«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ اسفند ۲۴, یکشنبه

اگر راست می گویی، دیوار بلندتر را نشانه بگیر!

شاید آغاز خوبی باشد؛ ولی این هنوز خرده کاری و دنبال نخود سیاه رفتن است

به نامه ی زیر که از سوی «بسیج دانشجویی» چندین دانشگاه تهران به رییس قوه قضایی کشور یا همانا «گربه مرتضی علی نظام» با کاربرد فرنام ویژه ی پیشوایان آیین شیعه («حضرت آیت الله آملی لاریجانی»)۱ نوشته شده، باریک شوید! سخن بر سر جلوگیری از به گفته ی آن ها «دانه درشت»۲ هاست که کمر به نابودی باغ های پیرامون تهران بسته تا به جای آن ها برج بسازند و پول و پله ای به جیب بریزند؛ «دانه درشت» هایی که در سنجش با «دانه درشت»هایی از گونه ای دیگر، دله دزدهای ریزه میزه ای بیش نیستند. آن دانه درشت های بسیار بزرگ تر، حتا به چنین کاری که دستکم بجای باغ، برج بسازند نیز دست نمی یازند؛ آن ها هرچیز باارزشی را که بتوان فروخت و خرید و دوباره فروخت به داد و ستد می نهند و از این راه پول هایی گزاف بدست می آورند؛ از نفت گرفته که دیگر ملی نیست تا ناموس دختران و دخترکان ایرانی که به اندازه ی یک صیغه خواندن از سوی آخوندی نماینده ی خدا ارزان شده است! شاید به دلیل همین بزرگی بیش از اندازه ی انگل ترین لایه های سرمایه داری ایران: «سرمایه بازرگانی و سوداگری» است که «بسیج دانشجویی» آن را نمی بیند یا فرصت جویانه (اپورتونیستی) نادیده اش می گیرد و به دیوارِ کوتاه ترِ «تراکم فروشان»۳ بند کرده است؛ آیا چنین بسیجی، زمینه ای برای سمتگیری ها و نشانه روی های باریک تر و بهتر در آینده است؟ نه! هنوز چنین بدیده نمی آید. بیش تر هیاهویی است؛ وگرنه، نه «گربه مرتضی علی نظام» را به اندازه ی پیشوایی دینی، بزرگ می داشتند و نه در نامه شان، جا و بیجا، پشت «مقام معظم رهبری» چموش پنهان می شدند که گویا هنگامی دورتر، فلان فرمایش یا بهمان دستور را درباره ی این یا آن مورد داده است؛ دستورات و فرمایش هایی که هر بار از سوی گروه های گوناگونی از سینه چاکان و خوش چُسان خزینه ی وی گرفته تا اصلاح طلبان دروغینی که به نم نم باران خشنودند و چشمی نیز به داد و ستد با «شیطان بزرگ» دوخته اند، نادیده گرفته شده و سرمایه داران، بویژه دانه درشت های شان با پوزخندی از کنار این خرده فرمایش ها که زمینه های بسیار گوناگونی از زمین تا فضا را دربرمی گیرد و هیچکدام در کردار جامه ی عمل نپوشیده، می گذرند. همه ی آن ها تنها آن هنگام که بیم از دست رفتن سرمایه ها و منافع اقتصادی و سیاسی شان می رود، پشت سرِ چنین رهبر پوشالی گرد می آیند و یکی دوباری که تاکنون، اندازه ی گلیم خویش را نشناخته و پا را از اندازه ای بیمناک برای آن ها فراتر نهاده، لولوی «ولی فقیه شایسته تر و حرف شنوتر» را به رُخش کشیده اند. برای همه ی آن ها، چنین رهبری، لولوی سرخرمنی زهواردررفته بیش نیست. 

این دانشجویان، در بهترین حالت آن که جُستار تنها بر سرِ نادانی است، واقعیتی ساده را با همه ی آزمون های پشت سر نهاده شده، درنیافته اند که آن «مقام معظم»، خود نیز بخشی از بازی برای گمراه نمودن توده های مردم و روشنفکرانی هنوز ساده دل است که گفته های چنین نیرنگبازی را گواه و پشتوانه ی نامه ی خویش می گیرند. آنگونه ساده دلی که بسیار به آن بدگمانم.      

دیروز که این نامه را خواندم، واکنشی اینچنین نشان دادم:
«شاید آغاز خوبی باشد برای جنبشی گسترده تر و فراگیرتر که میهن در حال مرگ مان برای زنده ماندن سخت به آن نیازمند است؛ ولی در شرایطی که بزرگ ترین دزدان تاریخ ایران در بالاترین جایگاه های خیمه و خرگاه فرسوده ی نظامی ضد خلقی و ضد ایرانی تکیه زده و حتا آقازاده های شان از رشوه خواری هایی که جهان نیز از آن آگاه است، رهایی می یابند، این هنوز خرده کاری و دنبال نخود سیاه رفتن است. سخن بر سر چپاول گسترده ی کشور از سوی مشتی دزد بی همه چیز اسلام پیشه است که دستاوردهای بزرگ تر دانشورانه کشور را نیز به داد و ستد با امپریالیست ها نهاده اند؛ نابودی باغ ها و تراکم فروشی، خرده ریز بسیار کوچکی از آن همه است. باید هسته و مرکز چنین جریانی را که در کردار جز حاکمیت تبهکار جمهوری اسلامی جای دیگری نیست، نشانه گرفت. باید برای سرنگونی این رژیم تبهکار، همه ی نیروها را گرد آورد. دیر یا زود اهمیت چنین کاری را درخواهید یافت؛ دریافت این نکته، هر اندازه دیرتر صورت پذیرد، زیان های بزرگ تر و در لحظه ی مشخص تاریخی حتا جبران ناپذیر به صورت فروپاشی ایران زمین را در پی خواهد داشت.

مرگ بر رژیم تبهکار جمهوری اسلامی!» («گوگل پلاس»)

می پندارم، اکنون با آنچه افزوده ام، جُستار از روشنی بیش تری برخوردار شده است. داوری درباره ی آن را به خوانندگانی می سپارم که سخن درست و سنجیده را با دل و جان می نیوشند و در کردار بکار می گیرند.
 
ب. الف. بزرگمهر     ۲۴ اسپند ماه ۱۳۹۳

پی نوشت:

۱ ـ حتا نام خانوادگی این مردک دورو نیز ریشخندآمیز است. لاریجان، روستا یا دهستانی پیرامون آمل و خاستگاه این خانواده ی سرسپرده به امپریالیست های انگلیسی است. بگمان بسیار، نام شناسنامه ای آن ها چیزی دیگر است؛ ولی بسان بیش تر دزدها و چپاولگران که نام شناسنامه ای شان را پنهان نگاه داشته و از نام های ساختگی سود می برند، این یکی نیز خود را بر بنیاد فرنام پدرجانش «آملی» نامیده و با بستن «لاریجانی» به کون آن، بی آنکه دریابد، خود را ریشخند نموده است! نمی شود که هم آملی باشی و هم لاریجانی! مانند آن یکی دزد بی همه چیز که پول های «سازمان تامین اجتماعی» و بازنشستگان کشور را یکجا بالا کشید، چنانچه نام خانوادگیش شناخته شده نبود، شاید نامی خانوادگی در این مایه برای خود برمی گزید:
«تهرانی کهریزکی»!

۲ ـ عبارت «دانه درشت» را ... سرهم کرده اند که تا اندازه ای از زشتی و پلیدی کار بکاهند؛ زشت است و با فرهنگ درخشان ما بویژه بخش اسلامی آن نمی خواند که واژه های ناشایستی چون دزد و رشوه خوار بر زبان آوریم!
برگرفته از پانوشت «به شاخ سرو قُمری داستان زن ...»، ب. الف. بزرگمهر، نهم مهرماه ١٣٩١
http://www.behzadbozorgmehr.com/2012/09/blog-post_30.html

۳ ـ بخشی از سرمایه داری با انباشت سترگ پولی ورم کرده که هنوز سرمایه یا «پولِ در گردش» بشمار نمی آید به دلیل ریسک بالای سرمایه گذاری در بخش های هنوز فرآورنده (مولد) در اقتصادی بی پشتوانه های بایسته و زنجیرهای به هم پیوسته ی رشته های گوناگون از یکسو و سودآوری آسان و بی دردسرتر، دورپیمایی کوتاه تر سرمایه و سود بیش تر با ریسکی بسیار کم تر از سوی دیگر به آنچه «زمین خواری» نام گرفته، روی آورده است؛ یکی از پیامدهای گسترش این بخش از سرمایه داری که دنبالچه و افزونه (زائده) ای در اقتصادی بیمار بیش نیست، نابودی «زیست بوم»، فضای سبز و از میان رفتن جبران ناپذیر خاک پرارزش کشاورزی در کشوری است که بیش از سه چهارم آن، آب و هوایی «بیابانی» و «نیمه بیابانی» (Arid و Semi-arid) دارد.

***

نامه بسیج دانشجویی دانشگاههای تهران به رییس دستگاه قضایی
سیاهه ی «دانه درشت» های نابودکننده ی باغ ها همراه نام های شان
برای برخورد با زمین خواری از این سیاهه آغازکنید!

گروهی از دانشجویان تهرانی از ساختارهای گوناگون دانشجویی در اعتراض به نابودی گسترده ی باغ ها و آنچه «تراکم‌فروشی» در شهرهای بزرگ کشور نامیده می شود، برابر ساختمان دادستانی روبروی پارک شهر تهران گرد هم آمدند.

گرد هم آمدگان با در دست داشتن پلاکاردهایی چون «داشتن هوای پاک حق مردم است» و «آقای دادستان خفه شدیم» ... خواستار برخورد قاطع دادستانی و وزارت دادگستری با جستار نابودی «زیست بوم» و فروش باغ ها و «تراکم‌فروشی در شهرهای بزرگ» شدند.

در این گردهمایی، نامه ای سرگشاده از سوی «بسیج دانشجویی دانشگاه های تهران» به رییس دستگاه قضایی منتشر و خوانده شد که در آن با نام بردن از «دانه درشت»های نابودگر باغ ها و نشان دادن نمونه های آن، از رییس قوه قضاییه خواسته شده است، بنابر فرمایش رهبر انقلاب به شدت با نابودگران برخورد کند.

متن نامه چنین است:
 نامه بسیج دانشجویی دانشگاه های تهران به رییس محترم قوه قضاییه، حضرت آیت الله آملی لاریجانی

از این پس مردم باید قضاوت کنند که کدام دستگاهها به وظیفه خود برای حفظ محیط زیست عمل می کنند و کدام دستگاهها برای حفظ محیط زیست، تلاش و اقدام لازم را انجام نمی دهند.
مقام معظم رهبری  ـ دیدار با فعالان محیط زیست  ـ ۱۷ اسفند ۱۳۹۳

حضرت آیت الله صادق لاریجانی
ریاست محترم قوه قضاییه

با سلام، پیرو بیانات صریح و روشن مقام معظم رهبری در دیدار مورخ ۱۷ اسفند ۱۳۹۳ با فعالان محیط زیست و بخشنامه مورخ ۱۸ اسفند جنابعالی به دادگستری های سراسر کشور، درخواست داریم پرونده های زیر که بارها در رسانه ها از سوی بسیج دانشجویی درخواست پیگیری آنها شده است مورد اقدام قاطع قرار گیرند:

۱ ـ تغییر کاربری غیرقانونی حدود ۱۰۰ هکتار اراضی کشاورزی واقع در منطقه کلاک لواسان در کنار دریاچه سد لتیان که از منابع آب شرب شهر تهران می باشد برای ساخت و ساز مسکونی در آن.

۲ ـ تغییر کاربری غیرقانونی ۱۶ هزار متر مربع از اراضی سبز واقع در ارتفاعات ۱۸۰۰ سوهانک تهران برای ساخت دو برج ۳۵ طبقه توسط تعاونی مسکن مجلس شورای اسلامی.

۳ ـ تخریب و تفکیک غیرقانونی باغ حکمت به مساحت ۱۸ هزار متر مربع در حریم رودخانه تامین آب شرب واقع در منطقه لواسان توسط ستاد اجرای فرمان امام (ره)

۴ ـ تغییر کاربری غیرقانونی بوستان مادر به مساحت ۷۰ هزار متر مربع واقع در منطقه ۵ شهر تهران به مسکونی – تجاری توسط یکی از پیمانکاران شهرداری تهران.

۵ ـ تخریب کامل باغ گیاهی به مساحت بیش از ۱۰ هزار متر مربع واقع در میدان تجریش تهران و تبدیل آن به مجتمع تجاری توسط صندوق بازنشستگی وزارت اطلاعات.

۶ ـ تخریب کامل باغ ضرابخانه به مساحت ۱۱ هزار متر مربع واقع در خیابان شریعتی تهران و تبدیل آن به برج ۳۰ طبقه تجاری اداری توسط بنیاد تعاون ناجا.

۷ ـ شروع به تخریب باغ معنوی به مساحت ۲۲ هزار متر مربع واقع در منطقه جمشیدیه تهران به منظور ساخت برج های مسکونی توسط شرکت ساختمانی بانک ملت با پشتیبانی کمیسیون ماده ۵.

۸ ـ تخریب باغ ۷۰ ساله پسیان به مساحت ۲۸۰۰ متر مربع واقع در خیابان ولیعصر تهران با پشتیبانی کمیسیون ماده ۵.

۹ ـ تخریب و تغییر کاربری ۲۸ قطعه از باغات موقوفه آستان قدس رضوی در شهر مشهد از جمله باغ ۷۸ هزار متر مربعی در چهار راه سجاد شهر مشهد به منظور ساخت مجتمع تجاری «مشهد مال» با مشارکت بانک تات و آستان قدس.

۱۰ ـ ساخت پروژه عظیم تجاری اطلس پلازا توسط بانک انصار در اراضی ممنوعه عباس آباد. این اراضی با تاکید مقام معظم رهبری و طبق طرح باید به فضاهای سبز و فرهنگی اختصاص داشته باشد.
  
بدیهی است تا زمانی که قوه قضاییه با تخریب کنندگان باغات در تهران و مشهد و اطراف آن که به طور سازمان یافته و با پشتیبانی کمیسیون های ماده ۵ و به صورت آشکارصورت می گیرد برخورد قانونی نکند نمی توان انتظار داشت که در استان های دیگر و در نقاط دورافتاده مراتع و جنگل ها مورد حفاظت قرار گیرند.

و نهایتا فصل الخطاب امام خامنه ای در دیدار با فعالان محیط زیست :
 افراد سوء استفاده کننده بی هیچ اغماضی مورد تعقیب قضایی قرارگیرند و اگر در دستگاهها نیز کوتاهی انجام گیرد، باید با عوامل این کوتاهی هم بشدت برخورد شود.

امضا کنندگان :
بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق (ع)
بسیج دانشجویی دانشگاه امیر کبیر
بسیج دانشجویی دانشگاه علم و صنعت
بسیج دانشجویی دانشکده جغرافیا دانشگاه تهران
بسیج دانشجویی پردیس فنی دانشگاه تهران
بسیج دانشجویی کوی دانشگاه تهران
بسیج دانشجویی دانشکده محیط زیست دانشگاه تهران
بسیج دانشجویی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
بسیج دانشجویی دانشکده پردیس علوم دانشگاه تهران
بسیج دانشجویی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
بسیج دانشجویی دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران
بسیج دانشجویی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران
بسیج دانشجویی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
بسیج دانشجویی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران
بسیج دانشجویی دانشکده تربیت بدنی دانشگاه تهران


بخش نخست این گزارش از سوی اینجانب ویرایش و پارسی نویسی شده است. از ویرایش نامه ی دانشجویان خودداری نموده ام.  ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!