴۱۶ ﺗﺎ ۴۷۶ ﺗﻮمان می شود؛ به عنوان نمونه، هنگامی که می گوید: «ﺗﺤﺮﻳﻢ ﻫﺎ ﺍﻟﻄﺎﻑ ﺍلهی ﺍﺳﺖ»، ۱۶۰۰ ﺗﻮﻣﻦ درمی آید.

یک ﺩﺑﻴﺮ ﺭﻳﺎضی ﺩﺑﻴﺮﺳﺘﺎﻥ، ﺳﺎعتی ۴۰۰۰ ﺗﻮمان می گیرد؛ ﺍﮔﺮ شمار واژه های بر زبان رانده شده ﺩﺭ ﺩﻗﻴﻘﻪ از سوی وی را برابر آن یکی بینگاریم، هر واژه اش ۸ ﺗﺎ ۹.۵ ﺗﻮمان بیش تر نمی ارزد!

به این ترتیب، سرنوشت ملتی که ﺣﮑﻮمت آن ﺑﺮﺍی ﺷﻨﻴﺪﻥ ﺣﺮﻑِ ﻣﻔﺖ، ۵۰ ﺗﺎ ۸۰ ﺑﺮﺍﺑﺮ بیش ﺍﺯ ﺷﻨﻴﺪﻥ ﺣﺮﻑ ﺣﺴﺎﺏ می پردازد از این بهتر نمی شود.

از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر

می نویسم:
آقا این چه فرمایشی است؟! شما دبیر ریاضیِ «عوام النّاس» را با آخوند که از تخمه ی «نخبگان» است، می سنجید؟! دانش آن یکی، زمینی است؛ ولی این یک، دانشی به پهنای آسمان ها دارد.

ب. الف. بزرگمهر     ۱۶ آبان ماه ۱۳۹۳
 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!