«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ بهمن ۱۵, چهارشنبه

... و هر از گاهی، چیزی برانگیزاننده در زمین یا آسمان، آن ها را به جنبش وامی دارد!


تصویر درج شده، برخاستن خورشید در پهنه ای نمکی در کشور بولیوی را نشان می دهد («گوگل پلاس»).

به یاد سخنان یکی دیگر از خفاش های مادینه ی نظام در مسوولیت «سازمان حفاظت از محیط زیست» که همراه شوی نابکارش بجای خون پول می مکند، افتادم که برای لاپوشانی مدیریت نابخردانه ی خاستگاه ها و سفره های آب های زیرزمینی کشور و انداختن گناه به گردن آب و هوا ـ این بار بخت با اهریمن بخت برگشته بود! ـ آینده ی فلات ایران را چیزی بسان همین تصویر پیش بینی نموده بود.

با اندک مایه ای از پنداربافی می توان گورهای آقایان بزرگ دستاران و دیگر پند و اندرزگویان نظام الله کرم را به پندار آورد که همگی در چنان بیابان نمکی خاک بر سر شده* و هر از گاهی، چیزی برانگیزاننده در زمین یا آسمان، آن ها را به جنبش وامی دارد؛ گویی خداوند از بردن روح پلیدشان به بهشت یا دوزخ پشیمان شده و گفته است:
همانجا بمانید و مردم آزاری را پی گیرید که از اهم واجبات است!

ب. الف. بزرگمهر    ۱۵ بهمن ماه ۱۳۹۳

* کم و بیش در مایه ی «به خاک سپرده شدن» 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!