گاهی زود می رسیم؛ مانند زمانی که پا به جهان گذاشتم. گاهی اما بسیار دیر؛
چون هم اکنون که دل به تو باختم در این سن و سال.
من همیشه برای شادی ها دیر می رسم؛ و همیشه برای بیچارگی
ها زود! و آن هنگام یا همه چیز به
پایان رسیده یا هیچ چیزی آغاز نشده است.
من در گامی از زندگی هستم که بسیار زود است برای مردن؛ و
بسیار دیر است برای دل باختن!
من باز هم دیر کرده ام.
مرا ببخش دلداده ام که بر لبه ی دلباختگی هستم؛ ولی مرگ
به من نزدیک تر است!
عزیز نسین
از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب؛ برنام را از متن برگزیده ام. ب.
الف. بزرگمهر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر