انقلاب و بطور کلی روندها و جنبش های اجتماعی، پدیده هایی عینی هستند و پیامد خواست و آهنگ این یا آن آدم یا گروه و حتا جامعه بزرگ آدمیان نیست. عینی بودن و ارادی نبودن آن، نشانه ای از کارکرد نیروهای فراطبیعی و آسمانی نیز نیست. فرآورده ی تراز نیروهای طبقاتی و سیاسیِ مجموعه ی نیروهای درون و برون یک کشور است.
نوشته است:
ای کساني كه انقلاب کردید، لطفا به پرسش های زیر پاسخ دهید :
۱ ـ تفاوت «حضرت والا» و «حضرت آقا» را توضیح دهید؛
۲ ـ دو واژه ی «مقام عظمای
ولایت» و «شاهنشاه آریامهر» را تعریف کنید؛
۳ـ آرش عبارت های «جانم فدای رهبر» و «جان نثار» را بگونه
ای فشرده شرح دهید؛
۴ ـ دو واژه ی «بیت» و «کاخ» چه تفاوت هایی با یکدیگر دارند؟
۵ ـ تفاوت دو گروه «عاشق ولایت» و «فدوی» را در چند سطر توضیح دهید؛
۶ ـ «بنیاد پهلوی» و «بنیاد علوی» چه تفاوتی دارند؟
۷ ـ جمله ی «سلطنت عطیه ای است الهی» چه هماوندی با عبارت «مقام عظمای ولایت
جانشین امام زمان» دارد؟
۸ ـ تفاوت «رای ملوکانه» با
«حکم حکومتی» کدام است؟
۹ ـ فرق «شاهرود» با «امامرود» را بیان کنید.
۱۰ ـ «بندر امام» با «بندر شاه» چه تفاوتی دارد؟
از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب.
الف. بزرگمهر
می نویسم:
سنجشی از بسیاری سویه ها درست است به جز جمله ی نخست که
هم بگونه
ای گناه را بر گردن شرکت کنندگان انقلاب که توده های مردم و روشنفکران خلقی و آگاه
بودند، می نهد و غیرمستقیم میوه چینان آن انقلاب بزرگ خلقی، همانا دزدان اسلام
پیشه را از زیر ضرب بیرون می آورد و هم اشتباهی بسیار بزرگ دربردارد که انقلاب را
امری ارادی و بنا بر خواست و آهنگ شماری آدم ـ و در جمله ی شما: «ای کسانی كه
انقلاب کردید» ـ می پندارد.
انقلاب و بطور کلی روندها و جنبش های اجتماعی، پدیده هایی
عینی هستند (عینی در برابر مانش ذهنی). انقلاب،
کاری اراده گرایانه و پیامد خواست و آهنگ این یا آن آدم یا گروه و حتا جامعه بزرگ
آدمیان نیست. فرآورده ی تراز نیروهای طبقاتی و سیاسی، نه تنها در جایی که
رخ می دهد که مجموعه ی نیروهای درون و برون یک کشور است که در شرایط ویژه ای
که بحران اجتماعی ـ اقتصادی به بحران سیاسی فرامی روید و در آن نه بالایی ها توان
حکومت کردن دارند و نه پایینی ها بیش از آن، زیر بار وضعیت کنونی می روند،
رخ می دهد و دگرگونی های تا آن هنگام کمّی (چندی) به دگرگونی کیفی (چونی) می
انجامد. به عنوان نمونه ای بسیار ساده و در ماهیت خود، سنجش ناپذیر با روندها و فرآیندهای
پیچیده ی جنبش های اجتماعی، چگونگی دگرگون شدن آب از شکل مایع به بخار است که از
صفر تا نزدیک ۱۰۰ درجه باید دگرگونی کمّی پذیرد تا به دگرگونی کیفی (بخار) انجامد.
از سوی دیگر، این روندها و فرآیندها، همانگونه که گفته شد،
با درگیری ها، به هم پیوستن ها و از هم گسستن های مجموعه ای از نیروهای طبقاتی ـ
اجتماعی و سیاسی درون و برون کشور، گاه در دوره ای دراز، نشانه گذاری می شود و به
این ترتیب، عینی بودن و ارادی نبودن آن، نشانه ای از کارکرد نیروهای فراطبیعی و
آسمانی نیست که گویا آدمی در برابر چنین نیروهایی ناتوان است و باید به خواست
آسمان (مشیت الهی گونه ای از این چرندیات است!) گردن نهد و سرش را پایین انداخته،
چون گوسپند علفش را بچرد:
به مانشی فلسفی، سرنوشت گرایانه (فاتالیسم) که گویا آدمی
و جامعه ی آدمیان هیچ نقشی در آن ندارند.
آنچه در تاریخ آدمی روی داده و می دهد، بدست آدمیان به
انجام رسیده و می رسد؛ ولی نه به خواست و اراده ی این یا آن آدم، گروه اجتماعی یا
حتا گاه یک ملت که تراز نیروهای همه ی آدمیانی که با خاستگاه های طبقاتی خود پا به
میدان کارزار نهاده اند. به عنوان نمونه، در بسیاری کشورهای امریکای لاتین که خوشبختانه،
اکنون این دوره را از سرگذرانده اند و هنوز شماری از آن ها در آن درگیرند، همه ی
شرایط انقلابی (تراز نیروهای طبقاتی و اجتماعی درون کشور) از بیش از چهل پنجاه سال
پیش به این سو فراهم بود و تنها نیروی سهمگین امپریالیست های «یانکی» که آنجا را
باغچه ی پشت خانه ی خود بشمار می آورد و جنین نیز بود، سدی بزرگ برای به پیروزی
رسیدن انقلاب های خلقی و اجتماعی در آن کشورها بشمار می رفت.
ب. الف. بزرگمهر ۱۴ آذر ماه ۱۳۹۳
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر