نوشته است:
«ضد انقلاب که باشی، برایت
«نوفل لوشاتو» و امام و حق النّاس و رای مردم ندارد؛ می توانی همه چیز را زیر پا بگذاری
تا بهتر انقلاب را از آن خود نمایی! برای انقلاب که هزینه ای نداده ای؛ ولی
برای دگردیسگی آن چرا .. ..
پی نوشت:
زین پس به «پایداری» چی ها، خودعَمّارپندار ها و «بصیرت
زادگان ذوب شده» ضد انقلاب خواهم گفت!
از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب.
الف. بزرگمهر
نوشته ام:
درست همین است! و نیز گامی فراتر برای دریافت دانشورانه
(علمی) و شناخت خواست ها و منافع طبقاتی لایه ها و طبقات اجتماعی زیر هر نامی که
بر خود نهاده باشند.
این نیز بماند که حق الناس در بنیاد خود چیزی جز
خوارشمردن توده ی مردم نیست و رای مردم نیز اگر آماج آن، گزینش میان سگ زرد و شغال
یا چیدن و آرایش مشتی طوطی بله قربانگو در مجلس های بهترین دمکراسی های سرمایه داری
جهان نیز باشد با دمکراسی به آرش خلقی آن که حق کار و زندگی دادگرانه برای همه ی
مردم است، فاصله بسیاری دارد؛ گرچه، آنچه در آن رژیم تبهکار به انجام رسیده و می
رسد، حتا این نیز نیست که در کردار، جابجایی مشتی بوزینه و به تازگی پنگوئن هایی
از این جایگاه به آن جایگاه در خیمه و خرگاه آن رهبر نادان و نابکار است که آن یکی،
بدرستی درباره ی وی گفته بود:
«حتا یک نانوایی را نمی تواند بچرخاند!» و
اکنون، همین ضدانقلابی به گمان بسیار وابسته به حجتیه و فراماسونری را دورقاب چین
هایش «رهبر معظم انقلاب» می نامند!
ب. الف. بزرگمهر ۳۰ دی ماه ۱۳۹۳
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر