... و مگر نه این است که نسبت شمار مردان و زنان در جهان
با اندک تفاوتی، یک به یک است؟ اگر چنین است که هست، چرا آن کیش وامانده، چهار زن
عقدی و شمار بیش تری صیغه و متعه را برای هر مرد روا دانسته است؟ آنگاه، آیا همه ی
مردان خواهند توانست زنی درخور برای خویش بیابند؟!
می بینید، چگونه تبهکاری تاریخی خود را که ریشه در آن کیش
بیابانگردان دارد به آن بزرگمرد تاریخ ایران بسته اند؟!
به خود آخوندها و ملاها بنگرید! آمار درست و باریکی درباره
ی شمار زن های عقدی و صیغه شان در دست نیست؛ تنها گاهی جسته گریخته می شنوی که فلان
آخوند پا بگور در سن هفتاد و پنج سالگی، دختری شانزده ساله را به «خانه ی بخت»
برده است! "خانه ی بخت"ی درست بسان آنچه در این کاریکاتور به نمایش
درآمده است. بهانه ی آن نیز آماده است:
کیش ما، آیین مُحمّدی، چنین خواسته است! اگر پیامبرمان،
در سن بالای ۶۰ سالگی، دخترکی ۹ ساله را به «خانه ی بخت» برده با وی همبستر می شود،
ما چرا چنین نکنیم؟! مگرما پیروان او نیستیم؟
... و چنین نیز می کنند! و چنانچه دست شان برسد، دختران و
زنان را به بازار برده، چون بردگان می فروشند؛ و اگر می پندارید که زن هم میهن یا
از کشوری دیگر برای شان تفاوتی می کند، سخت در اشتباهید؛ اسلام که مرز نمی شناسد! نمونه
هایی از آن در افغانستان رخ داده است. در کشور خودمان، ایران نیز از کم و بیش همان
آغاز انقلاب به این سو به چنین کارهایی
دست یازیده اند؛ ولی هنوز و همچنان پنهانی! بی هیچ شرم و آزرمی! داد و ستدی است به نوبه ی خود پرسود و مشتریان شان بویژه در
میان شیخ های خرپول عرب همین شاخابی که بر سر نام «پارس» یا «عربی» بودنش دست به
گریبان مان کرده اند، همگی در صف! می بینید تا چه اندازه ریشخندآمیز و همزمان
دردناک است؟!
سرنگون باد رژیم تبهکار جمهوری اسلامی!
ب. الف. بزرگمهر ۱۷ آذر ماه ۱۳۹۳
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر