در هماوندی با پیروزی «حزب سیریزا» در گزینش مجلس یونان نوشته است:
«همیشه همینگونه بوده
است. خانه را ویران میکنند و هنگامی که دیگر نمیتوان از زحمتکشان برای بازسازیش یاری
خواست، آن را بدست چپ میسپارند تا پس از آبادیش دوباره با آرمان "پیشرفت"
اقتصادی و بهبودی بازپسش گیرند !
اینگونه است که چپها همیشه بر ویرانه ها فرمانروایی میکنند
تا آبادش کنند و راست ها سوار بر آبادیها میشوند تا ویرانش سازند و در این دور
بسته، مردمی که پای می کوبند ... آه! مردمی که پای می کوبند، دیدنی است!
از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب.
الف. بزرگمهر
نوشته ای است دربردارنده ی گوشه ای از واقعیت های تلخ
گذشته؛ گرچه، نه همه ی آن و نه بدرستی بازتاب دهنده ی واقعیت در کلّیت خویش؛ زیرا
چپ راستین از زحمتکشان جدا نیست و تنها به یاری زحمتکشان و در پیشاپیش آن ها طبقه
ی کارگر است که می تواند خانه را آباد کند! این خود زحمتکشان و در چارچوبی کمی
گسترده تر، توده های مردم هستند که در فرجام، کار را به پیش خواهند برد؛ مهم
مدیریت و سازماندهی آن است که در اینجا نقش نیروی چپ آگاه با برنامه ای دانشورانه
برجسته می شود؛ گرچه، به هر روی از ندانمکاری نیز گریزی نیست و کار همیشه شسته رُفته
پیش نمی رود.
نوشته ام:
«سخنی است دردناک و تلخ و تا اندازه ای نمودار واقعیت های
گذشته؛ گرچه، نه همه ی واقعیت. چپ راستین در یونان، حزب کمونیست آن کشور است که
همچنین یکی از نیرومندترین حزب های کمونیست جهان نیز هست. پیروزی «حزب سیریزا» در یونان
را می توان از سویی عقب نشینی ناگزیر نیروهای راست نه تنها در یونان که در بخش
بزرگی از اروپا و شاید جهان بشمار آورد و از سوی دیگر گشودن سوپاپ اطمینان مخزنی
که اگر باز نمی شد، ترکش آن بسی دورتر از یونان و پیش از همه جنوب اروپا را درمی
نوردید!
امپریالیست ها ناچار به گردن نهادن به واقعیت سرسختی شده
اند و با گامی به واپس، کمی جا گشوده اند تا ببینند چگونه آن را مهار خواهند نمود.
«حزب سیریزا»، چپ رادیکال به آرش حزب کمونیستی راستین نیست. برنامه ی آن ها را اگر
نیک بنگرید، برنامه ای رفرمیستی با مایه هایی از شعارهای چپ راستین است. باید دید
که شعارهای شان در کردار تا چه اندازه جامه ی عمل به خود خواهد پوشید. از هم اکنون
می توانم با قاطعیت بگویم که بسیاری از برنامه های اعلام شده ی خود را درست به دلیل
سرشت اصلاح طلبانه ی آن ها (رفرمیسم بورژوایی) نخواهند توانست اجرا کنند؛ گرچه،
با همه ی این ها و با آنکه امپریالیست ها
و بویژه امپریالیست های اروپایی چنین حزبی را در برابر حزب کمونیست یونان بالا
برده و از هرباره و نیز دربرگیرنده ی تبلیغات رسانه ای، کمکش نموده اند تا کار را
بدست گیرد، روند پیش رو را مثبت می دانم؛ درست به همان دلیلی که در بالا گفتم:
این یک عقب نشینی در برابر موج انقلابی در یونان، کشورهای
جنوب اروپا و جاهای دیگر است؛ وگرنه با انقلابی ناگزیر رودررو می شدند.
کوشش امپریالیست ها از وانمودن و جازدن «حزب سیریزا» به
عنوان «حزب رادیکال چپ» به جز عقب راندن و کاهش نفوذ «حزب کمونیست یونان» در میان
توده های مردم آن کشور، آماجی مهم تر را نیز نشانه گرفته است:
شکستن اعتماد توده های مردم به نیروی چپ بگونه ای کلی و از
میان بردن امید به کارآیی نیروی چپ راستین در آن کشور که بیگمان بازتاب جهانی نیز خواهد
یافت.
به این ترتیب، زین پس چگونگی سیاست های راهبردی (تاکتیکی)
حزب کمونیست یونان و این نکته که در کجا و تا چه اندازه با روندی باید همگامی
نماید و کجا به هنگام پای پس بکشد تا آنچه می گذرد سپس به پای آن حزب نیز گذاشته
نشود، اهمیتی دوچندان می یابد؛ جستاری که بر زبان آوردن آن آسان و هرگام کوچک و
بزرگ آن، بسان راه رفتن در لبه ی راه سربالای و نفسگیر کوهستانی با پرتگاه های بسیار
بس دشوار خواهد بود!» «گوگل پلاس»
ب. الف. بزرگمهر ششم بهمن ماه ۱۳۹۳
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر