«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ اسفند ۹, شنبه

نیایش شب سال نو! ان‌شاءالله اثر دارد!


تصویر این پیرمرد دماغ دراز که نمی دانم کدامیک از دو تن نامبرده در داستان است را درج کرده و نوشته است:
حاج شیخ علی افتخاری گلپایگانی از شاگردان آیت الله بهجت می گوید:
من هر روز کم و بیش، نیم ساعتی خدمت ایشان می رفتم و ایشان هم روی لطف و توجهی كه به من داشتند، كلید منزل شان را به من داده بودند كه هر هنگام بخواهم، بتوانم به آنجا بروم. آن روز دیدم كه کسی دم در ایستاده و «آقا» به خاطر گرمای تابستان با یك پیراهن نازك و عرقچین دم در آمده‌ و دارند با او سخن می گویند.

جلو رفتم؛ سلام كردم و دیدم آن آدم دارد از دستِ تنگ و فشار معیشت با «آقا» سخن می گوید و از ایشان می خواهد نیایشی به او بیاموزاند تا از وضعیت دشوار خود رهایی یابد.

«آقا» به ایشان فرمودند:
«صبح و شب این دعا را بخوانید:
اللهم اغننی بحلالك عن حرامك و بفضلك عن من سواك.»

آن آقا گفت:
«یادم نمی ماند. بی زحمت بنویسید و بدهید.»

«آقا» به من فرمودند:
«آقای افتخاری! بنویسید و به ایشان بدهید.»

من خودم می خواستم «بطاعتك عن معصیتك» را هم بیفزایم كه «آقا» فرمودند:
«این كار را نكن!»

«آقا» فرمودند:
«بعد از آن هم صلوات بفرستید. ان‌شاءالله اثر دارد.»

از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب؛ برنام از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!