حاج شیخ علی افتخاری گلپایگانی از شاگردان آیت الله بهجت
می گوید:
من هر روز کم و بیش، نیم ساعتی خدمت ایشان می رفتم و ایشان
هم روی لطف و توجهی كه به من داشتند، كلید منزل شان را به من داده بودند كه هر هنگام
بخواهم، بتوانم به آنجا بروم. آن روز دیدم كه کسی دم در ایستاده و «آقا» به خاطر
گرمای تابستان با یك پیراهن نازك و عرقچین دم در آمده و دارند با او سخن می گویند.
جلو رفتم؛ سلام كردم و دیدم آن آدم دارد از دستِ تنگ و
فشار معیشت با «آقا» سخن می گوید و از ایشان می خواهد نیایشی به او بیاموزاند تا
از وضعیت دشوار خود رهایی یابد.
«آقا» به ایشان فرمودند:
«صبح و شب این دعا را بخوانید:
اللهم اغننی بحلالك عن حرامك و بفضلك عن من سواك.»
آن آقا گفت:
«یادم نمی ماند. بی زحمت بنویسید و بدهید.»
«آقا» به من فرمودند:
«آقای افتخاری! بنویسید و به ایشان بدهید.»
من خودم می خواستم «بطاعتك عن معصیتك» را هم بیفزایم كه
«آقا» فرمودند:
«این كار را نكن!»
«آقا» فرمودند:
«بعد از آن هم صلوات بفرستید. انشاءالله اثر دارد.»
از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب؛ برنام از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر