یادداشت زیر به مناسبت زادروز «نجیب محفوظ»، نویسنده ی برجسته مصری (۲۰۰۶ ـ ۱۹۱۱) و برنده ی «نوبل ادبی» در سال ۱۹۸۸، در یکی از تارنگاشت ها نگارش یافته بود:
«پس از صدور
فتوای کفر علیه نجیب محفوظ از سوی یکی از مُفتیان مصر در سال ۱۹۹۴، یکی از جوانان تندروی اسلامگرا چاقوی خود را در سینه ی نویسنده ی ۸۳ ساله فرو نمود؛
محفوظ از این رخداد ناگوار جان به در برد؛ ولی دو سال بدرازا کشید تا توانست بار دیگر
قلم به دست گیرد.
محمد سلماوی، دیگر نویسنده مصری پس از آن رویداد ناگوار با
آن جوان گفتگو کرده و از وی پرسیده بود:
«چرا به نجیب محفوظ یورش بردی؟»
وی در پاسخ گفته بود:
«چون او کافر است!»
سلماوی سپس از وی پرسید:
«آیا مطمئن هستی؟ مگر از او چیزی خوانده ای؟»
و جوان اسلامگرا پاسخ داده بود:
«پناه بر خدا! من خوشبختانه سواد خواندن و نوشتن ندارم تا
این کفریات را بخوانم!»
از «گوگل پلاس» با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از
اینجانب؛ برنام نیز از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر
پی نوشت:
پرسش دوم سلماوی به هر انگیزه ای که در سر داشته، پرسشی شایسته
نیست؛ زیرا خواسته یا ناخواسته، سر خم نمودن در برابر کردار نکوهیده و تبهکارانه ی آن جوان تندرو
را در خود نهفته دارد. اگر بینگاریم که پاسخ آن بزهکار جوان آری می بود، آنگاه آن
نویسنده، دیگر چیزی برای گفتن نداشت؛ گرچه، بدون آن نیز وی پیشاپیش سپر افکنده است.
از دید من، پرسش آن نویسنده ی مصری شایسته ی درنگ و نکوهش
بیش تری است تا پاسخ آن جوان تندرو و بیگمان ناآگاه!
ب. الف. بزرگمهر ۱۷ دی ماه ۱۳۹۳
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر