کاریکاتوری است از یک عارف دروغین که نقش بسزایی در دوره ای از حاکمیت دزدان الله کرم برای گمراه کردن گروهی از روشنفکران در کشاندن شان به بیراهه های دروغ و فریب عرفانی رنگ باخته و زنگ زده بازی نمود. عرفانی که با پر و بال گرفتن «نولیبرالیسم» و فرمانبرداری هرچه بیش تر از سیاست های سرمایه امپریالیستی در کشورمان، جای خود را به گونه های دیگر و بیش تر باختری آن خواهد سپرد. اکنون، دیگر زمانه ی وارد نمودن هرچه بیش تر کالاست؛ رنگ و وارنگ از همه رنگ! و هرچه بیش تر، بهتر و پرسودتر برای کیسه ی گشاد بازرگانان و سوداگران سرمایه فرمانروا بر ایران؛ اینک، عرفانی به رنگ و لعاب باختری شاید!
برایش نوشته ام:
بسیار زیبا کشیده خواهرت! کاش دو تا فرشته ی «یمین» و «یسار»
هم این ور و اون ور شونه هاش می کشید؛ در حالی که یکی شون قِر می ریزه و اون یکی
قمیش میاد ... ولی کار زیباییه به گفته ی اون که می گه: چشاش! من هم باید بگم
گوشاش! باید چاپش کنم؛ دو تا پونز گنده هم پیدا کنم، بزنمش سینه دیوار!
ب. الف. بزرگمهر («گوگل
پلاس») ۱۶ آذر ماه ۱۳۹۳
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر