این آقا که می بینید، احمد طِیب، «شیخ ازهر» مصر است. به دستار ساده اش بنگرید که متری پارچه بیش نیست. دستارهای «نشانه های خدا» و «نمودارهای اسلام» خودمان، دستکم ده متری پارچه می برد و شیوه ی پیچیدن و قالب گرفتن آن بر سر نیز چندان ساده نیست و شاید برای آن یک آموزش دو یا چند واحدی حوزه ای نیز می گذرانند که هنگام سخنرانی یا همانا آسمان ریسمان بافتن روی منبر یا جاهای دیگر، دستار از هم نپاشد و مایه ی آبروریزی نشود.
همین ها به زنان بند می کنند
که چرا بالای چشمت ابروست و اندکی هم با خود نمی اندیشند که بازکردن و دوباره پیچیدن
چنان دستاری که دستکم دو یا سه بار در روز* باید
برای آن وقت هدر دهند، هرچند الله به این گروه وقت بیش تری از سایر آدمیان داده
است، جز خود را به ریختی فریبنده درآوردن بیش نیست:
گونه ای قرتی بازی، بارها و
بارها بدتر از سُرمه و سُرخاب مالیدن زنان!
امیدوارم (به گفته ی آن ها:
انشاء الله!) خداوند به هر جا که آن ها را رهسپار می کند، دوزخ یا بهشت آن تفاوت
نمی کند، دستار از سر همه شان بردارد و به کارهایی سخت چون هیزم شکنی در جنگل بگمارد
تا تلافی کون تنبلی های این جهانی از تن شان بِدَر آید. می پندارم، چنین وظیفه ای
الهی برای آن ها جانکاه تر از آتش دوزخ باشد.
ب. الف. بزرگمهر ۲۴ اسپند ماه ۱۳۹۳
* به عنوان نمونه، قرآن خدا غلط می شود، چنانچه با دستار درون مستراح گام نهی!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر