«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ آذر ۱۹, چهارشنبه

دختران و پسرانی که پیر می شوند؛ ولی نه به پای هم!


سلام به همه!

بی ادبی خدمت دوستان و عزیزان نکرده باشم! این شوخی تنها برای نشاندن خنده‌ای بر لبان تان است ...

دو روز پیش رفتم کله پاچه فروشی، دو تا «مغز» خوردم، سر حال شدم. دیروز هم رفتم دو تا «مغز» دیگر خوردم؛ به اندازه ای انرژی گرفتم که به مادرم گفتم:
می خوام زن بگیرم!

بیچاره آن اندازه خوشحال شد که همان شب رفت پیش در و همسایه، دنبال یک دختر برای من ...

بامدادِ امروز هم گفتم:
برم دو تا مغز دیگه هم بخورم ...

رسیدم دم کله پاچه فروشی، دیدم پلمپ شده و روی یک پارچه نوشته اند:
«به علت فروش کله پاچه خر تا اطلاع ثانوی پلمپ است!»

تازه دریافتم که مغز خر خورده بودم ... به خودم آمدم .

از «گوگل پلاس» با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب؛ برنام از آنِ من است.    ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!