«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ بهمن ۲۹, چهارشنبه

این یکی حقش بود!


زیر برنام «برنده جایزه نوبل ادبیات، الکساندر سولژنیتسین در گولاگ سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۵۰، تصویر پیوست از آن نویسنده ی نه چندان بزرگ و حتا از دید من، میانگین به پایین که به یاری رسانه های امپریالیستی بزرگ شد را درج کرده که گویا در «گولاگ»، یکی از  اردوگاه های کار اجباری شوروی در دوران استالین گرفته شده است؛ تصویری که من و هر کس دیگری نیز می تواند مانند آن را بسازد و به خورد بیننده بدهد.

برایش نوشته ام:
اگر هرکس حقش نبوده، این یکی از دید من حقش بوده است! ضمن اینکه درباره ی نقش استالین، چه منفی و چه مثبت، با گزافه گویی های بسیار گفته و نوشته شده است؛ بویژه رسانه های امپریالیستی در زمینه ی «شیطان سازی» از وی، بسیار نقش داشته اند؛ دلیل آن هم با نادیده گرفتن بسیاری کژی ها و کاستی ها که به هیچ رو آن ها را نباید به گردن یک تن انداخت و بخشی از آن نیز فرآورده ی دوران و ناگزیر بوده، نفش برجسته و رویهمرفته مثبت استالین در پیشرفت سوسیالیسم در شوروی و سایر کشورها به هنگام خود، در شکست دادن های پیاپی امپریالیست ها در میدان های کارزار سیاسی و ... و از آن میان، مهم ترین آن ها شکست اهریمن نازیسم در جنگ جهانی دوم که همزمان شکستی بزرگ برای سامانه ی امپریالیستی بشمار می آمد، بود. وی کمونیستی باورمند و سرسخت بود و بیگمان اشتباهاتی نیز در دوران وی رویداد که نه بسیاری از آن ها را سرراست به پای وی می توان نوشت و نه از بنیاد آنچنان بزرگ بوده اند که رسانه های دروغگو و فریبکار باخترزمین نشان می دهند. آن اشتباهات را اگر در کفه ی ترازو در برابر تبهکاری های بزرگ به اصطلاح دمکراسی های باختری بگذارید، چیزی نزدیک به هیچ است. و البته نکته های دیگری نیز هست که به چگونگی ساختمان سوسیالیسم و برخی دشواری های تئوریک و پراتیک آن برمی گردد که همین امروز نیز کمونیست ها با آن ها درگیرند؛ چه برسد به آن روزگار.

ب. الف. بزرگمهر     ۲۷ بهمن ماه ۱۳۹۳ «گوگل پلاس»


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!