از دیروز تاکنون، هرچه می کوشم این صحنه را از جلوی چشمم دور کنم، کامیاب نمی شوم:
خلبان هایی از عربستان و شیخک
نشین های شاخاب پارس با شکم های برآمده که به دشواری در نشیمن هواپیماهای جنگنده ی
خود جای می گیرند. جُستار، آن هنگام ریشخندآمیزتر می شود که به نام عملیات بمباران
هوایی مردم یمن بیندیشی:
«توفان قاطع»!
سپس به یاد می آورم که یکبار
در این باره، چیزکی نوشته بودم و خوشبختانه این بار به جستجوی چندانی نیاز نیست تا
آن را بیابم:
«آدمی یا شکمی برآمده که با
دشواری فراوان، خود را در حایگاه نشیمن خلبان جنگی جا می دهد؛ در حالی که شکمش به
فرمان هواپیما چسبیده و عرق از سر و رویش می چکد ... و پیش تر شاید تخم هایش را نیز
در خانه جا گذاشته که مبادا به جایی گیر کنند و آسیب ببینند.»*
اکنون آرش «توفان قاطع» را بیش
تر درمی یابید؛ "توفان"ی که هیچگاه برای پشتیبانی از مردم ستمدیده ی
پلستین و لبنان بر ضد اسراییل بکار نرفته است.
خنده دارتر از چنان توفانی، وضعیت
سازمان های مزدور و ایرانی تبارانی سرسپرده ی کشورهای امپریالیستی است که در بیشرمی
و تبهکاری، دستِکمی از سردمداران رژیم جمهوری اسلامی نداشته، کارشان به پشتیبانی
از پلیدترین، نوکرسرشت ترین و وابسته ترین رژیم منطقه، همانا عربستانِ خاندانِ
سعود کشیده است؛ گرچه برای این مزدوران بیشرم و رنگارنگ که نمونه هایی از آن ها در
میان نیروهای چپ نما نیز دیده می شود، بی مایه فطیر است؛ بیگمان از پول های
بادآورده ی نفتی شیخک ها و خرسک های عرب، دو پول سیاه نیز دست این بیشرم ها می آید
تا زندگی سراپا ننگین خود را در بهترین جاهای سوییس و کشورهای دیگر همچنان پی
گیرند و برای مشتی آسیب دیده ی مغزی پیام های انقلابی بفرستند.
نیرنگبازی را می بینید؟! از آن
«آقا»ی ضدانقلابیِ میوه چین انقلابی بزرگ و آن خودفروخته از تبار حُجّتیه گرفته تا
آن "رهبر" «مکُش مرگِ ما» با صدای نزدیک به زنانه اش و آن «ننه قَجَر»
(بجای «ننه قَمَر») که بیش از هر چیز دیگر به از میان بردن چروک های پیری چهره ی
آبزیرکاهش می اندیشد، همگی "انقلابی" از آب درآمده اند! در این میان،
گویا انقلابیون راستین هستند که آب رفته اند!
ب. الف. بزرگمهر هشتم فروردین ماه ۱۳۹۴
* «پررویی تا چه اندازه؟!»، ب. الف. بزرگمهر،
پانزدهم بهمن ماه ١٣٩١
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر