تصویر به نوشته ی درج کننده ی آن در «گوگل پلاس» از آنِ ۷۵ سال پیش از خواهر و برادری در یکی از روستاهای ایران برداشته شده است. پسرک، دست بالا پنج شش سال و دخترک چهار پنج ساله بدیده می آیند؛ تصویری است گویا و حتا تاریخی که نشانه ای برای سنجش با دوران کنونی است؛ گونه ای «نشان بُنیاد» یا «اَنگپایه» (benchmark). آن را که دیدم، ناخودآگاه یاد روند ضدانقلابی پیموده شده در کشورمان و یاوه های رهبر دَبَنگ افتادم که توده های مردم ایران را از سویه های اقتصادی ـ اجتماعی و برخی سویه های فرهنگی به واپس رانده است و با خود گفتم:
یاوه ها به کنار، آنچه در
کردار نمایان است، آن دَبَنگِ نابکار، ایران را اینچنین و شاید از این نیز وامانده
تر می خواهد. تنها اینگونه نگرانی های "فرهنگی" اش فرومی کاهد و اسلام
ادعایی اش، چون کارتُنکی تارهای خویش را در تار و پود روح و روان توده ی مردمی کژپندار
و کندهوش شده با پریشانگویی های کیش و آیینی وامانده می تند و شوربختی و بیچارگی
را گسترش می دهد ... هر راهی به سوی پیشرفت اقتصادی ـ اجتماعی ایران، به سوی
سرفرازی و شکوفایی فرهنگ و هنر ایرانی برای وی و «ولایت» اش به آرش از دست دادن
«نعمت های خداداده» یا همانا دارایی های بادآورده و موقعیت به چنگ آمده است؛ تنها
راه برجای مانده، بازگشت به گذشته، گام نهادن به تاریکی و پیمودن روندی ضدتاریخی و
بن بست است؛ گرچه نه برای توده های مردم ایران و نه توده های مردم هیچ جایی از
جهان که برای این لایه های اجتماعی وامانده و بازماندگان همبودهای تاریخی کهنه که
روزبروز بیش تر خرد و نابود می شوند!
ب. الف. بزرگمهر یکم فروردین ماه ۱۳۹۴
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر