تصویر دختر جوان زیبا و بزک دوزک کرده ای را درج کرده و نوشته است:
«شیرین ترین توت ها ، پای
درخت می ریزد؛ در حالی که ما برای چیدن توت های کال ، چشم به بالاترین شاخه ها
دوخته ایم ... این
است داستان ندیدن بهترین ها!
از «گوگل پلاس» با اندک ویرایش درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر
شمار بسیاری تایید («لایک») و به به و چه چه در زیر آن
آمده است که برخی از آن ها را بادآور می شوم:
ـ بسیار زیبا و عمیق
ـ عالی بود عزیزم
ـ فوق العاده بود؛ لایک
ـ بسیار هدفمند، زیبا، تاسف برانگیز بود. لایک
...
«مادر مرده ای» هم که بگمانم دنبال «توت شیرین» می گردد،
نوشته است:
ـ دقیقا ... اونا که توت های کال می بینن، زود از پا در میان
…
نمی دانم چرا یاد داستان
طنزآمیز و زیبای عزیز نسین به نام «ما آدم نمی شیم» افتاده ام.
باید از این پس، بیش تر به
زمین چشم بدوزم تا شاید یکی از این توت های شیرین، مرا نیز شیرین کام کند؛ ولی، نه
خنگِ خدا! همه جا که توت نریخته زمین ... پیش از آن باید درخت توت بیابی و اگر
یافتی، کشیک بدهی تا هیچ ووروجَک و جِغِله ای از آن بالا نرود و دَخلِ توت های شیرین
را بیاورد؛ وگرنه، آن اندازه باید بایستی تا علف زیر پایت سبز شود و شاید اگر
بختیار باشی، توت کال خشک شده ای که گنجشک ها و کلاغ ها اینجا و آنجایش را نوک زده
و داغانش کرده اند زیر پای درخت بیابی ...
ب. الف. بزرگمهر نهم فروردین ماه ۱۳۹۴
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر