«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ بهمن ۱۴, سه‌شنبه

ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻢ، ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﻤﺎﻥ!


ﺗﻮ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﺵ!

ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﺳﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ؛
ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﮑﺎﺭ ﺍﺳﺖ؛
ﺯﻭﺩ می بخشد.

ﺳﺎل هاﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﮐﺴﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﺳﺎﺩﻩ ﻧﯿﺴﺖ  ...
ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﮐﺎﻫﮕﻠﯽ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﺟﺮ ﻭ ﺳﻨﮓ ﺁﻣﺪ؛
ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻮﺍﻥ ﺷﺪ ﺑﺎﻟﮑﻦ؛
ﺧﺎﻧﻪ ﺷﺪ ﻻﻧﻪ،
ﺩﻝ ﺷﺪ ﮔﻞ؛
ﻭ ﮐﻢ ﮐﻢ
ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺷﺪ ﺻﺮﻓﺎً ﻣﻮﺟﻮﺩﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﻧﯿﺎﺯ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ؛
ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﮑﻦ !

ﺗﻮ ﺑﺎﺵ ﻭ ﻧﺸﺎﻥ ﺑﺪﻩ ﺁﺩﻣﯿﺖ ﻫﻨﻮﺯ ﻧﻔﺲ می کشد!
ﻫﻨﻮﺯ می شود ﺭﻭی ﮐﺴﯽ ﺣﺴﺎﺏ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ؛ ﺁﻥ ﻫﻢ ﺍﺯ ﻧﻮﻉ ﻣﺎﺩﺍﻡ ﺍﻟﻌﻤﺮ  ...
ﻫﻨﻮﺯ ﻫﺴــﺘﻨﺪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ می شود ﺑﻪ ﺳﺮﺷﺎﻥ ﻗﺴﻢ ﺭﺍﺳﺖ ﺧﻮﺭﺩ  ...
ﻫﻨﻮﺯ ﻫﺴﺖ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﻝ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﯼ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻧﺶ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﺩ ﻫﺮ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﮔﺎﻫﯽ  ...

ﺍﯾﻦ ﮐﺮﻩ ﯼ ﻟﺠﻦ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻪ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﺩ؛
ﻻﺍﻗﻞ ﺗﻮ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﮑﻦ  ...
ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻢ، ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﻤﺎﻥ!

از «گوگل پلاس» با اندک ویرایش درخور در نشانه گذاری ها از سوی اینجانب؛ برنام را از متن برگزیده ام.    ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!