«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ اسفند ۱۴, پنجشنبه

بجای «ملّی شدن بازرگانی خارجی»، «بازرگانی ملّی، خارجی شد»!


یکی از خواست های انقلاب بهمن ۵۷ که کم و بیش از همان نخست زیر پا نهاده شد، «ملّی شدن بازرگانی خارجی» و کوتاه شدن دست سوداگران و بازرگانان بزرگ (بخش سترگی از سرمایه داری وابسته ایران ـ کمپرادور) از بازرگانی خارجی بود که در بسیاری موردها بی هیچ ارزشی افزوده یا کاری انجام یافته، تنها از بده بستان کالاها و خدمات، سودهای کلان به جیب می زدند و بر وابستگی های اقتصادی ـ اجتماعی و سیاسی کشور به سرمایه داری امپریالیستی می افزودند.

شوربختانه، انقلاب بهمن در پهنه ی اقتصادی ـ اجتماعی به آماج های خود نرسید و به گفته ی طنزآمیز کهنه رفیقی در همان دوران:
«بازرگانی ملّی، خارجی شد!»

اکنون، چنان بلبشویی در پهنه ی یادشده پدید آمده که دزدان چپاولگر دستِ بالاتر یافته در اقتصاد و سیاست میهن نگونبخت مان، اگر هم بخواهند، نمی توانند از پسِ دزدی ها و چپاول های گروه های همچشم خود برآیند؛ زیرا در بسیاری موردها، دُم خودشان نیز در تله ی همان ها گیر است و در زمینه هایی نیز با یکدیگر همکاسه اند و ناچارند رسم و رسوم رفاقت را بجا آورند.

هم اکنون، دنباله ی «خارجی شدن اقتصاد ملی» را نه تنها در «بازرگانی درون» ایران که رویهمرفته به کلافی خوب تنابیده، سردرگم و ناگسستنی با «بازرگانی خارجی» فراروییده، می توان دید که پیامدهای مرگبار آن در کم و بیش، همه ی پهنه های اقتصادی ـ اجتماعی کشورمان چشمگیر است:
اقتصادی انگلی با بیماری های مقاربتی (بر وزن مقاومتی!) برخاسته از اقتصاد سرمایه داری امپریالیستی، گرانی سرسام آور کالاها، بیکارشدن هرچه بیش تر کارگران و زحمتکشان و تنگدستی و پریشانی همه گیر!

از دیدگاه دانشورانه در زمینه ی اجتماعی و منطقی استوار بر آن، تنها راهی نیز که برای برونرفت از وضعیت کنونی و جلوگیری از گسست مرگبارتر آینده میان خلق های ایران برجای مانده، سرنگونی رژیم تبهکار، ورشکسته و آبروباخته ی جمهوری اسلامی است که مهم ترین دستاورد دانشورانه ایران را نیز برای پایوری هستی ننگین خویش لگدمال نموده است؛ سرنگونی این رژیم، هرچه زودتر انجام پذیرد به سود یکپارچگی ایران و خلق های آن خواهد بود؛ زیرا آینده، آبستن رویدادهای هولناک تری است که در شرایط سرِ پا ماندن چنین رژیم از درون پوسیده ای، هم این رژیم را خواه ناخواه خواهد روفت، هم پیامدهای ناگوارتری دامنگیر ایران و ایرانی خواهد شد.

ب. الف. بزرگمهر     ۱۴ اسپند ماه ۱۳۹۳ 
 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!