خانواده علی و حبیب افشاری دو زندانی سیاسی
محکوم به اعدام گفتهاند که خبر اجرای حکم اعدام این دو برادر از سوی «اطلاعات» به
صورت تلفنی به آنها داده شده است.
سامان نسیم (پژاک) به همراه یونس آقایان
(از پیروان اهل حق «علوی»)، حبیبالله افشاری (کومله)، علی افشاری (کومله)، سیروان
نژاوی (پژاک) و ابراهیم شاپوری (عیسیپور، پژاک) زندانیان محبوس در بند ۱۲ زندان مرکزی ارومیه، دو روز پیش به مکان ناروشنی جابجا شدند. با توجه به
قطعی بودن احکام آن ها، گمان اجرای حکم اعدام این شش زندانی از سوی منابع گوناگون
و برخی از کنشگران حقوق بشری به میان آمد.
گفته شده، برادران افشاری سپیدهدم دیروز
پنجشنبه ۳۰ بهمنماه ۱۳۹۳ به چوبه دار آویخته شدهاند.
...
ماموران اطلاعات به خانواده افشاری
گفتهاند:
«بدون ایجاد سرو صدا و حاشیه مراسم
سوگواری را برگزار کنید.»
هنوز از جا و زمان دقیق اجرای حکم، خبری
منتشر نشده است. این در حالی است که برخی از منابع گفتهاند که این حکم در «اداره
اطلاعات ارومیه» اجرا شده است.
هنوز پیکر این دو برادر اعدام شده، به
خانوادههای آنها تحویل داده نشده است.
درباره ی علی و حبیب افشاری
علی افشاری، زاده سال ۱٣۵۹، به همراه برادرش حبیب الله افشاری، زاده ۱٣۶۷، اهل روستای گوگجلو حبیبله پیرامون شهر مهاباد هستند که
در آغاز سال ۱٣۹۰ از سوی «سپاه پاسداران» و نیروهای «وزارت
اطلاعات» در شهرهای بوکان و مهاباد بازداشت شده بودند.
آنها پس از ۷۵ روز بازجوییهای پی
در پی و پس از شکیبیدن شکنجههای جسمی و روانی در بازداشتگاهای «اداره اطلاعات»
مهاباد و ارومیه، نخست به زندان مرکزی ارومیه جابجا شده و سپس در دیماه ۱٣۹۰ از سوی «دادگاه انقلاب مهاباد» به اتهام «محاربه» از
طریق «فعالیت تبلیغی» و عضویت در «کومله»، یکی از حزب های کُرد مخالف حکومت به
اعدام محکوم شدند. حکمی که در شهریورماه ۱٣۹۰، در شعبه ٣۲ دیوان عالی کشور تایید شد.
علی و حبیب افشاری، دو برادر زندانی
محکوم به اعدام، حدود دو سال پس از صدور حکم اعدام، در ۲۷ فروردینماه ۱٣۹٣، در نامههایی به ریاست «دادگاه انقلاب شهرستان مهاباد»،
خواهان بررسی دوباره ی پرونده خود شدند؛ ولی «شعبه ۳۲ دیوان عالی کشور»، بار
دیگر حکم اعدام آنها را تایید و روز سهشنبه دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۳ از سوی «دایره اجرای احکام زندان ارومیه»، بگونه ای رسمی به آنها ابلاغ
شد.
یکم اسپندماه ۱۳۹۳
برگرفته از تارنگاشت «کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی» با
پارسی نویسی و ویرایش درخور از سوی اینجانب؛ چند جای آن را نیز که بجای پرداختن به
خودِ جُستار، سویه ی تبلیغی به سود خود داشت را نیز پیراسته ام. اینگونه تبلیغ های
حال به هم زن در بسیاری از اینگونه تارنگاشت ها، گاه آنچنان چشمگیر و زننده است که
به عنوان نمونه در این مورد، گویی درج خبر به دار آویختن آن جوانان از خود تبهکاری
رژیم ضدخلقی جمهوری اسلامی و از دست رفتن جان آن ها مهم تر است! برجسته نمایی
های متن، همه جا از آنِ من است و برنام را از متن آن برگزیده ام. ب. الف. بزرگمهر (چهارم اسپند ماه ۱۳۹۳)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر