اعتراض «مراجع تقلید» به جشن پیشواز نوروزی
جشن و سرور در اسلام معنا ندارد. «نوروز»
را این بی دین ها ترویج می کنند! خدا به سر شاهد است که همه روز ما، نوروز است؛
دیگر «نوروز» برای چه می خواهیم؟! این بی دین ها را که ما قلع و قمع کرده بودیم؛
اما انگار باز هم ریشه کرده و سر بر آورده اند. همان اول انقلاب هم موی دماغِ امام،
رحمت الله علیه، شده بودند. معظم لله هم ناچار شده بود که گروهی از ایشان را به
مناسبت «روز کارگر» (لعنت الله علیه) بپذیرد. امام فرمودند:
«اختصاص یک
روز به کارگران شاید به لحاظ تشریفات و تعظیم باشد والّا هر روز روز کارگرى است و
کارگران است بلکه عالم از کار و کارگر تشکیل شده است. اینکه ما یک روز اختصاص بدهیم
به کارگر، مثل این است که یک روز را اختصاص بدهیم به نور، یک روز را اختصاص بدهیم
به خورشید. هر روز نور هست و روز نور است، هر روزْ روز خورشید است»١ در آن شرایط وانفسا که بی دین ها فشار آورده
بودند، دیگر چه می توانستند بگویند؟! معظم لله حتا یادشان رفت جمله ی معروف شان را
که برای دیگر گروه های دیدار کننده می گفتند، بر زبان آورند.٢
«نوروز» هم همان حکم را دارد؛ مانند آن است که یک روز را اختصاص بدهیم به خورد و خوراک، روز دیگر را اختصاص بدهیم به جماع و قس علیهذا ... الحمدلله ما که به همه ی این ها روزانه دسترسی کافی داریم و هر روز و حتا بسیاری شب ها برای این نعمت های خدادادی، شکر خدا را در چندین نوبت بجا می آوریم؛ البته برای تشریفات هم که شده، ناچاریم به هنگام جماع میان «ربابه» و «سکینه» و «رقیه» و ... تفاوت بگذاریم و الحمدلله، خداوند باریتعالی این نعمت ها را برای آسایش ما متفاوت از هم خلق کرده اند تا از یکنواختی خسته نشویم؛ گرچه برای ما، نفس عمل مهم است که گونه ای جهاد در راه خدا و پیامبر نیز هست؛ وگرنه، «ربابه» و «سکینه» و «رقیه» و ... در اصل تفاوتی با یکدیگر ندارند! همانگونه که امام بزرگوار، «دامت برکاته»، فرموده بودند: «هر روز کارگری است»٣، برای ما هم هر روز، نوروز است؛ دیگر چه جایی برای «نوروز» می ماند؟! عامه ی مسلمین باید سخنان گهربار «امام راحل» را همچنان آویزه ی گوش خود داشته باشند که فرمود:
«نوروز» هم همان حکم را دارد؛ مانند آن است که یک روز را اختصاص بدهیم به خورد و خوراک، روز دیگر را اختصاص بدهیم به جماع و قس علیهذا ... الحمدلله ما که به همه ی این ها روزانه دسترسی کافی داریم و هر روز و حتا بسیاری شب ها برای این نعمت های خدادادی، شکر خدا را در چندین نوبت بجا می آوریم؛ البته برای تشریفات هم که شده، ناچاریم به هنگام جماع میان «ربابه» و «سکینه» و «رقیه» و ... تفاوت بگذاریم و الحمدلله، خداوند باریتعالی این نعمت ها را برای آسایش ما متفاوت از هم خلق کرده اند تا از یکنواختی خسته نشویم؛ گرچه برای ما، نفس عمل مهم است که گونه ای جهاد در راه خدا و پیامبر نیز هست؛ وگرنه، «ربابه» و «سکینه» و «رقیه» و ... در اصل تفاوتی با یکدیگر ندارند! همانگونه که امام بزرگوار، «دامت برکاته»، فرموده بودند: «هر روز کارگری است»٣، برای ما هم هر روز، نوروز است؛ دیگر چه جایی برای «نوروز» می ماند؟! عامه ی مسلمین باید سخنان گهربار «امام راحل» را همچنان آویزه ی گوش خود داشته باشند که فرمود:
«اسلام
براى شما ارج زیاد قائل است، اسلام شما را خُزّان زمین مىداند؛ شما خزانه دار زمین
هستید که زمین را شما باید آباد کنید و از شماست که آباد کنید و براى خود شماست که
آباد کنید. باید این مسئولیت را آنطور که مىدانید، آنطور که مىخواهید، این مسئولیت
را به عهده بگیرید و گوش به حرف کسانى که مىخواهند نگذارند که این چرخها به راه بیفتد
ندهید. آنها به شما علاقه ندارند؛ اسلام عزیز است که براى شما ارج قائل است و براى
شما حق قائل است و حقوق شما را به شما رد خواهد کرد ... اسلام براى شما حقوق قائل
هست؛ حق همه را خواهد داد. براى همه زنها و مردهاى کارگر، براى همه زنها و مردان
دهقان حق قائل است اسلام، و آنها را عزیز مىشمارد و حق آنها را به آنها رد خواهد
کرد. شما بگذارید که اسلام تحقق پیدا بکند، جمهورى اسلام با احکام نورانى اسلام
تحقق پیدا بکند.»٤ و مگر
نه اینکه حق خود را گرفته اید؟! دیگر چه می خواهید؟
مسلمین باید توجه داشته باشند که خداوند هر پنج انگشت دست را یکسان خلق نکرده است و نباید انتظار داشته باشند که همه به یک اندازه از نعمات خداوندی برخوردار شوند. آنچه نبی مُکرّم اسلام، ائمّه علیه السلام و احادیث اسلامی، مکرّر و مکرّر بر آن تاکید فرموده و انجام آن را از واجبات شرعی برای عوام النّاس دانسته اند، گریه و زاری به درگاه خداوندی و طلب آمرزش و بخشش است تا شاید جایی در بهشت برایشان مقرر فرموده و از گناهان شان درگذرد. درباره ی مومنین شیعه در این احادیث، حتا بیش از دیگر مومنین جهان اسلام، گریه و زاری سپارش شده و آمده است که واقعه ی کربلا جز به خواست و اراده ی خداوند متعال نبوده است تا این دسته از مومنین تا جهان برجای است، همواره سر بریده ی امام حسین را پیش چشم داشته، اشک شان همیشه دم مشک شان باشد.
جشن پیشواز نوروزی تان، مرا به شدت غصه دار و برآشفته نمود؛ نمی دانم در میان این همه غم و ناراحتی، جشن گرفتن تان برای چیست؟! بنشینید و به روز و روزگار خود که دستِ کمی از روزگار امام حسین ندارد، زار بزنید و مویه کنید! این، تنها راه آمرزش و بخشوده شدن در جهان باقی است؛ گرچه همواره باید «پل صراط» را به یاد داشته باشید که از موی باریک تر و از شمشیر تیزتر است!
انشاء الله، خداوند بخشاینده ی مهربان همه ی شما را به بهشت برین رهسپار فرماید! الهی آمین!
ب. الف. بزرگمهر ٢۵ اسپند ماه ١٣٩١
http://www.behzadbozorgmehr.com/2013/03/blog-post_15.html
پانوشت:
١ ـ «اختصاص یک روز به کارگران شاید به لحاظ تشریفات و تعظیم باشد والّا هر روز روز کارگرى است و کارگران است بلکه عالم از کار و کارگر تشکیل شده است. اینکه ما یک روز اختصاص بدهیم به کارگر، مثل این است که یک روز را اختصاص بدهیم به نور، یک روز را اختصاص بدهیم به خورشید. هر روز نور هست و روز نور است، هر روزْ روز خورشید است؛ لکن شاید این براى یک تشریفات و تعظیمى باشد، از این جهت مضایقه نیست، لکن اگر واقع بینى باشد، کار و کارگر در تمام عوالم ماقبل طبیعت و عالم طبیعت و عوالم مابعدالطبیعه، کار و کارگر همه جاست و تمام موجودات عالم، چه موجودات قبل از طبیعت باشد و چه موجودات طبیعى باشد و چه موجودات بعد از طبیعت، همه از کارگر پیدا شده است، و کارْ نظیر «وجود» است که در همه شئون عالم دخالت دارد.
عالم موجود شده است از فعالیت خدا، اجزاى عالم موجود شده است از فعالیتهایى که بعضِ موجودات دارند. هیچ موجودى را شما نمىتوانید سراغ کنید الّا اینکه کارگر و کار در او موجود است و خودش کار است. کارگرها هم کارند، از کار پیدا شده اند.
مسلمین باید توجه داشته باشند که خداوند هر پنج انگشت دست را یکسان خلق نکرده است و نباید انتظار داشته باشند که همه به یک اندازه از نعمات خداوندی برخوردار شوند. آنچه نبی مُکرّم اسلام، ائمّه علیه السلام و احادیث اسلامی، مکرّر و مکرّر بر آن تاکید فرموده و انجام آن را از واجبات شرعی برای عوام النّاس دانسته اند، گریه و زاری به درگاه خداوندی و طلب آمرزش و بخشش است تا شاید جایی در بهشت برایشان مقرر فرموده و از گناهان شان درگذرد. درباره ی مومنین شیعه در این احادیث، حتا بیش از دیگر مومنین جهان اسلام، گریه و زاری سپارش شده و آمده است که واقعه ی کربلا جز به خواست و اراده ی خداوند متعال نبوده است تا این دسته از مومنین تا جهان برجای است، همواره سر بریده ی امام حسین را پیش چشم داشته، اشک شان همیشه دم مشک شان باشد.
جشن پیشواز نوروزی تان، مرا به شدت غصه دار و برآشفته نمود؛ نمی دانم در میان این همه غم و ناراحتی، جشن گرفتن تان برای چیست؟! بنشینید و به روز و روزگار خود که دستِ کمی از روزگار امام حسین ندارد، زار بزنید و مویه کنید! این، تنها راه آمرزش و بخشوده شدن در جهان باقی است؛ گرچه همواره باید «پل صراط» را به یاد داشته باشید که از موی باریک تر و از شمشیر تیزتر است!
انشاء الله، خداوند بخشاینده ی مهربان همه ی شما را به بهشت برین رهسپار فرماید! الهی آمین!
ب. الف. بزرگمهر ٢۵ اسپند ماه ١٣٩١
http://www.behzadbozorgmehr.com/2013/03/blog-post_15.html
پانوشت:
١ ـ «اختصاص یک روز به کارگران شاید به لحاظ تشریفات و تعظیم باشد والّا هر روز روز کارگرى است و کارگران است بلکه عالم از کار و کارگر تشکیل شده است. اینکه ما یک روز اختصاص بدهیم به کارگر، مثل این است که یک روز را اختصاص بدهیم به نور، یک روز را اختصاص بدهیم به خورشید. هر روز نور هست و روز نور است، هر روزْ روز خورشید است؛ لکن شاید این براى یک تشریفات و تعظیمى باشد، از این جهت مضایقه نیست، لکن اگر واقع بینى باشد، کار و کارگر در تمام عوالم ماقبل طبیعت و عالم طبیعت و عوالم مابعدالطبیعه، کار و کارگر همه جاست و تمام موجودات عالم، چه موجودات قبل از طبیعت باشد و چه موجودات طبیعى باشد و چه موجودات بعد از طبیعت، همه از کارگر پیدا شده است، و کارْ نظیر «وجود» است که در همه شئون عالم دخالت دارد.
عالم موجود شده است از فعالیت خدا، اجزاى عالم موجود شده است از فعالیتهایى که بعضِ موجودات دارند. هیچ موجودى را شما نمىتوانید سراغ کنید الّا اینکه کارگر و کار در او موجود است و خودش کار است. کارگرها هم کارند، از کار پیدا شده اند.
ذرات موجودات در عالم- در عالم طبیعت-
فعال هستند براى ایجاد همه موجوداتىکه در این عالم است؛ حتى جمادات، حتى اشجار،
همه زندهاند، همه کارگرند کار احاطه دارد بر همه عوالم. از اول با کار عالم موجود
شده است و کارگر مبدأ همه موجودات است. حق تعالى مبدأ کارگرى است و کارگر است،
فعال است. موجودات عالم غیب [که] با فعالیت غیبى تحقق پیدا کردهاند، کارگرند.
موجودات عالم طبیعت- هر جا که شما ملاحظه کنید، هر قشرى از اقشار را که ملاحظه کنید،
چه موجوداتى که به نظر ما در پست ترین مراتب وجودند مثل معادن و زمینها و جمادات و
چه آنهایى که بعد از این مرتبه موجودند مثل نباتات، اشجار و چه آنهایى که بعد از اینها
موجودند مثل حیوانات و چه آن که مافوق اینهاست مثل انسان- همه جلوه کارند و همه
کارگر. کارگرها اینها را درست کردهاند. کارگرى بر همه موجودات احاطه دارد.
عالم مابعدالطبیعه- در جنت و نار- هم از کار و کارگرى پیدا شده است. بهشت و دوزخ از کار انسان پیدا شده است. در کار انسان است که یا عمل صالح است یا کار خوب است که مبدأ تحقق بهشت است یا اعمال غیرصالح و فاسد است که مبدأ دوزخ است. نباید ما اختصاص بدهیم یک روزى را به کارگر به اعتبار اینکه این روز حظّ کارگر، همین روز است. بله، مانع ندارد که یک روزى را ما انتخاب کنیم براى کارگر که بفهمانیم به عالم که کار و کارگرى است که همه چیز از اوست.
کار مثلِ جلوه حق تعالى مىماند که در تمام موجودات سرایت کرده است. همه موجودات، کار در آنها هست و با کار درست شدهاند. همه ذرات وجود کارگرند حتى ذرات اتمى که در این عالم طبیعت هست، اینها کارگر هستند با هوشیارى. همه ذرات عالم فعالند و هوشیارند لکن ما گمان مىکنیم که هوشیار نیستند: وَ انْ مِنْ شَى ءٍ الّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلکِن لاتَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ (1)؛ همه مُسَبِّح حقند، همه کارگران حق هستند، همه مطیع حق تعالى هستند؛ و کار در همه جا هست و عالمْ سرتاسر «روز کارگر» است نه یک روزْ روز کارگرى است، سرتاسر عالم روز کارگر است، سرتاسر عالَم کارگر است و سرتاسر عالم کار است؛ یعنى ذرات وجودى که انسان را و دیگر حیوانات را- به ارادة اللَّه تعالى- موجود مىکنند کارگرند و انسانْ کار است، اثر کار آنهاست. تمام این موجوداتى که در عالم ملاحظه مىکنید اثر کار فعالانه جنود الهى است؛ جنداللَّه، همه کارگر هستند. خداى تبارک و تعالى مبدأ کار است.
ما این روز را بزرگ مىشماریم از براى اینکه قرار دادهاند این روز را براى کارگر. کارگر در اسلام، وقتى که در محیط محدودترى ملاحظه کنیم یعنى در این موجود پایین، در این زمین، در این ستاره کوچک که در مقابل عالمْ قَدْرِ محسوسى ندارد، در مقابل عالم ماده قدر محسوسى ندارد، یعنى عالم ماده پهناور است به قدرى که تاکنون آنچه بشر فهمیده است و کم فهمیده است، آنطور که گفته مىشود بعضى ستارهها هست که نور او به ما با شش بیلیون یعنى شش میلیارد سال نور [ى] به ما مىرسد، و این آن چیزى است که تاکنون گفته مىشود کشف شده است و آن طرف را و ما بعد او را، خداى تبارک و تعالى مىداند. این زمین در مقابل یک همچو سطح بزرگ، یک چیز ناچیزى است بلکه خورشید ما و تمام عائله خورشید ما در مقابل عالمْ ذره غیرمحسوسى است و تمام عالم در مقابل عالم ما وراء الطبیعه ذره غیرمحسوسى است. تمام عالم ماده مثل یک نقطه مى ماند در مقابل عالم ماوراى طبیعت؛ و تمام عالم ماوراى طبیعت، چه ما قبل الطبیعه و چه ما بعد الطبیعه در مقابل ارادة اللَّه قَدْرِ محسوسى ندارد.
الآن که ما بحث داریم راجع به این ستاره کوچک و راجع به این ستارهاى که اصلًا قدر محسوسى در عالم ندارد و بحث داریم و راجع به کارگر- به آنطورى که دیگران فهمیدهاند- صحبت داریم، لابد باید افق بحث را کوتاه کرد و نزدیک به فهم کرد. این کارگرهاى ما اشخاصى هستند که مدیر جامعه انسانیت هستند. اداره امور مملکتها، اداره امور کشورها به دست اینهاست؛ به دست کشاورزان، به دست کارگران کارخانهها و دهقانان و کشاورزان. اینها هستند که اداره مىکنند مملکتها را، اداره مىکنند کشورها را؛ و از این جهت مدیر این عالم، عالم طبیعت، یعنى در این نجمه کوچک، در این زمین که یک ستاره کوچک است، اداره امور این زمین به دست کارگران است و دست اینهاست که اداره مىکند و زنده مىکند این عالم را، زنده مىکند کشور را. بنابراین اینها عهده دار امر بزرگى هستند، احترام زیاد دارند لکن مسئولیت زیاد. هرکس بیشتر در عالم احترام دارد، پیش خداى تبارک و تعالى احترام دارد و بیشتر منشأ اثر است، مسئولیت او بیشتر است. کارگران ما، چه طبقه دهقان و چه طبقه کارگران سایر کارخانهها و سایر جاها، تمام اعمالى که، تمام چیزهایى که در کشور هست، برکاتى که در کشور هست مرهون وجود آنهاست ولهذا آنها بر همه مقدمند. لکن چیزهایى که به عهده آنهاست، مسئولیتهایى که به عهده آنهاست از همه مسئولیتها بالاتر است.
اگر کشورى رو به رشد برود، با دست شما کارگران عزیز رو به رشد مىرود و اگر کشورى رو به انحطاط برود، باز هم با شماست که رو به انحطاط مىرود؛ با کار نکردن یا کم کار کردن یا علاقه به کار نداشتن است که رو به انحطاط مىرود. کشور امروز از شماست، از کارگران است، کشور مال شماست. کشور، دیگر اجانب در آن دخالت ندارند، دیگر اختناقها نیست، دیگر فشارها نیست، دیگر چپاولیها نیست. امروز کشور مال شماست و شما مسئولیت او را مستقیم دارید. اگر در این مسئولیت کوشش نکنید، اگر در این امرى که به عهده شماست کوشش نکنید و آن دِیْنى که بر کشور خودتان، بر اسلام دارید ادا نکنید شما مسئول هستید. و چنانچه کوشش کنید و چرخهاى مملکت را به راه بیندازید، شما پیش خداى تبارک و تعالى بسیار ارجمند هستید. اسلام براى شما ارج زیاد قائل است، اسلام شما را خُزّان زمین مىداند، شما خزانه دار زمین هستید که زمین را شما باید آباد کنید و از شماست که آباد کنید و براى خود شماست که آباد کنید. باید این مسئولیت را آنطور که مىدانید، آنطور که مىخواهید، این مسئولیت را به عهده بگیرید و گوش به حرف کسانى که مىخواهند نگذارند که این چرخها به راه بیفتد ندهید. آنها به شما علاقه ندارند؛ اسلام عزیز است که براى شما ارج قائل است و براى شما حق قائل است و حقوق شما را به شما رد خواهد کرد. بگذارید اسلام تحقق پیدا بکند، بگذارید ریشههاى گندیده استبداد و استعمار فرو بریزد، کنده بشود، بگذارید اشخاصى که مى خواهند براى دیگران کار بکنند فلج بشوند.
شما برادران ما هستید، شما عزیزان ما هستید، شما باید این مملکت را اداره بکنید، شما هستید که مىتوانید این بار را به منزل برسانید، شما هستید که در کارخانهها مىتوانید چرخ کارخانهها را به جنبش درآورید و به راه بیندازید و مملکت را نجات بدهید. شما دهقانان هستید که مىتوانید چرخ کشاورزى را به راه بیندازید و فعالیت شماست که کشاورزى را به طور صحیح مىتواند عملى کند. شما مىدانید که کشاورزى ما را به زمین زدهاند، از بین بردند، حالا بر شماست که بعد از اینکه مملکت مال خود شما شده است و دست اجانب کوتاه شده است، به کشاورزى خودتان ادامه بدهید و مهلت بدهید که دولت به شما کمک بکند و مىکند کمک، آنقدرى که مىتواند کمک مىکند. شما برادران کارگر ما هستید؛ در کارخانهها بگذارید چرخ کارخانهها به راه بیفتد تا اینکه این مملکت آباد بشود براى همه، براى شما. شما بگذارید، مهلت بدهید که این کارخانهها به راه بیفتد و چرخ مملکت به جنبش بیفتد و شما همه با ما برادر هستید و ما همه در خدمت شما هستیم. شمایید که مىتوانید مملکت را اداره کنید و مىتوانید این آشفتگیها را از بین ببرید.
شما مى دانید که اینها رفتند و آشفته کردند این مملکت را. شما مى دانید که اینها چپاول کردند و رفتند و خزاین ما را تهى کردند و رفتند. حالا باید همه ما با هم، یک قشر تنها نه- تمام- همه با هم کوشش کنیم و این چرخهاى مملکت را راه بیندازیم تا اینکه مملکت ما سر و صورتى پیدا بکند. اسلام براى شما حقوق قائل هست؛ حق همه را خواهد داد. براى همه زنها و مردهاى کارگر، براى همه زنها و مردان دهقان حق قائل است اسلام، و آنها را عزیز مىشمارد و حق آنها را به آنها رد خواهد کرد. شما بگذارید که اسلام تحقق پیدا بکند، جمهورى اسلام با احکام نورانى اسلام تحقق پیدا بکند. نگذارید این اشخاصى که مىخواهند نگذارند این چرخها به راه بیفتد، مىخواهند نگذارند کشاورزى ما تحقق پیدا بکند و کارخانههاى ما به راه بیفتد، شما نگذارید اینها یک همچو فعالیتها را بکنند و شما را اغفال کنند. آنها شما را مىخواهند اغفال کنند که منافع این مملکت را ببرند، که خزاین این مملکت را ببرند، که آنهایى که مى خواهند این خزاین را ببرند، دست آنها باز باشد. شما باید مانع بشوید از این معنا؛ همه باید مانع بشویم از این معنا.
من از خداوند تبارک و تعالى صحت و سلامت همه ملت و عظمت اسلام و عظمت ملت و استقلال و آزادى این ملت را خواستارم. همه با هم، دهقان با ما و کارگر با ما و همه با هم به پیش!
والسلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته»
پیام خمینی به مناسبت «روز جهانی کارگر» در سال ١٣۵٨
١ - سوره اسراء، آیه ٤٤: «و هیچ موجودى نیست جز آنکه او را به پاکى مىستاید، ولى شما ذکرتسبیح ایشان را در نمى یابید.»
عالم مابعدالطبیعه- در جنت و نار- هم از کار و کارگرى پیدا شده است. بهشت و دوزخ از کار انسان پیدا شده است. در کار انسان است که یا عمل صالح است یا کار خوب است که مبدأ تحقق بهشت است یا اعمال غیرصالح و فاسد است که مبدأ دوزخ است. نباید ما اختصاص بدهیم یک روزى را به کارگر به اعتبار اینکه این روز حظّ کارگر، همین روز است. بله، مانع ندارد که یک روزى را ما انتخاب کنیم براى کارگر که بفهمانیم به عالم که کار و کارگرى است که همه چیز از اوست.
کار مثلِ جلوه حق تعالى مىماند که در تمام موجودات سرایت کرده است. همه موجودات، کار در آنها هست و با کار درست شدهاند. همه ذرات وجود کارگرند حتى ذرات اتمى که در این عالم طبیعت هست، اینها کارگر هستند با هوشیارى. همه ذرات عالم فعالند و هوشیارند لکن ما گمان مىکنیم که هوشیار نیستند: وَ انْ مِنْ شَى ءٍ الّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلکِن لاتَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ (1)؛ همه مُسَبِّح حقند، همه کارگران حق هستند، همه مطیع حق تعالى هستند؛ و کار در همه جا هست و عالمْ سرتاسر «روز کارگر» است نه یک روزْ روز کارگرى است، سرتاسر عالم روز کارگر است، سرتاسر عالَم کارگر است و سرتاسر عالم کار است؛ یعنى ذرات وجودى که انسان را و دیگر حیوانات را- به ارادة اللَّه تعالى- موجود مىکنند کارگرند و انسانْ کار است، اثر کار آنهاست. تمام این موجوداتى که در عالم ملاحظه مىکنید اثر کار فعالانه جنود الهى است؛ جنداللَّه، همه کارگر هستند. خداى تبارک و تعالى مبدأ کار است.
ما این روز را بزرگ مىشماریم از براى اینکه قرار دادهاند این روز را براى کارگر. کارگر در اسلام، وقتى که در محیط محدودترى ملاحظه کنیم یعنى در این موجود پایین، در این زمین، در این ستاره کوچک که در مقابل عالمْ قَدْرِ محسوسى ندارد، در مقابل عالم ماده قدر محسوسى ندارد، یعنى عالم ماده پهناور است به قدرى که تاکنون آنچه بشر فهمیده است و کم فهمیده است، آنطور که گفته مىشود بعضى ستارهها هست که نور او به ما با شش بیلیون یعنى شش میلیارد سال نور [ى] به ما مىرسد، و این آن چیزى است که تاکنون گفته مىشود کشف شده است و آن طرف را و ما بعد او را، خداى تبارک و تعالى مىداند. این زمین در مقابل یک همچو سطح بزرگ، یک چیز ناچیزى است بلکه خورشید ما و تمام عائله خورشید ما در مقابل عالمْ ذره غیرمحسوسى است و تمام عالم در مقابل عالم ما وراء الطبیعه ذره غیرمحسوسى است. تمام عالم ماده مثل یک نقطه مى ماند در مقابل عالم ماوراى طبیعت؛ و تمام عالم ماوراى طبیعت، چه ما قبل الطبیعه و چه ما بعد الطبیعه در مقابل ارادة اللَّه قَدْرِ محسوسى ندارد.
الآن که ما بحث داریم راجع به این ستاره کوچک و راجع به این ستارهاى که اصلًا قدر محسوسى در عالم ندارد و بحث داریم و راجع به کارگر- به آنطورى که دیگران فهمیدهاند- صحبت داریم، لابد باید افق بحث را کوتاه کرد و نزدیک به فهم کرد. این کارگرهاى ما اشخاصى هستند که مدیر جامعه انسانیت هستند. اداره امور مملکتها، اداره امور کشورها به دست اینهاست؛ به دست کشاورزان، به دست کارگران کارخانهها و دهقانان و کشاورزان. اینها هستند که اداره مىکنند مملکتها را، اداره مىکنند کشورها را؛ و از این جهت مدیر این عالم، عالم طبیعت، یعنى در این نجمه کوچک، در این زمین که یک ستاره کوچک است، اداره امور این زمین به دست کارگران است و دست اینهاست که اداره مىکند و زنده مىکند این عالم را، زنده مىکند کشور را. بنابراین اینها عهده دار امر بزرگى هستند، احترام زیاد دارند لکن مسئولیت زیاد. هرکس بیشتر در عالم احترام دارد، پیش خداى تبارک و تعالى احترام دارد و بیشتر منشأ اثر است، مسئولیت او بیشتر است. کارگران ما، چه طبقه دهقان و چه طبقه کارگران سایر کارخانهها و سایر جاها، تمام اعمالى که، تمام چیزهایى که در کشور هست، برکاتى که در کشور هست مرهون وجود آنهاست ولهذا آنها بر همه مقدمند. لکن چیزهایى که به عهده آنهاست، مسئولیتهایى که به عهده آنهاست از همه مسئولیتها بالاتر است.
اگر کشورى رو به رشد برود، با دست شما کارگران عزیز رو به رشد مىرود و اگر کشورى رو به انحطاط برود، باز هم با شماست که رو به انحطاط مىرود؛ با کار نکردن یا کم کار کردن یا علاقه به کار نداشتن است که رو به انحطاط مىرود. کشور امروز از شماست، از کارگران است، کشور مال شماست. کشور، دیگر اجانب در آن دخالت ندارند، دیگر اختناقها نیست، دیگر فشارها نیست، دیگر چپاولیها نیست. امروز کشور مال شماست و شما مسئولیت او را مستقیم دارید. اگر در این مسئولیت کوشش نکنید، اگر در این امرى که به عهده شماست کوشش نکنید و آن دِیْنى که بر کشور خودتان، بر اسلام دارید ادا نکنید شما مسئول هستید. و چنانچه کوشش کنید و چرخهاى مملکت را به راه بیندازید، شما پیش خداى تبارک و تعالى بسیار ارجمند هستید. اسلام براى شما ارج زیاد قائل است، اسلام شما را خُزّان زمین مىداند، شما خزانه دار زمین هستید که زمین را شما باید آباد کنید و از شماست که آباد کنید و براى خود شماست که آباد کنید. باید این مسئولیت را آنطور که مىدانید، آنطور که مىخواهید، این مسئولیت را به عهده بگیرید و گوش به حرف کسانى که مىخواهند نگذارند که این چرخها به راه بیفتد ندهید. آنها به شما علاقه ندارند؛ اسلام عزیز است که براى شما ارج قائل است و براى شما حق قائل است و حقوق شما را به شما رد خواهد کرد. بگذارید اسلام تحقق پیدا بکند، بگذارید ریشههاى گندیده استبداد و استعمار فرو بریزد، کنده بشود، بگذارید اشخاصى که مى خواهند براى دیگران کار بکنند فلج بشوند.
شما برادران ما هستید، شما عزیزان ما هستید، شما باید این مملکت را اداره بکنید، شما هستید که مىتوانید این بار را به منزل برسانید، شما هستید که در کارخانهها مىتوانید چرخ کارخانهها را به جنبش درآورید و به راه بیندازید و مملکت را نجات بدهید. شما دهقانان هستید که مىتوانید چرخ کشاورزى را به راه بیندازید و فعالیت شماست که کشاورزى را به طور صحیح مىتواند عملى کند. شما مىدانید که کشاورزى ما را به زمین زدهاند، از بین بردند، حالا بر شماست که بعد از اینکه مملکت مال خود شما شده است و دست اجانب کوتاه شده است، به کشاورزى خودتان ادامه بدهید و مهلت بدهید که دولت به شما کمک بکند و مىکند کمک، آنقدرى که مىتواند کمک مىکند. شما برادران کارگر ما هستید؛ در کارخانهها بگذارید چرخ کارخانهها به راه بیفتد تا اینکه این مملکت آباد بشود براى همه، براى شما. شما بگذارید، مهلت بدهید که این کارخانهها به راه بیفتد و چرخ مملکت به جنبش بیفتد و شما همه با ما برادر هستید و ما همه در خدمت شما هستیم. شمایید که مىتوانید مملکت را اداره کنید و مىتوانید این آشفتگیها را از بین ببرید.
شما مى دانید که اینها رفتند و آشفته کردند این مملکت را. شما مى دانید که اینها چپاول کردند و رفتند و خزاین ما را تهى کردند و رفتند. حالا باید همه ما با هم، یک قشر تنها نه- تمام- همه با هم کوشش کنیم و این چرخهاى مملکت را راه بیندازیم تا اینکه مملکت ما سر و صورتى پیدا بکند. اسلام براى شما حقوق قائل هست؛ حق همه را خواهد داد. براى همه زنها و مردهاى کارگر، براى همه زنها و مردان دهقان حق قائل است اسلام، و آنها را عزیز مىشمارد و حق آنها را به آنها رد خواهد کرد. شما بگذارید که اسلام تحقق پیدا بکند، جمهورى اسلام با احکام نورانى اسلام تحقق پیدا بکند. نگذارید این اشخاصى که مىخواهند نگذارند این چرخها به راه بیفتد، مىخواهند نگذارند کشاورزى ما تحقق پیدا بکند و کارخانههاى ما به راه بیفتد، شما نگذارید اینها یک همچو فعالیتها را بکنند و شما را اغفال کنند. آنها شما را مىخواهند اغفال کنند که منافع این مملکت را ببرند، که خزاین این مملکت را ببرند، که آنهایى که مى خواهند این خزاین را ببرند، دست آنها باز باشد. شما باید مانع بشوید از این معنا؛ همه باید مانع بشویم از این معنا.
من از خداوند تبارک و تعالى صحت و سلامت همه ملت و عظمت اسلام و عظمت ملت و استقلال و آزادى این ملت را خواستارم. همه با هم، دهقان با ما و کارگر با ما و همه با هم به پیش!
والسلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته»
پیام خمینی به مناسبت «روز جهانی کارگر» در سال ١٣۵٨
١ - سوره اسراء، آیه ٤٤: «و هیچ موجودى نیست جز آنکه او را به پاکى مىستاید، ولى شما ذکرتسبیح ایشان را در نمى یابید.»
http://www.jamaran.ir/fa/NewsContent-id_17151.aspx
٢ ـ چیزی مانند این: «این شما بودید که در صف اول انقلاب حرکت کردید ...»
٣ ـ پیام خمینی به مناسبت «روز جهانی کارگر» در سال ١٣۵٨
٤ ـ همانجا
٢ ـ چیزی مانند این: «این شما بودید که در صف اول انقلاب حرکت کردید ...»
٣ ـ پیام خمینی به مناسبت «روز جهانی کارگر» در سال ١٣۵٨
٤ ـ همانجا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر