«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ آذر ۲۷, پنجشنبه

پیروزی بزرگ و خوشایند برای کوبای قهرمان و جنبش چپ چهان!


به گزارش زیر باریک شوید:

خبری خوب و خوشایند، نه تنها برای کوبای انقلابی که برای جنبش چپ جهان! و نیز یک عقب نشینی آشکار تاکتیکیِ امپریالیست های «یانکی» در برابر پیکار پیگیر و قهرمانانه ی مردم کوبا که اینک پس از سال ها به بار می نشیند و راه می گشاید؛ یک پیروزی بزرگ که ریشه های آن را بویژه در جنبش فراگیر و سرتاسری چپ در آمریکای لاتین و مرکزی می توان یافت؛ جنبشی که به نوبه ی خود، دستاورد کوشش فداکارانه ی «جزیره آزادی» در آن خشکی بزرگ را به نمایش نهاده، هر روز نیرومندتر از پیش رُخ می نمایاند؛ کوشش هایی پیگیر با تیزبینی بایسته و بهنگام، نه در آن کالبدی که «چه گوارا» با نگرش و رویکردی کژدیسه از سوسیالیسم علمی ـ گرچه فداکارانه و همراه با راستی و درستی در کار و کوشش خویش ـ به آن دست یازید و بسیار زود به شکست انجامید که بر بنیاد خارایین آن جهان بینی دانشور و استوار در کاریرد باریک اندیشانه ی آن!

زنده باد کوبای انقلابی!

پیروز باد جنبش چپ آمریکای لاتین و دیگر منطقه های جهان!

مرگ بر امپریالیسم!

ب. الف. بزرگمهر    ۲۷ آذر ماه ۱۳۹۳  

پی نوشت:


دوستی اینترنتی می نویسد:
«... به نظر من این اتفاق بدیه. آمریکا قراره مجددا در کوبا سفارت داشته باشه و یکی از اولین اقدامات هم حضور بانکها و کارتهای اعتباری آمریکایی در کوبا و گسترش اینترنت در این کشوره. آمریکا عملا روش کارش رو تغییر داد و اینبار بجای تحریم و فشار داره با هدف قراردادن جامعه میخواد نسلی در کوبا بوجود بیاره که با اینترنت و رسانه هاش و البته سیستم بانکیش با کمونیسم مقابله کنه. رابطه اقتصادی با امپریالیسم تنها یک نتیجه به بار میاره و اونهم وابستگیه (به اعتقاد من)»

از «گوگل پلاس»

به وی پاسخ می دهم:
سپاس از نظر ابراز شده و البته همیشه هرکسی می تونه اشتباه کنه؛ با این همه، من با شما همداستان نیستم و دلیل هایی که آوردید، دلیل های نیرومندی نمی دونم. این جستاری هستش که گوشه ها و سویه های گوناگونی داره و براش می شه حتا رساله نوشت. من می کوشم فشرده توضیح بدهم؛ چرا که این را نه یک پیروزی کوچک و نه تنها برای کوبا که برای همه ی نیروهای چپ می دانم.

نخست از چالش بیش از ۵۰ ساله ی تحریم ها آغاز می کنم. شما نگاه کنید به کشور خود ما به این پهناوری با امکانات سرزمینی، فضا و آب و هماوندی های بسیارش که در پی تحریم به چه روزگاری افتاده. کوبا سال هاست که نه تنها تحریمه که محاصره اقتصادی هم بوده و هر دو بر پایه قانون های شناخته شده ی جهانی: غیرقانونی و کار «شیطان بزرگ» حتا گونه ای راهزنی دریایی هم بشمار میاد. بنابراین، با نادیده گرفتن سایر جستارها برداشتن تحریم ها و محاصره اقتصادی یک پیروزی بزرگ برای کشور جزیره ای کوچک بشمار میاد که به همین دلیل هرگونه سامانه اقتصادی هم که داشته باشه از امکانات بسیار محدودتری نسبت به کشوری در خشکی برخورداره. خود این نیروی بسیار بزرگ سوسیالیسم در اون کشور یا هر کشور دیگه ای را نشون می ده که با همه ی زیان های تحریم و محاصره و خطر دخالت نظامی یانکی ها تونسته سرپا وایسته. این اصل ماجراست که کاملن بسود کوبا خواهد بود. اینکه آمریکا چرا روشش را تغییر داده، دلیل شما بسیار نارسا و حتا غیرعلمی و ضددیالکتیکی هست.

نوشته اید:
«... یکی از اولین اقدامات هم حضور بانکها و کارتهای اعتباری آمریکایی در کوبا و گسترش اینترنت در این کشوره. آمریکا عملا روش کارش رو تغییر داد و اینبار بجای تحریم و فشار داره با هدف قراردادن جامعه میخواد نسلی در کوبا بوجود بیاره که با اینترنت و رسانه هاش و البته سیستم بانکیش با کمونیسم مقابله کنه.»

از دید من کشوری سوسیالیستی که بخواد با کارت اعتباری و اینترنت و رسانه فرو بپاشه، همون بهتر که فرو بپاشه و روشن می شه که یک جای کارش ایراد داره. از این نکته هم می گذرم که شما در اینجا دو سویه ی فنی و اجتماعی را با هم می آمیزی و جای این بحث اینجا نیست؛ تنها به این نکته بسنده می کنم که با چنین درآمیختن دو سویه فنی و اجتماعی، همونطور که در مورد یک کالا، دانشمندنماهای بورژوا این کار را می کنند که نتیجه های دلخواه خودشون را بگیرن، بحث کاملن سردرگم می شه (اگر خواستید در این مورد جداگانه توضیح خواهم داد). برمی گردم سر دلیل دگرگونی روش یانکی ها.

از دید من، روش برخورد شما به این سویه ی داستان هم متافیزیکیه؛ یعنی تنها توضیح دادید که آمریکا روشش رو دگرگون کرد، آنهم به آن دلیل هایی که گفتید و درنظر نگرفتید که در این دگرگونی روش نه تنها یانکی ها که کوبا و نیز اوضاع جهانی و سویه روندهای سیاسی و تراز نیروهای جهان همه و همه در این دگرگونی نقش داشته اند و از دید من در اون منطقه، خیزش سترگ جنبش چپ در سراسر آمریکای لاتین و مرکزی و هماوندی های گسترده تر ونزوئلا و دیگر کشورها با کوبا و ضدیت هرچه بیش تر بویژه با همین مساله محاصره اقتصادی و چیزهای دیگری که ناچارم در اینجا درزش بگیرم. از دید جهانی هم چندقطبی تر شدن سامانه سرمایه داری، نیرومندتر شدن چین و پاگذاشتنش در خشکی های بزرگ دیگر به عنوان یک همچشم اقتصادی (و نه بیش از آن!) و ... نقش داره. اینجا من تنها اشاره وار گفتم و این هنوز بررسی دیالکتیک ماتریالیستی داستان نیست. حالا برگردید دوباره به دلیل های خود نگاه کنید ببینید تا چه اندازه نارساست و چه چیزهایی را جا انداخته اید؛ ضمن اینکه سخن بر سر شیوه نگرش علمی نیز هست!

یک نکته یدیگر را هم به خاطر اهمیت تئوریک سیاسی اش یادآور می شوم که جای بحث گسترده ای داره و در اینجا نیز نقش بازی می کنه. ببینید! در شرایط همزیستی دو سامانه ی آشتی ناپذیر با یکدیگر و ناگزیری همزیستی مسالمت آمیز با هم (نه دردرونمایه که در برونزد خود!) عامل اقتصادی بسیار تعیین کننده خواهد بود. اگر مانیفست مارکس و انگلس را هم نگاهی بیندازید، خواهید داد که آن دو دانشمند نابغه نیز گرچه کمرنگ به این نکته اشاره کرده اند. در اینجا همچشمی اقتصادی میان دو سامانه نقش بازی می کند به این صورت که چه سامانه ای در مسابقه ای که به دو ماراتن همانند است، سرانجام پیروز خواهد شد و اگر ان را بگونه پرسشی باریک بینانه تر در میان بگذاریم:
آیا سامانه سوسیالیستی خواهد توانست از راه اقتصادی نیش سرمایه داری و بویژه جنگ طلبی اش را مهار کند و سرانجام به آن دهنه بزند؟ یا برعکس این سرمایه داری است که از درون سامانه ی سوسیالیستی را تباه خواهد نمود؟ در اینجا، همانگونه که نمونه ی چین نیز نشان داده و خود من به عنوان نخستین نفر سال ها پیش آن را در نوشتاری با برنام «چند نکته در مورد چین» (امیدوارم آن را درست نوشته باشم!) یادآور شده بودم، چارچوب های بسیار دقیقی باید بکار برده شود که در نوشته ی شما به نکته هایی اشاره شده است. به هر رو، این زمینه ی تئوریک ـ سیاسی مساله است و اینکه یکبار در این ستیز اقتصادی، سرمایه داری برنده شد و کار را به سود خود پیش برد، دلیل بر نادرست بودن آن زمینه نیست. نوشته ی شما در این زمینه داوری یکسویه و نارسایی دربردارد.

از همه ی این ها که بگذریم، کوچکی کوبا و جزیره ای بودن آن است که صرف نظر از هرگونه سامانه ای یک محدودیت بزرگ بشمار می آید؛ ولی سخن تنها بر سر کوبا نیست و چنانچه آن کشور قهرمان بتواند نمونه ی خوبی در حد «پایلوت» به نمایش بگذارد، دیگران خواهند آموخت؛ همچنانکه پیش تر نیز رخ داده و درست از همین روست که من صفت قهرمان را برای این کشور یادآور می شوم.

آنچه که نوشتم کوتاه و نارساست. می دانم. منتظر نظر شما و چنانچه دلیل های دیگری نیز دارید، هستم.

پاسخ می دهند:
«شاید اشتباه باشه اما به نظر من، برقراری رابطه با یک کشوری مانند آمریکا عملا یعنی وا دادن. نقش رسانه رو به نظر من شما کوچک قلمداد کردین در صورتیکه به اعتقاد من پول و رسانه میتونن هر جامعه ای رو به فساد و نابودی بکشونن. نسل آینده ای که تا چشم باز میکنه محصولات آمریکایی میبینه. زرق و برق دنیای سرمایه داری رو میبینه. موبایل های آنچنانی، خودروهای آنچنانی، زندگی تجملاتی، اینها روی کودکان و نوجوانان تاثیر میگذاره. همین ایران. کم نیستن جوانانی که سرعت اینترنت و موبایل و ماشین و... براشون از خیلی چیزهای دیگه مهمتره. چشم و همچشمی و متفاوت بودن نسبت به دیگران.  رسانه شاید روی مردم امروز تاثیر نداشته باشه اما اینها روی کودکان سرمایه گذاری میکنند. یا کارت اعتباری. زمانی که (به لطف همون رسانه ها) به مردم نشون بدن که میتونن راحت خرید کنن بدون اینکه لازم باشه در اون لحظه پولش رو داشته باشن. اینکه چقدر آزادی در خرید (که دراصل آزادی در بدهکار شدن هست) پیدا میکنند. و زمانی متوجه میشن که دیگه تو چاه بدهکاری گیر کردن و به این راحتی ازش خلاص نمیشن. مشکل اعتیاد به خرید با کارت اعتباری چیزیه که در بسیاری از کشورهای دنیا وجود داره و نباید براحتی از کنارش گذشت.

یک حکومت کمونیستی ممکنه ایرادی نداشته باشه، اما نباید منکر این هم شد که اگر کسی، رسانه ای یا کشوری حس طمع، چشم و هم چشمی و تجملگرایی رو تحریک کنه، میتونه اون جامعه رو تبدیل به زامبی های کاملا مصرفگرا کنه.

چند ماه پیش خبری رو خوندم در این رابطه که در کوبا خرید و فروش مسکن آزاد شد و این باعث شده که قیمت ها بسیار بالا برن. یا همین چندوقت پیش که کوبا صحبت از آزاد کردن اقتصاد تا حدی رو داد و به یک سری اجازه مالکیت رستوران داد.

به نظر من این مسائل تنها نشون دهنده اینه که راه رفتن به سوی لیبرالیسم رو کوبا قبل از این خبر اخیر شروع کرده. وگرنه خرید و فروش مسکن و آزادی مالکیت بر روی ابزار کار در کمونیسم برای من هیچ توجیهی نداره و وقتی اون موارد قبل از این خبر اخیر انجام شده، پس بعدش قراره چه تغییرات و به اصطلاح اصلاحاتی انجام بشه؟» همانجا  

پاسخ می دهم:
نه! ناچارم رک و پوست کنده بگم که بحث به این صورت که تنها روی جنبه روبنایی چیزهایی که روی می ده، انگشت بگذاریم و بزرگش کنیم، برایم پذیرفتنی نیست؛ ولی جالب هست که درست همان بحثی رو در میان گذاشته اید که من در واپسین بخش نوشته ام درباره ی همچشمی (رقابت) اقتصادی میان دو سامانه به آن اشاره کردم. ببینید! به عنوان در سامانه سوسیالیستی کشوری مانند شوروی که در بسیاری از زمینه های فن آوری فضایی و نظامی و علمی بسیار پیشرفته تر از پیشرفته ترین کشور سرمایه داری جهان بود و دانشمندان اروپای باختری و امریکایی بارها به آن اشاره نموده اند به دلیل های گوناگونی و از آن میان ذهنی، نتوانسته بودند در زمینه ساخت وسائل مصرفی مردم پیشرفتی داشته باشند؛ درحالیکه از نظر فنی کاملن توانایی آن را داشتند. نارسایی های دیگری هم بود. در اینجا بحث تئوریک سیاسی دیگری با چربش تئوریک بیش تر نیز درباره ی چگونگی جایگزینی «جبر اقتصادی» در سامانه ی سرمایه داری به سامانه ای که در آن، این جبر برداشته شده و جای آن چیزی بهتر بیاید نیز در میان است. در اینجا آنچه در عمل رخ داد تا اندازه بسیاری جایگزینی جبر یادشده با «جبر غیراقتصادی» پیش از سرمایه داری بود؛ یعنی گونه ای بازگشت به عقب. این بحث گسترده ای است و من بخت کار بیش تر روی آن را نداشته ام. در جایی هم ندیده ام که کسی روی آن کار کرده باشد.

درست در همین زمینه ای که شما به آن اشاره کرده اید، سوسیالیسم باید بتواند بر سرمایه داری پیشی بگیرد؛ نه در شکل  و پدیده به صورت به عنوان نمونه: جامعه مصرفگرا و آفرینش «موش های جونده» که در ماهیت و درونمایه ی آن باید چیزی برتر از سرمایه داری به مردم بتواند عرضه کند؛ در آن شرایط، رسانه و چیزهای تبلیغاتی دیگری که نام بردید، هیچگونه اثری نخواهند داشت؛ دشواری کار در اینجاست. این ستیزه گسترده ای است که پرداختن به پدیده ها بی آنکه به ماهیت آن باریک شویم ما را گمراه خواهد نمود.

پاسخ می دهند:
«این کامنت آخری بسیار بیشتر قابل درک بود برای من (کامنت قبلی رو واقعا مشکل داشتم در درکش) و با خوندنش متوجه شدم که منظور شما چیه و موافقم. کاملا درست می فرمایید. ناسلامتی بالاخره یه فرقی بین شما با من تازه کار باید باشه دیگه. این بحث هم با وجود اینکه شما مورد نظرتون نبود ولی بسیار آموزشی بود. تنها یک نکته. شما در مورد اون تغییرات و برخی آزادی های اقتصادی در کوبا که گفتم اشاره ای نداشتید. اون مسائل رو چطور می بینید؟

البته فکر میکنم جواب اون سوالم رو هم گرفتم. بازم بسیار بسیار ممنون بابت توضیحات کامل و آموزشی تون. خیلی کمکم کرد.» همانجا  

برایش می نویسم:
آقای ... گرامی! پیش از اینکه پاسخ پرسش شما را بدهم، یک نکته: ما همه از هم می آموزیم. من هم از نکته هایی که در میان گذاشتید، آموختم. دستِ کمِ کم، گیر و دارهایی روشن تر شد. بحث بر سر کهنه کار یا تازه کار بودن یا سنجش من و شما یا این با آن بطور کلی نیست؛ دستِکم میان چپ ها باید اینگونه بحث ها را کنار نهاد. به این دلیل ساده که هر کسی از زاویه ای کمی متفاوت تر از دیگری به پدیده ی مورد گفتگو و ستیزه می نگرد؛ پدیده ای که به گفته ی زیبای عرب: «ذوجوانب» است!

از آن گذشته اینگونه مواقع این احساس به من دست می دهد که شاید ناخواسته خودنمایی کرده ام یا چیزی در این مایه ها  ...

و اما پرسش بجای شما را در واقع در آن نت پیشین فراموش نمودم، یادآور شوم که در آن همچشمی (رقابت) اقتصادی دو سامانه، دنباله ی کار بستگی به نیرو و توانایی و دانش و بینش و تجربه هر یک از طرف های درگیر دارد. درست است که در این زمینه، سرمایه داری هم از شم غریزی نیرومندتر و هم از تجربه ی گرانقدرتری در سنجش با سوسیالیسم برخوردار است؛ ولی حقیقت و سمت پیشرفت صعودی تاریخ، راهگشای سوسیالیسم و کمونیست هاست و روشن است که در اینجا برخلاف دوره های دگرگونی پیشین میان سازندهای برده داری به خاوندی و خاوندی به سرمایه داری، نقش عامل ذهنی در پیروزی یا شکست صدها بار بیش تر خواهد بود و این به نوبه ی خود نکته ای بسیار مهم است.

پاسخ می دهند:
«کاملا صحیحه. یک نکته ای هم که من فراموش کرده بودم جایگاه آموزش بود. اینکه چقدر آموزش صحیح میتونه یک جامعه رو از اون دست تهاجمات بقولی فرهنگی مصون نگه داره و البته پیشرفتی که کوبا میتونه با از میان رفتن تحریم و محاصره داشته باشه، الگویی باشه برای بسیاری از کشورها، از جمله ایران.» همانجا  

می نویسم:
درست در همین زمینه با توجه به آزمون خوبی که برخلاف بسیاری از کشورهای سوسیالیستی پس از فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم و در شرایطی به مراتب بدتر از خودشون نشون دادند، من بسیار امیدوارم.

ب. الف. بزرگمهر   ۲۷ آذر ماه ۱۳۹۳ گوگل پلاس») 

***


باراک اوباما، رییس جمهور «ایالات متحد»، غروب چهارشنبه ۱۷ دسامبر بیانیه‌ای صادر کرد. در این بیانیه آمده است که «ایالات متحد» و کوبا در نظر دارند تا گفتگوهای شان را برای بازگشایی سفارتخانه‌ها و ازسرگیری هماوندی های دیپلماتیک پی گیرند. «ایالات متحد»، از میان برداشتن تحریم‌های اقتصادی را در چشم‌انداز قرار داده است.

دولت کوبا، آلن گراس، ویژه کار امور یارانه‌ای «ایالات متحده» را که به اتهام خبرچینی از پنج سال پیش تاکنون زندانی بود به انگیزه های انساندوستانه آزاد کرد. به گفته ی مقامات کوبایی، آلن گراس هم اکنون کوبا را به سوی ایالات متحد ترک کرده است.

آلن گراس در سال ۲۰۰۹ بازداشت شد و در سال ۲۰۱۱ به ۱۵ سال زندان محکوم شد. او  که برای «بنگاه گسترش جهانی ایالات متحد» کار می‌کرد، متهم شده بود که برای سست نمودن دولت کوبا دست به کوشش‌های غیرقانونی زده و ابزارهای مخابراتی۱ در اختیار جامعه یهودیان کوبا نهاده است. «ایالات متحد»، اتهامات آلن گراس را بی‌پایه خوانده بود و از سرگیری هماوندی های سازنده میان ایالات متحد با کوبا را مشروط به آزادی او کرده بود.۲

«خبرگزاری رویترز» گزارش داده که گفتگوهای میان «ایالات متحد» و کوبا بر سر آزادی آلن گراس رویهمرفته یک سال بدرازا کشیده و واتیکان به عنوان میانجی‌ در این گفتگوها شرکت داشته است.

نشانه‌هایی از برقراری رابطه دیپلماتیک

«ایالات متحد» نیز در برابر آزادی آلن گراس، سه شهروند کوبایی را که به اتهام خبرچینی زندانی بودند، آزاد کرد. مقامات «ایالات متحد» می‌گویند، فیدل کاسترو این سه شهروند کوبایی را به فلوریدا فرستاده بوده که خبرهایی از «جامعه تبعیدیان کوبایی»۳ در این شهر به دست بیاورند.

در سال ۲۰۰۱، پنج شهروند کوبایی به اتهام خبرچینی محاکمه و زندانی شدند. دو نفر از آن‌ها پس از گذراندن محکومیت شان به کوبا بازگشتند.

کوبا و «ایالات متحد» از سال ۱۹۶۱ تا به امروز هماوندی های دیپلماتیک نداشتند. در سال ۱۹۶۲ «واشنگتن»، دست به محاصره اقتصادی کوبا زد.

آزادی آلن گراس در برابر آزادی سه شهروند کوبایی، اکنون به عنوان نشانه‌ای از تنش‌زدایی میان این دو  کشور ستیزنده با یکدیگر انگاشته شده است.۴ باراک اوباما، رییس جمهور «ایالات متحد»، غروب چهارشنبه ۱۷ دسامبر بیانیه‌ای صادر کرد. در این بیانیه آمده است که «ایالات متحد» و کوبا در نظر دارند تا گفتگوهای شان را برای بازگشایی سفارتخانه‌ها و ازسرگیری هماوندی های دیپلماتیک پی گیرند. «ایالات متحد»، از میان برداشتن تحریم‌های اقتصادی را در چشم‌انداز قرار داده است.

رائول کاسترو، جانشین فیدل کاسترو و رهبر آتی کوبا قرار است به این مناسبت سخنرانی کند. ناظران سیاسی در ایالات متحد از فصل تازه‌ای در هماوندی های میان دو کشور سخن به میان آورده‌اند.

۲۶ آذر ماه ۱۳۹۳

برگرفته از تارنگاشت «رادیو زمانه» وابسته به حاکمیت هلند

این گزارش از سوی اینجانب، ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی شده است. برجسته نمایی متن از آنِ من است و برنام آن را نیز تا اندازه ای دستکاری و پارسی نویسی نموده ام.   ب. الف. بزرگمهر

پی نوشت:

۱ ـ این تارنگاشت مزدبگیر کشور هلند، دنباله روترین و فرمانبردارترین کشور اروپای باختری در برابر امپریالیست های «یانکی» و تا اندازه بسیاری هماهنگ با امپریالیست های کهنه کار انگلیسی، ناچار است تا «ابزارهای خبرچینی» را «ابزارهای مخابراتی» بنامد! آن آقا نه تنها به اتهام خبرچینی که به ارش باریک بینانه ی این واژه: خبرچینی و کوشش برای سازمان دادن آن در کوبا به زندان محکوم شده بود و آزاد نمودن وی نیز هیچ هماوندی سرراستی با آزادی ۳ کوبایی قهرمان که سال ها در زندان های «یانکی ها» بسر برده اند، ندارد.

۲ ـ این جمله نیز که «ایالات متحد، اتهامات آلن گراس را بی‌پایه خوانده بود و از سرگیری هماوندی های سازنده میان ایالات متحد با کوبا را مشروط به آزادی او کرده بود» برای کاستن از پیروزی چشمگیر سیاست خارجی کوبای قهرمان در گرانبار نمودن هماوندی با «ایالات متحد» و چشم انداز برداشته شدن تحریم ها و محاصره ی غیرقانونی آن کشور است: نعلی وارونه! از آن گذشته، مشروط نمودن هماوندی میان «ایالات متحد» و کوبای انقلابی به آزاد نمودن یک خبرچین فرومایه، دروغی آنچنان بزرگ است که بر سر و ریش آن میرزابنویس فرومایه تر و اربابان رسانه ای اش در آن کشور دنباله رو فرود می آید و بس! زیرا چنین موردهایی در تاریخ بیش از ۵۰ سال زورگویی، تحریم و محاصره اقتصادی غیرقانونی «یانکی» ها، کم نبوده اشت؛ از این نیز که بگذریم، دگرگونی سیاست کشوری بر بنیاد آزادی مهره ای ناچیز چون یک خبرچین بی سر و پا، ادعای در میان نهاده شده از سوی میرزابنویس آن روزی نامه را هرچه بیش تر ریشخندآمیز می کند.

۳ ـ در اینجا نیز میرزابنویس نانخور رسانه ای وابسته، حرامزادگی به خرج داده و مشتی آدمکش و مزدبگیر کوبایی تبار فراری از کوبا را که اگر می ماندند دستگیر شده و به زندان افکنده می شدند، «جامعه تبعیدیان کوبایی» بشمار آورده است!

۴ ـ کوچک نمودن کوبا با یک نیرنگ رسانه ای کهنه! در حالیکه بنیاد جُستار بسی مهم تر از آزادی یک خبرچین فرومایه در برابر سه قهرمان کوبایی است.

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!