«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ آبان ۲۹, پنجشنبه

تفی سربالا که بر چهره و ریشِ پلیدِ خود رژیم تبهکار فرود خواهد آمد ...

با آگاهی رسانی هرچه گسترده تر اطلاعیه ضدقانونی دادستانی تهران و پرخاشگری درخور نسبت به آن و بی قانونی های گسترده ی دیگر، رژیم تبهکار را در افکار عمومی ایران و جهان رسوا و وادار به عقب نشینی کنیم!

آزادی بی قید و شرط غنچه قوامی و همه ی زندانیان سندیکایی و سیاسی ایران را به شعاری عمومی و سراسری در همه جای ایران فرارویانیم!

به اطلاعیه زیر از سوی دادستانی تهران درباره ی ماجرای دستگیری و پرونده سازی خانم غنچه قوامی اندکی باریک شوید! بیش تر به تفی سربالا می ماند که بر چهره و ریشِ پلیدِ خود رژیم تبهکار فرود آمده، در افکار عمومی ایران و جهان رسواترش خواهد نمود.

اینگونه به دیده می آید که چنین اطلاعیه ی ریشخندآمیزی به انگیزه ی روشنگری درباره ی چون و چرای دستگیری وی منتشر شده است:
«... دستگیری و تشکیل پرونده‌ اتهامی برای غنچه قوامی، ارتباطی به موضوع حضور نامبرده در ورزشگاه آزادی و تماشای مسابقات والیبال نداشته و نامبرده صرفاً از جهت اتهامات منعکس در پرونده تحت تعقیب قرار گرفته است.»۱ 

نگاهی گذرا به اتهام های وارد شده به خانم غنچه قوامی، افزون بر ناهمتایی های درون آن، بی پایگی کم و بیش همه ی موردهای اشاره شده را به نمایش می نهد.

موردهای اتهام یادشده در اطلاعیه از این قرارند:
الف. عکس‌برداری از مقر پلیس و افراد حاضر در آن جا؛
ب. کشف یک دستگاه تلفن همراه؛
پ. تصاویر و فیلم‌های متعدد مرتبط با عوامل جریان فتنه در تلفن همراه کشف شده؛
ت. مشارکت در فعالیت‌های تبلیغی علیه نظام؛
ث. ارتباط با دست‌اندرکاران و مرتبطین شبکه‌های ماهواره‌ای از جمله شبکه‌ بی‌بی‌سی فارسی و اپوزیسیون خارج از کشور؛ و
ج. حضور در تجمعات و راهپیمایی‌های ضدنظام.

می انگارم، چندان بایسته نیست که حقوقدان باشی تا دریابی چه اندازه این اتهامات ریشخندآمیز و بی پایه است؛ موردهای «الف» و «ب» که به این یکی با افزودن واژه ی «کشف» برای همراه داشتن تلفن همراه، سویه ای بزهکارانه به آن بخشیده اند، به هیچ رو بزهکاری بشمار نمی آید؛ دوربین را ساخته اند برای تصویر برداشتن و می توان آن را چه درون دستگاه تلفن یا برون از آن به همراه داشت و از کم و بیش همه جا تصویر برداشت؛ مگر جاهایی چون موزه که برداشتن تصویر از آثار تاریخی، پیامدهایی زیانبار برای آن آثار داشته یا به دلیل های دیگر که در هر موردی باید نوشته ی آن به در و دیوار چسبانده شده و جلوی دیدگان همه باشد! با این همه، اگر کسی از چنان جایی تصویر برداشت، بار نخست به گوشزدی به وی بسنده می کنند؛ زیرا می تواند بگوید: نوشته های روی دیوار را ندیدم و تا آنجا که می دانم، برای چنین بزهکاری سبکی، کسی را در هیچ جای جهان به زندان نمی افکنند.

عکس برداری از ایستگاه و جایگاه پلیس که جایی آنچنان حساس چون یک ایستگاه موشکی پنهانی نیست نیز به هیچ رو بزهکاری نیست و «افراد حاضر در آن جا» نیز بخشی از آثار تاریخی نیستند که از پرتو دوربین آسیب ببینند. از آن گذشته، هنگامی که از مهیندخت مولاوردی، «معاون رییس جمهور در امور زنان و خانواده»، درباره ی حداکثر مجازات برای اسیدپاشی در قانون کنونی پرسیده شد، گفته بود:
«حداکثر مجازات در قوانین در مورد اسیدپاشی وجود ندارد و این عمل فقط جزو جرایمی است که مشمول تعلیق مجازات نمی شود.»۲  چگونه عکس برداری از اداره ی پلیس، بخودی خود و به گفته ی دلبند آنان: «فی نفسه» بزهکاری بشمار می رود؟!

موردهای «پ» تا «ج» نیز هیچکدام، بخودی خود بزهکاری بشمار نمی آید؛ زیرا همراه داشتن «تصاویر و فیلم‌های متعدد مرتبط با عوامل جریان فتنه در تلفن همراه»۳، بخودی خود بزهکاری بشمار نمی رود و از آن گذشته، واژه ی «فتنه» و «فتنه گر» در ایران، آنچنان همه گیر شده است که کم و بیش همه ی مردم ایران به جز «مقام مُعظّم آسمانی ریسمانی» و چند دورقابچین نزدیک و خویشاوند وی، سایرین و حتا بخش سترگی از دم و دستگاه دزد و تبهکار نظام را دربرمی گیرد.

«ارتباط با دست‌اندرکاران و مرتبطین شبکه‌های ماهواره‌ای از جمله شبکه‌ بی‌بی‌سی فارسی و اپوزیسیون خارج از کشور»۴ نیز در هیچ جای جهان و نیز بر بنیاد قانون های خود ایران، بخودی خود، بزهکاری بشمار نمی رود؛ به عنوان نمونه، مگر خود «رهبر آسمانی ریسمانی» با یکی از برادرانش که گویا مخالف نظام نیز هست، هیچگونه هماوندی یا دید و بازدید و نشست و برخاست ندارد؟ آیا می توان وی یا هر کس دیگری را به این دلیل، «فتنه گر» بشمار آورد؟!۵

«حضور در تجمعات و راهپیمایی‌ها» نیز در «قانون اساسی ایران» با همه ی کاستی ها، نارسایی ها و  دستبردهای پس از آن از سوی همین رهبر الدنگ و نابکار به «قانون اساسی»، همچنان حقی شناخته شده است و اگر منظور، شرکت این خانم در گردهمایی هایی بر ضد اسیدپاشی یا پشتیبانی از حقوق زنان است، حقی قانونی است؛ افزون بر آنکه، اگر چنین حقی در «قانون اساسی» نیز برسمیت شناخته نشده بود، حقی شناخته شده در کم و بیش همه ی کشورهای جهان کنونی است و هیچکس نمی تواند آن را از توده های مردم بازستانده، چرخ تاریخ را به سوی گذشته به گردش درآورد؛ چنین کاری شدنی نیست و آن حاکمیتی که به چنین دیوانگی دست یازد، خود جلوتر از همه زیر همان چرخ له خواهد شد!

کاربرد عبارت «ضد نظام» در پی آن عبارت نیز جز کلی گویی و سخنی پوچ چیزی بیش نیست. به این ترتیب به هر کنش یا جنبش اعتراضی، می توان برچسب «ضد نظام» زد؛ ولی به همان دلیل پیشگفته، نمی توان آن را همواره سرکوب و خاموش نمود؛ آیا به همین دلیل نیست که نتوانسته اند، همه ی شرکت کنندگان در آن گردهمایی ها و راهپیمایی ها را دستگیر کنند؟

از این اتهامات پوچ و بی پایه که شایان درنگ و پیگیری از سوی همه ی مردم ایران، نهادها، انجمن ها، سندیکاها و حزب های سیاسی و سازمان های اجتماعی درون و برون ایران و نیز نهادهای جهانی است، بگذریم، دو نکته ی چشمگیر دیگر برجای می ماند که هم دروغگویی و دم ِخروس آشکار اطلاعیه و هم کار ضدقانونی اشاره شده در آن را به نمایش می گذارد. در اطلاعیه از آن میان، گفته می شود:
«در تاریخ ۳۰/ ۳/ ۱۳۹۳ متهم که واجد سابقه‌ بازداشت قبلی بوده، به طور اتفاقی توسط ماموران پلیس مستقر در ورزشگاه، بازداشت می‌گردد ...»۶

مگر می توان هر کسی را «به طور اتفاقی» دستگیر و بازداشت نمود؟ آیا چنین کاری، زیر پا نهادن آشکار قانون نیست؟! و در جای دیگر:
«...نامبرده در همان روز بدون قید آزاد می‌شود و در تاریخ ۳۱/ ۳/ ۱۳۹۳ که جهت دریافت اوراق هویتی خود مراجعه نموده بود، این بار از وی یک دستگاه تلفن همراه کشف می‌شود ...»۷

اگر «نامبرده» بی هیچ قید و شرطی آزاد شده بود، بر پایه ی کدام قانون و به چه انگیزه ای، «اوراق هویت» وی را نزد خود نگاه داشته اند؟! اگر حتا بینگاریم که فرد بازداشت شده، فراموش نموده تا گواهی شناسایی خود را بازپس گیرد، آیا چنین فراموشکاری از سوی یک نهاد رسمی، پذیرفتنی است؟

ب. الف. بزرگمهر    ۲۹ آبان ماه ۱۳۹۳

برجسته نمایی ها همه جا از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر

پی نوشت:

۱ ـ «اطلاعیه‌ دادستانی تهران درباره غنچه قوامی»،«ایسنا»، ۲۷ آبان ماه ۱۳۹۳

۲ ـ «سرنخی از حادثه اسیدپاشی کشف نشده است»، ۲۱ آبان ماه ۱۳۹۳

۳ و ۴ ـ «اطلاعیه‌ دادستانی تهران درباره غنچه قوامی»،«ایسنا»، ۲۷ آبان ماه ۱۳۹۳

۵ ـ گرچه، نه به این دلیل که به دلیل های بسیاری دیگری، بیش ترین و بزرگ ترین فتنه ها زیر سر این نابکار و نادرست است و به زبانزدی توده ای:
«فتنه اونجا خوابیدِس!» (با گویش اسپهانی)

۶ و ۷ ـ «اطلاعیه‌ دادستانی تهران درباره غنچه قوامی»،«ایسنا»، ۲۷ آبان ماه ۱۳۹۳

***

اطلاعیه‌ دادستانی تهران درباره غنچه قوامی

دادستانی تهران با صدور اطلاعیه‌ای اعلام کرد که پرونده‌ اتهامی غنچه قوامی به دادگاه انقلاب اسلامی تهران ارسال شد.

به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، متن اطلاعیه دادستانی تهران به شرح زیر است:

«در پی بازداشت فردی به نام غنچه قوامی از سوی دادسرای عمومی تهران و تشکیل پرونده برای نامبرده و انعکاس سوء این موضوع در رسانه‌های معاند، این دادستانی با اعلام این‌که مطالب منتشره برخلاف محتویات پرونده می‌باشد، در راستای تنویر افکار عمومی، بخشی از اقدامات متهم را به شرح زیر اعلام می‌نماید:

۱ ـ در تاریخ ۳۰/ ۳/ ۱۳۹۳ متهم که واجد سابقه‌ بازداشت قبلی بوده، به طور اتفاقی توسط ماموران پلیس مستقر در ورزشگاه، بازداشت می‌گردد. وی پس از بازداشت، مبادرت به عکس‌برداری از مقر پلیس و افراد حاضر در آن جا می‌نماید. نامبرده در همان روز بدون قید آزاد می‌شود و در تاریخ ۳۱/ ۳/ ۱۳۹۳ که جهت دریافت اوراق هویتی خود مراجعه نموده بود، این بار از وی یک دستگاه تلفن همراه کشف می‌شود که حاوی تصاویر و فیلم‌های متعدد مرتبط با عوامل جریان فتنه بوده است.

۲ ـ در تاریخ ۸/ ۴/ ۱۳۹۳با احضار متهم و برخی تحقیقات صورت گرفته، معلوم گردید نامبرده در فعالیت‌های تبلیغی علیه نظام مشارکت داشته و ضمن ارتباط با دست‌اندرکاران و مرتبطین شبکه‌های ماهواره‌ای از جمله شبکه‌ بی‌بی‌سی فارسی و اپوزیسیون خارج از کشور، در تجمعات و راهپیمایی‌های ضدنظام حضور داشته است.

۳ ـ با تحقیقات مقدماتی و صدور کیفرخواست برای متهم، پرونده‌ به دادگاه انقلاب اسلامی تهران ارسال شد و پس از ارجاع به یکی از شعب و نقض بخشی از قرار صادره از سوی دادسرا، پرونده جهت رسیدگی مجدد به دادسرا اعاده گردید و با اظهارنظر بازپرس، معد اعاده به دادگاه شده است.

با توجه به مراتب فوق‌الذکر، دستگیری و تشکیل پرونده‌ اتهامی برای غنچه قوامی، ارتباطی به موضوع حضور نامبرده در ورزشگاه آزادی و تماشای مسابقات والیبال نداشته و نامبرده صرفاً از جهت اتهامات منعکس در پرونده تحت تعقیب قرار گرفته است. ضمناً در این پرونده متهم دو وکیل دادگستری را برای دفاع از خود، معرفی نموده که وکلای مذکور و خانواده‌ متهم در چندین نوبت با وی ملاقات حضوری داشته‌اند

«ایسنا»  ۲۷ آبان ماه ۱۳۹۳

برجسته نمایی ها همه جا از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!