«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ آذر ۲۱, جمعه

نموداری از اوضاع نابسامان اقتصادی ـ اجتماعی در سامانه ای رو به مرگ!


بانکی است که گرچه از دیدگاه اندازه ی سرمایه درگردش خود، در رده های نخست بانک های بزرگ اروپایی جای نمی گیرد، ولی گروه های بزرگی از مردم در این کشور کوچک باخترزمین در آن حساب دارند و امور بانکی خود را به انجام می رسانند. در صفحه ی نخست تارنگاشت بانک، هر از گاهی، پرسش هایی ساده در زمینه های گوناگون و بیش تر با رویکردی اجتماعی ـ اقتصادی در میان نهاده می شود که از دید من، گاه بسیار چشمگیر و نمودار روشنی از اوضاع در سامانه ای زمینگیرشده است؛ سامانه ای که چون زمینگیرشدگان خرپول در داستان های دوران نه چندان کهن ایران، هنوز خروارها پول در گوشه کنار خانه ی خود و حتا بالش زیر سر نهفته دارد؛ ولی به پیزی افتاده است.

از آمار کاربرانی که به این پرسش ها واکنش نشان داده و پاسخی درخور شرایط خویش برمی گزینند، بروشنی می توان دریافت که نمونه گیری آماری حتا از آن اندازه های شناخته شده ی آمارگیری برای یافتن نمونه های میانگین (استانداردها) فراتر می رود و اوضاع اجتماعی ـ اقتصادی را بخوبی بازمی تاباند؛ گونه ای فشارسنج بسیار پیشرفته و باریک بین که در سنجش نسبی با آمارهای نمونه ی حتا دهسال پیش تر، نابسامانی اوضاع  اقتصادی ـ اجتماعی در سامانه ای رو به مرگ را که بویژه با در پیش گرفتن سیاست های سرمایه داری نولیبرال، سراشیبی تندی یافته به نمایش می گذارد.*

دو پرسش زیر به ترتیب در روزهای دهم و یازدهم دسامبر ۲۰۱۴ در میان نهاده شده اند. این نکته را نیز ناگفته نگذارم که با همه ی باریک بینی و نمودار بودن این آمارها، درصدی دستکم ۵ درصد از پایین ترین لایه های اجتماعی که یا به اینترنت دسترسی ندارند و یا اگر دارند از آن تنها برای کارهایی چون هماوندی های ای ـ میل و «گفتگوهای خاله زنکی** (چت بازی)» بهره می برند را باید به بخش منفی تر این آمارها افزود.

پرسش نخست:

وضعیت اقتصادی چگونه است؟

الف. بسیار خوب
۱ ٪
ب. تا اندازه ای خوب
۹ ٪
پ. نه چندان خوب، نه چندان بد
۳۸ ٪
ت. نه چندان بد تا بد
۴۴ ٪
ث. بسیار بد
۸ ٪

پرسش دوم:

وضعیت مالی من در شش ماه آینده ... خواهد شد.

الف. بسیار بهتر
۳ ٪
ب. تا اندازه ای بهتر
۹ ٪
پ. نه بهتر، نه بدتر
۴۱ ٪
ت. تا اندازه ای بدتر
۳۷ ٪
ث. بسیار بدتر
۱۰ ٪


ب. الف. بزرگمهر    ۲۱ آذر ماه ۱۳۹۳

پی نوشت:
 
* دردناک تر و همزمان ریشخندآمیزتر آن است که در همین دوره ی سراشیبی تند که از سال ۲۰۰۸ ترسایی بر تندی شیب آن بازهم افزوده شد و درست هنگامی که حتا رژیم تبهکار و سرسپرده ای چون عربستان سعودی، زیرِ بار پیشنهادهای امپریالیست های «یانکی» برای بارگیری بخشی از بحران اقتصادی بر دوش آن کشور نمی رفت، مردکی که اکنون چند سالی است در بند خانگیِ رهبر کینه جوی رژیم افتاده، در سخنرانی های پیش از «گزینش سگ زرد یا شغال»، همه ی چراغ سبزها را برای پذیرش بحران کشورهای بزرگ امپریالیستی روشن نموده بود! چراغ سبزی که آن رهبر بیشرم از چنگ وی ربود و بدست «بُز عزازیل نظام» سپرد تا آنچه از "اقتصاد ملی" نیم بند برجای مانده بود، یکسره در کف برادران امپریالیست خود نهاده، مهرورزی و همزمان آمادگی بیش تر خود برای پذیرش نقش نوکری اربابان سرمایه جهان را به نمایش بگذارد؛ مردکی پیزُریِ و بی سر و پا که رهبر نادان و نابخرد، افسارش را کشید و در دل گفت:
ترا خود برگمارده ایم؛ برای ما دُم درمی آوری؟! تا ما زنده ایم، چرا تو یا او یا هر بُز دیگر؟ اگر پایش افتاد و چون امام حسن مان ناچار به گردن نهادن شدیم، خودمان نوکری شان را بر دوش می گیریم و جلوی پای شان را آب و جارو می کنیم ...

رهبری آبروباخته که با دستینه کردن «قرارداد ننگین ژنو» که رویش نمی شود، "بسته ی شفاهی" اش را حتا برای نمایندگان فرمایشی مجلس اش بگشاید، دستبردی که پیش تر به اصل چهل و چهارم «قانون اساسی» زده بود را سویه ای به شدت خائنانه بخشید! رهبری که از دید من، پیش و بیش از حتا یارِ غارش: «اُم الفساد والمفسدین» (اکبر بهرمانی) سزاوار به دار آویخته شدن است.

** «در مثل مناقشه نیست»

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!