«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ بهمن ۱۵, چهارشنبه

با پیگیری هشدار در میان نهاده شده، رژیم تبهکار را به عقب نشینی واداریم!


به گزارش زیر که دربردارنده ی سخنرانی احمد توکلی در مجلس فرمایشی شورای اسلامی است، باریک شوید! گرچه، نکته ای تازه ای از ماجرای شناخته و پایور (اثبات) شده ی رشوه خواری و پولشویی آقازاده ی خرگردن «اُم الفساد والمفسدین»۱: مهدی بهرمانی (هاشمی) دربرندارد، ولی از این سویه که هشداری برای جلوگیری از رای نادادگرانه ی دادگاه به سود آن خرگردن و خانواده ی پلید و ناپاک وی دربردارد، دارای اهمیت نسبی است.

هنگامی خواندن این گزارش، ناخودآگاه ـ یکبار دیگر ـ به یاد گفتگوی کوتاهم با راننده ی تاکسی در نروژ افتادم که درباره ی شهر زادگاهش «استاوانگر» در جنوب آن کشور می گفت:
«اینجا تا همین سی چهل سال پیش، روستای کوچکی بیش نبود ... بیش تر مردم از راه ماهیگیری روزگار می گذراندند ... از هنگامی که نفت توی  دریای شمال کشف شد، اینجا هم آباد شد و در مدت زمان کمی آنچنان گسترش پیدا کرد که اکنون یکی از شهرهای مهم نروژ شده ...»۲ و من در این اندیشه ی آزاردهنده بودم که:
«... چرا آنها در زمانی کوتاه پس از کشف نفت چنین گام های بلندی به جلو برداشته اند [اکتشاف نفت دریای شمال، سال ۱۹۶۰ و استخراج نفت در آن دریا به سال ۱۹۷۵] و ما پس از ١٠٠ سال هنوز اندرخم یک کوچه ایم؟ روشن است که گناه بر دوش نفت نیست؛ آنگونه که برخی ادعا می کنند، اگر نفت نداشتیم، خوشبخت تر بودیم! نه؛ سخنی از این یاوه تر نمی توان گفت. این هم نمونه اش: آنها هم نفت را یافتند و از آن برای آبادانی و پیشرفت نه تنها این بندر ماهیگری کوچک که اکنون شهر بزرگی شده که نیز برای همه ی کشور خود سود برده و می برند. آیا از ما ایرانی ها تجربه ی تاریخی بیش تری دارند؟ نه! این نمی تواند دلیل درستی باشد ... ایرانیان در سنجش با این ملت کوچک، حتا اگر تاریخ آن را بخشی از تاریخ درهم تنیده و بهم پیوسته ی اروپایی بشمار آوریم، هم تاریخ پرنشیب و فرازتری پشت سر نهاده اند و هم کشورشان در یکی از مهم ترین بزنگاه های جغرافیایی ـ سیاسی جهان قرار گرفته است. نه! بی گفتگو ما از تجربه ی تاریخی گرانقدرتری نسبت به این ماهیگیران که تبارشان به دزدان دریایی سده های میانه برمی گردد، برخورداریم ... پس چه دلیل مهمی می تواند داشته باشد؟! ... آیا دلیل مهم واپس ماندن مان، هستی خاورخودکامگی دیرپا (دسپوتیسم) که شاهان در آن همه کاره و سایرین تنها رعایایی ناچیز و بی ارزش بوده اند، نبوده و نیست؟ و آیا دلیل مهم پیشرفت آنها، هستی گونه ای دمکراتیسم دودمانی و پیگیری آن به شکل هایی درخور در دوران های خاوندی و سرمایه داری نبوده است؟ ... چرا؛ شوربختانه روند تاریخی پیموده شده در خاور و باختر، این تفاوت کلی را کم و بیش از همان نخست داشته و همچنان داراست؛ ولی چرا این پاسخ با آنکه تا اندازه ی بسیاری راهگشاست، چندان خشنودم نمی کند؟! ... آیا دلیل آن، شاهان و درباریان و دیوانسالاران دزد و تبهکار نبوده اند؟ با آنکه چنین پدیده ای خود معلول علت های بنیادین دیگری است، بخشی از دشواری ها و چالش ها و واماندگی در پیشرفت اجتماعی ـ اقتصادی کشورمان، بویژه از دو سه سده به این سو، درست همین بوده است؛ پدیده ای که از دوره ی قاجار و دربار فتحعلی شاه آغاز شد و سپس مانند خوره سرتاپای حاکمیت آن دوره و حاکمیت های پس از آن و همه ی دستگاه دیوانسالاری کشورمان را تا به امروز فراگرفته است ...»۳

توکلی در بخشی از سخنرانی اش می گوید:
«یک سال بعد در سوم اکتبر ۲۰۰۳ برابر با ۱۵ شهریور ۸۲ یک روزنامه نروژی قرارداد را افشا و افکار عمومی را از آن آگاه می‌کند و موجی از اعتراض برمی‌خیزد. چهار روز بعد، بعد از اطلاع‌رسانی روزنامه نروژی هیات مدیره استات اویل قرارداد را متوقف می‌کند و روز بعد از آن نیز دولت نروژ نهاد مسئول تحقیق و تعقیب جرایم اقتصادی و زیست محیطی نروژ را مامور رسیدگی به این قرارداد می‌نماید.»۴ و سپس می افزاید:
«بر همین اساس مدیر امور بین‌الملل استات اویل بازداشت و تعقیب می‌شود و مدیرعامل و رییس هیات مدیره نیز استعفا می‌دهند؛ ۹ ماه بعد یعنی در ۲۹ ژوئن ۲۰۰۴ دادگاه حکم به وقوع جرم می‌دهد و طی آن به دلیل پرداخت رشوه استات اویل به پرداخت ۲۰ میلیون کرون و مدیر امور بین‌الملل نیز به پرداخت ۲۰۰ هزار کرون محکوم می‌شود و نماد استات اویل برای مدت‌ها از تابلوی بورس نروژ، اروپا و آمریکا حذف می‌شود.»۵

وی در بخشی دیگر از سخنرانی اش یادآور می شود:
«بانک جهانی بیانیه مشترکی بین آمریکا و استات اویل را که در آن تمام اطلاعات ذکر شده در سال ۲۰۰۶ منتشر می‌کند و سرانجام در سال ۲۰۰۹ پس از آنکه استات اویل طی سه سال تمام تعهدات خویش را در قبال دادگاه‌های آمریکایی صورت داد، پرونده هورتون به وسیله آمریکا بسته می‌شود.»۶ و در پی می افزاید:
«در تاریخ ۲۴ آبان ۸۲ وزیر نفت ایران به وزیر اقتصاد وقت می‌نویسد: به دنبال انتشار مطالبی که در روزنامه های نروژ، در اواسط شهریور هیاتی از طرف این وزارت به نروژ رفت و با وزیر نفت، دادستان عمومی نروژ و مدیران ارشد شرکت استات اویل طی جلسات طولانی گفتگو کرد.»۷ 

با خود می اندیشم:
آنجا اینگونه مو را از ماست بیرون می کشند و حتا سهمی از مال دزدی از جیب ملتی دیگر را از آنِ خود می کنند و در میهن بخت برگشته ی من، رژیم دزدان می کوشد تا سر و ته ماجرایی ننگین را با پرداخت رشوه هایی تازه به این و آن هم آورد تا کار کش پیدا نکند و آبروی «ولایت بی آبروی آقا» نرود یا دستِکم، ماجرا را تا آنجا ماسمالی کند که سِره از ناسِره بازشناخته نشود و با هزینه ی فراوانی که هنوز اندازه ی آن روشن نیست، مهم ترین گواه ماجرا را که از دوستان نزدیک آن کرگدن (همانا خرگردن) نیز بوده، سر به نیست نماید؛ تفاوتی از زمین تا آسمان، میان آن ها که به «ریسمان الهی» چنگ نزده اند و این ها که با همه ی ادعاهای آسمانی ریسمانی شان، هزار و یک دوز و کلک بکار می برند تا از کیسه ی ملت خود، بیش تر و بیش تر بربایند.  

می خواهم به این بهانه به سویه ای تلخ و ریشخندآمیز از ماجرا نیز اشاره کنم که گرچه در چارچوب آماج این نوشتار نمی گنجد؛ ولی در هماوندی با جُستار آن است:
کوشش برنامه ریزی شده برای جازدن همین آقازاده ی تبهکار و خواهر چاچول زبانش به عنوان زندانیان سیاسی که گویا در راه گسترش آزادی های اجتماعی دست به فداکاری هایی زده اند! برنامه ای که خوشبختانه ناکام ماند؛ ولی تا اندازه ای! و سویه ی تلخ و ریشخندآمیز آن نیز در همینجاست. در این کوشش برای بزک کردن چهره و نمایش سمت و سوی دمکراتیک رژیمِ پوسیده، نه تنها رهبر الدنگِ نظام، همدست و همگام بود که کارگردانی  بخشی از آن را نیز ـ دستِکم در جلوی صحنه ی نمایش ـ بر دوش داشت. برنامه ای، کم و بیش سازگار با آنچه «جذب حداکثری و دفع حداقلی» (نقل به مضمون) نام گرفت و زمینه ای برای فرارویی هماوندی های پنهانی گسترده در زمینه ی اقتصادی به برقراری هماوندی های آشکار سیاسی با «شیطان بزرگ» و پایوری رژیم تبهکار بود. قرار بر این بود تا از «اُم الفساد والمفسدین» که پیش تر زیر فشار باندهای ناهمداستان با وی در حاکمیت تا اندازه ای به گوشه رانده شده بود، «اعاده حیثیت» شده، آبروی برباد رفته را به وی بازگردانند؛۸ سپس وی را که بند و بست های بسیار گسترده ی مالی و سیاسی، هم در میان شیخک های شاخاب پارس، عربستان و دیگر کشورهای عربی و هم با کشورهای امپریالیستی بویژه «یانکی» ها داشت (و همچنان دارد!)، به عنوان نامزد برگزیده ی ریاست جمهوری از صندوق رای بیرون آورند تا برای برقراری هماوندی های یادشده ـ این بار با عنوان «سردار آزادی های لیبرالی» و باید بیگمان بیفزایم از گونه ی «یانکی» آن! ـ پا به صحنه ی نمایش گذارد. چنین سناریویی که در اینجا بیش تر به آن نمی پردازم، یک سویه ی ویژه نیز برای «عالیجناب بوقلمون» داشت و آن جبران تودهنی نوش جان کرده از "گزینش" یا همانا برگماری پیشین در برابر آن مردک پیزُری: احمدی نژاد بود. با بیرون آمدن وی از صندوق رای، چهره ی خشن جمهوری اسلامی در رسانه های باخترزمین، رنگ و لعابی دمکراتیک به خود می گرفت و زمینه ی همداستانی های بیش تر با «شیطان بزرگ» و پایوری نظام آسوده تر فراهم می شد. بی جهت نبود و نیست که امپریالیست های «یانکی» وی را «ایزی مَن» (easy man) نامیده بودند! این سناریو، سپس تا اندازه ای دگر شد۹ و وی را برای بیرون راندن نامزد «جن گیران» خرج نمودند؛ گرچه در پشت صحنه، همچنان یکی از کارگردان های بنیادین برجای ماند. بجای وی، «آخوند ریش حنایی» که رونوشت برابر اصل «عالیجناب بوقلمون» در بسیاری زمینه هاست از «صندوق رای» بیرون کشیده شد و همان آماج ها با اندک دگرگونی هایی پی گرفته شدند؛۱۰ آماج هایی که کشورهای امپریالیستی نیز برای فریب افکار عمومی مردم اروپای باختری و آمریکای شمالی، سخت بدان ها نیاز داشتند:
نمایشی از گربه ی عبید زاکانی که گویا دیگر عابد شده و پنج پنج نمی گیرد!

چنین نمایشی، بیگمان از سوی کسانی هزاران پایه باهوش تر و کاردان تر از رهبر نادان و نابکار یا رفیق گرمابه و گلستانش: «عالیجناب بوقلمونِ» فریبکار و به همان اندازه نادان، برنامه ریزی شده بود و بگمانم از سوی کشورهای امپریالیستی و کارشناسان شان آب می خورد. دستاوردهای نان و آبدار کارشان، نیازمند بازگویی برای توده های مردم ایران نیست؛ آن را با پوست و گوشت و حتا استخوان خود لمس می کنند.

در پایان بر نکته ای دیگر نیز پامی فشارم که در سخنرانی احمد توکلی نیز بازتابی بجا و چشمگیر یافته است:
اهمیت رسانه های آزاد و ناوابسته به دولت ها و حاکمیت ها! گرچه، بی درنگ باید یادآور شوم که در "آزاد"ترین کشورها که در آن طبقات با منافع آشتی ناپذیر روردروی یکدیگر ایستاده اند، در برگیرنده ی پیشرفته ترین کشورهای سرمایه داری شمال اروپا (منطقه اسکاندیناوی)، رسانه ی آزاد به مانش دربرگیرنده و همه سویه ی آن نداریم؛ ولی تفاوت بزرگ میان آن کشورها با کشورمان به دلیل تفاوت های ریشه ای میان رویش کلاسیک سرمایه داری و پایوری نسبی و درازمدت دمکراسی بورژوازی و بازتاب آن در سویه های گوناگونی از زندگی اجتماعی توده های مردم در آن کشورها با رویش گونه هایی از «سرمایه داری وابسته» («سرمایه داری کمپرادور») در «کشورهای پیرامونی سرمایه داری» چون ایران و همجوشی با همبودهای کهنه و جان سختِ اجتماعی ـ اقتصادی، افزون بر جُستار و تفاوت بسیار مهم میان «خاورخودکامگی دیرینه پا» (دسپوتیسم) و دمکراتیسم ریشه گرفته از رژیم خاوندی نامتمرکز در کم و بیش همه ی کشورهای اروپای باختری از زمین تا آسمان است؛ تفاوتی که همچنان مهر و نشان خود را در بسیاری رخدادهای اجتماعی و سیاسی کشورمان و از آن میان، بازفرآوری (بازتولید) خاورخودکامگی (استبداد شرقی) برجای نهاده و می نهد. به این ترتیب به جُستار رسانه و رسانه ی آزاد و ناوابسته که برای آن باید بجان کوشید، نمی توان جدا از سامانه ی برقرار در جامعه، چگونگی رویش و پیشینه ی تاریخی هر کشور و همبودهای کهنه ی هماوند با آن نگریست؛ و به هر رو، «آزادی» و «آزادی رسانه» در هر کشوری که طبقات آشتی ناپذیر و حتا آشتی پذیر در کنار یکدیگر هستی داشته و بخش هایی ناگسستنی از کلّی یگانه را می سازند به این یا آن شکل، تاب برمی دارد و دگردیسه می شود؛ جایی بیش تر و جایی کم تر!

ب. الف. بزرگمهر    ۱۵ بهمن ماه ۱۳۹۳

پی نوشت:

۱ ـ اکبر بهرمانی نامور به «اکبر هاشمی رفسنجانی»

۲ ـ «پیشرفت آنها، پسرفت ما»، ب. الف. بزرگمهر، ششم اسپند ماه ۱۳۹۱

۳ ـ همانجا

۴ ـ «اظهارات توکلی درباره پرونده مهدی هاشمی در ارتباط با استات اویل»، «ایسنا»، ۱۴ بهمن ماه ۱۳۹۳

۵، ۶ و ۷ ـ همانجا

۸ ـ «به شاخ سرو قُمری داستان زن ...»، ب. الف. بزرگمهر، نهم مهرماه ١٣٩١

۹ ـ پارسی نویسی:
بجای «تغییر یافتن»، «تغییر کردن»، «تغییر داده شدن» و مانند آن ها می توان «دگر شدن» را بکار برد!

۱۰ ـ سویه ی تلخ و ریشخندآمیز اشاره شده، بویژه به این دلیل که با کلاهبرداری بزرگ و فریب استادانه ی توده های مردم و روشنفکران ایران همراه بود. در این فریب و نیرنگ کاهلی و سستی نیروهای چپ و همه ی مدعیان حزب طبقه کارگر از ریز و درشت، نقش بزرگی داشت. آن ها که بسیاری از نتیجه گیری های دانشورانه، باریک بینانه و مشخص از دیدگاه تاریخی اینجانب را بارها بی یادآوری خاستگاه آن و در بیش تر موردها با اندک کژ و کولگی ها و تاب برداشتن های جستارها بکار برده و همچنان بکار می برند ـ و در اینجا، تنها این یا آن حزب سیاسی را نمی گویم ـ به آنچه که در نوشتار طنزآمیز «به شاخ سرو قُمری داستان زن ...» اشاره شده بود و سپس در یادداشت های دیگری تا نزدیکی "گزینش" دستکاری شده ریاست جمهوری پی گرفته شد، چندان باریک نشدند. این ها را برای خودنمایی نمی نویسم. دانسته و آگاهانه برای آن ها که پس از هر رخداد به تعبیر و تفسیر آن ها می پردازند و هر از گاهی با فراموشکاری (؟)، کار انجام شده از سوی دیگران را با بر زبان راندن : «همانگونه که حزب ما پیش بینی نموده بود ...» (!) و نمونه های چندش آور یا ریشخندآمیز دیگری از این دست به پای خود می نویسند، ناچار به یادآوری هستم:
حزب ها و سازمان های ریز و درشتی وامانده که از دید من، هیچکدام شایستگی نمایندگی طبقه کارگر ایران در لحظه ی مشخص کنونی را ندارند!

***

گفته های توکلی درباره ی پرونده مهدی هاشمی در هماوندی با «استات اویل»

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در سخنرانی امروز خود نکته هایی درباره پرونده ی «استات اویل» در هماوندی با مهدی هاشمی بیان کرد.

احمد توکلی در سخنرانی میان دستور خود در نشست علنی امروز مجلس با شادباش به مناسبت «دهه فجر» گفت:
«انقلاب اسلامی نتیجه جهاد امام و مردم بود که سالگرد تحقق آن را تبریک می گویم و از همه دعوت می کنم برای اعتلای ایران و حفظ انقلاب اسلامی از فساد و تبعیض بپرهیزیم.»

وی با اشاره به اینکه در این سخنرانی می‌خواهم درباره ی پرونده مهدی هاشمی نکته هایی را بیان کنم، ‌گفت:
«البته نتیجه محاکمه به تصمیم قاضی، دادگاه و قضات ارجمند بعدی بستگی دارد و همه باید تسلیم قانون باشیم ولی مردم حق دارند که یکی از مهمترین اتهامات این شخص را بدانند و آگاه باشند که در پرونده استات اویل بیگانگان چه کردند و ما که ادعای اسلامیت داریم چه کرده ایم.»

نماینده مردم تهران در «مجلس شورای اسلامی» خاطرنشان کرد:
«این اطلاعات از اسناد رسمی دولت نروژ، دولت آمریکا، بانک جهانی و یا از داخل گرفته شده است، در ژوئن سال ۲۰۰۲ مصادف با خرداد سال ۸۱ و ژانویه ۲۰۰۳ شرکت ملی نفت دولتی نروژ دو نوبت به یک کارمند رسمی دولت که فرزند رییس جمهور اسبق ایران و مدیر عامل سازمان بهینه سازی مصرف سوخت بوده است، مبلغ پنج میلیون و دویست هزار دلار می پردازد تا وی به استات اویل برای انعقاد قراردادی در پارس جنوبی کمک کند.»

توکلی در پی افزود:
«بر اساس همین قرارداد، استات‌اویل می‌پذیرد که تا ۱۰ سال بعد نیز سالانه یک میلیون دلار یعنی جمعا ۱۵/۲ میلیون دلار به طرف ایرانی پرداخت کند و بعد از یک سال مذاکرات فشرده بین دو طرف توافق می‌شود؛ لذا برای پنهان‌کاری و پولشویی، قرارداد به ظاهر میان شرکت هورتون به مدیریت عباس یزادن‌پناه و استات‌اویل منعقد می‌شود، عباس یزدان‌پناه دوست دیرینه دوران دبیرستان و دانشگاه مهدی هاشمی بود.»

نماینده مردم تهران در «مجلس شورای اسلامی» افزود:
«این قرارداد در ظاهر برای مشاوره دادن به استات‌اویل در ۱۲ ژوئن ۲۰۰۲ در لندن با حضور مهدی هاشمی امضا می‌شود و بالاخره در پایان همان سال استات‌اویل موفق به انعقاد قرارداد با شرکت ملی نفت ایران می‌شود و برخلاف روش معمول شرکت نفت بدون تشکیل شرکت مشترک ایران و نروژ و بدون برگزاری مناقصه قرارداد را منعقد می‌کند در حالیکه تشکیل شرکت مشترک برای انتقال فناوری و مناقصه و نیز دستیابی به حداقل قیمت حیاتی بود.»

وی گفت:
«البته متهم اصلی نروژی پرونده در اعتراضات خویش تصریح می‌کند که هیچ دلیلی ندارد که مقامات وزارت نفت برای انعقاد این قرارداد تقاضای رشوه کرده یا رشوه پرداختی سهمی گرفته باشد که این موجب خوشحالی است.»

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در پی افزود:
«یک سال بعد در سوم اکتبر ۲۰۰۳ برابر با ۱۵ شهریور ۸۲ یک روزنامه نروژی قرارداد را افشا و افکار عمومی را از آن آگاه می‌کند و موجی از اعتراض برمی‌خیزد. چهار روز بعد، بعد از اطلاع‌رسانی روزنامه نروژی هیات مدیره استات اویل قرارداد را متوقف می‌کند و روز بعد از آن نیز دولت نروژ نهاد مسئول تحقیق و تعقیب جرایم اقتصادی و زیست محیطی نروژ را مامور رسیدگی به این قرارداد می‌نماید.»

توکلی تصریح کرد:
«بر همین اساس مدیر امور بین‌الملل استات اویل بازداشت و تعقیب می‌شود و مدیرعامل و رییس هیات مدیره نیز استعفا می‌دهند؛ ۹ ماه بعد یعنی در ۲۹ ژوئن ۲۰۰۴ دادگاه حکم به وقوع جرم می‌دهد و طی آن به دلیل پرداخت رشوه استات اویل به پرداخت ۲۰ میلیون کرون و مدیر امور بین‌الملل نیز به پرداخت ۲۰۰ هزار کرون محکوم می‌شود و نماد استات اویل برای مدت‌ها از تابلوی بورس نروژ، اروپا و آمریکا حذف می‌شود.»

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی افزود:
«در آمریکا کمیسیون بورس اوراق بهادار آمریکا به منزله دادگاه رسیدگی به اقدامات چنین شرکت‌هایی عمل می‌کند و به ماجرای استات اویل به پرداخت رشوه رسیدگی می‌نماید؛ زیرا استات اویل با داشتن سهام در بورس آمریکا پذیرفته بود که قوانین مالی ضد فساد آمریکا را رعایت کند و در ۱۳ اکتبر ۲۰۰۶ برابر با ۲۱ مهر ۸۵ رای خود را صادر می‌کند و در حکم ۱۲ صفحه‌ای دادگاه ماجرا به تفصیل شرح داده شده است.»

این نماینده اصولگرای مجلس شورای اسلامی گفت:
«از سیر مذاکرات مهدی هاشمی، نقش واسطه‌گری شرکت هورتون، رشوه‌های داده شده و منافع مورد انتظار استات اویل، سودآوری قرارداد فاسد منعقد شده و حواشی آن یاد می‌شود؛ لذا دادگاه مسوول جرم استات اویل را پرداخت رشوه و عدم انعکاس درست و دقیق پرداخت‌های غیرقانونی می‌داند.»

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در پی افزود:
«بنابراین دادگاه آمریکا حکم می‌کند که استات اویل باید برای دوره سه ساله نهاد مشاوره مستقلی را که آمریکا با انتخاب آن مخالف نباشد، استخدام کند تا روش‌های کنترل داخلی آن مورد بررسی قرار گیرد و نیز استات اویل موظف است تمام توصیه‌های اسرائیل را برای گردش کار شرکت به طوری که تکرار این قبیل اقدامات را منتفی سازد بپذیرد و همچنین تمام هزینه‌های مشاوره را بپردازد. علاوه بر آن باید ۲۱ میلیون دلار جریمه به خزانه‌داری آمریکا بدهد.»

توکلی گفت:
«بانک جهانی بیانیه مشترکی بین آمریکا و استات اویل را که در آن تمام اطلاعات ذکر شده در سال ۲۰۰۶ منتشر می‌کند و سرانجام در سال ۲۰۰۹ پس از آنکه استات اویل طی سه سال تمام تعهدات خویش را در قبال دادگاه‌های آمریکایی صورت داد، پرونده هورتون به وسیله آمریکا بسته می‌شود.»

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی با درمیان نهادن این پرسش که در این مدت در ایران چه گذشت، گفت:
«در تاریخ ۲۴ آبان ۸۲ وزیر نفت ایران به وزیر اقتصاد وقت می‌نویسد:
به دنبال انتشار مطالبی که در روزنامه های نروژ، در اواسط شهریور هیاتی از طرف این وزارت به نروژ رفت و با وزیر نفت، دادستان عمومی نروژ و مدیران ارشد شرکت استات اویل طی جلسات طولانی گفتگو کرد.»

توکلی تصریح کرد:
«همچنین در ادامه می‌نویسد بر اساس اظهارات مدیران استات اویل، نقش مهدی هاشمی قطعی است و در انتها اعلام می کند که پرونده به طور کامل در اختیار وزارت اطلاعات قرار گرفته است.»

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی همچنین خاطرنشان کرد:
«وزیر اطلاعات وقت در گزارش به رییس جمهور می‌نویسد که ۹ ملاقات بین مهدی هاشمی و استات اویل در اینجا و خارج از کشور انجام شده است و از قول مهدی هاشمی نقل می کند که من می خواستم نروژی‌ها را تشویق کنم که در عرصه پارس جنوبی فعال شوند و این ماجرا را نروژ و آمریکا برای لطمه زدن به رفسنجانی ساخته‌اند.»

این نماینده اصولگرای مجلس در پی گفت:
«وزارت اطلاعات همچنین مدعی می‌شود که ماجرا به این دلیل به مهدی هاشمی ارتباط داده شده که فساد درونی استات اویل پوشانده شود؛ در حالیکه نروژ پنجمین کشور جهان از حیث سلامت مالی است.»

وی افزود:
«باید پرسید شرح وظایف مدیر عامل سازمان بهینه سازی سوخت چه ربطی به قراردادهای نفتی خارجی دارد که مهدی هاشمی که حداقل ۹ بار در اینجا و خارج از کشور با استات اویل ملاقات می کند؟»

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی گفت:
«پس از گذشت ۱۲ سال از افشای ماجرا و شش سال از پایان رسیدگی به فساد و اعمال مجازات‌ها در نروژ و آمریکا، رسیدگی قضایی به اتهامات مهدی هاشمی در جریان است. وکلای وی کیفر خواست دادستان را بیانیه سیاسی می خوانند و ادعا می کنند که اسناد جمع آوری شده از طرق قضایی بین المللی رسمی از آمریکا و انگلیس معتبر نیست؛ چون این دو کشور دول متخاصم با ما هستند.»

توکلی خاطرنشان کرد:
«متهم نیز در دفاعیه خود، کیفر خواست را بیانیه شوم سیاسی می‌خواند و آن را وسیله تسویه حساب با پدرش می‌نامد؛ وی اعترافات متهمان دیگر را که چند نفر از آنها از اعضای دفتر خود او بودند، تحت شکنجه اعلام می‌کند.»

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی گفت:
«همچنین عباس یزدان پناه در دبی به طرز مرموزی به قتل می‌رسد، مهدی هاشمی در دادگاه، پس از پخش فیلم اعترافات یزدان پناه که در بازداشت قبلی ضبط شده بود با عصبانیت می گوید قتل یزدان پناه کار مافیایی است و اعترافات او را رد می کند اما اداره مبارزه قاطع با کلاهبرداری انگلستان وقتی به درخواست مقامات قضایی نروژ دفاتر یزدان پناه در لندن را بازرسی می‌کند اسناد مبادله شده بسیاری بین یزدان پناه و یار دیرینه اش به دست می آورند.»

توکلی تاکید کرد:
«بنده به عنوان نماینده ملت ایران، بخشی از اطلاعات ذیربط را گفتم تا ملت که جز اجرای عدالت در برخورد با ضعیف و قوی از هر قشر و جناحی انتظاری ندارد، توجه داشته باشد که اگر قاضی دادگاه، فردا حکم قاطعی داد، دست غوغاسالاران متکی به زر و زور فاسدان را که به تخطئه قوه قضاییه خواهند پرداخت، بخواند و فریب سیاسی‌سازی پرونده را نخورد.»

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در پایان اظهار کرد: خطی که از همان اول متهم و وکلایش درصدد القای آن بوده‌اند، بنده از همه ایرانیان میهن‌دوست خواهش می‌کنم که در مبارزه با فساد متحد شوند زیرا هیچ خطری بیشتر از فساد نظام برآمده از خون شهیدان ۲۲ بهمن را به فنا تهدید نمی‌کند.

«ایسنا»    ۱۴ بهمن ماه ۱۳۹۳

این گزارش از سوی اینجانب تا اندازه ای ویرایش و پارسی نویسی شده است؛ برجسته نمایی های متن نیز همه جا از آنِ من است.    ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!