«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۴ فروردین ۲, یکشنبه

شعر نباف حسنقلی!


آقای تروتسکیست، چیزی با این برنام در «گوگل پلاس» درج کرده است:
هفتاد و پنجمین سالگرد قتل عام افسران لهستانی در جنگل «کاتین» با فرمان مستقیم استالین

«گوگل پلاس»

در آن باره، پیش تر خوانده ام و نیک می دانم که یکی از تبهکاری های بزرگ انجام شده پس از فروپاشی نخستین کشور زحمتکشان جهان و اردوگاه کشورهای سوسیالیستی، دستبرد به بایگانی های دولتی آن کشورها، ربودن و دستکاری در گواهی های رسمی آن ها از سوی مزدوران امپریالیست ها بوده است. نمونه های روشنی از آن و از آن میان، درباره ی آنچه «آقا تروتسکیست» گواه گرفته، پیش تر دیده و گواه بوده ام.

با بدیده گرفتن اینکه جز در موردهایی ویژه و بایسته، هیچگاه نیازی به گفتگو و ستیزه با چنین جریان هایی در خود ندیده ام، تنها برای آنکه بداند کجای کار است و دیگرانی چو من، چه ارزیابی هایی درباره ی چنین گروه پر و بال یافته ای در جمهوری اسلامی دارند، برایش نوشتم:  
«شعر نباف حسنقلی! درست در خط امپریالیسم با گواهی های ساخته و پرداخته و بی پایه!

حواست خوب جمع باشه آقا تروتسکیست که کارهای دیگران را برمی داری و با آن ها به اصطلاح خودت نوشتار و یادداشت سیاسی سرهم بندی می کنی!

من ترا و گروه وامانده ات را خوب می شناسم و می بینم که چگونه زیر سایه و پر و بال رژیم تبهکار جمهوری اسلامی، سرگرم شاخه زدن تازه ای هستی و شاید مشتی نوجوان و جوان ناآگاه را هم بتوانی دنبال خودت و زیر پرچم دروغین چپی که ده ها و صدها شاخه اینچنین یافته، بکشی!

مزخرف نباف و کار فاشیست ها را به گردن کمونیست ها نینداز! با این کار، پا در جای پای فاشیست های آلمان می گذاری که ”رایشتاگ“ (مجلس آن کشور) را آتش زدند و به گردن کمونیست ها انداختند تا در پی آن موج بگیر و ببند حزب کمونیست نیرومند آن کشور را به این بهانه فراهم کنند و کردند.

این را هم بد نیست بدانی که با همه ی واماندگی ها و ناآگاهی هایی که رژیم تبهکار در نسل کنونی پدید آورده، حافظه ی تاریخی مردم ایران آن اندازه هست که گروه هایی چون گروه تو به جایی نخواهند رسید؛ دست بالا پادوهای دست چندم کشورهای امپریالیستی!»

می پندارم همین اندازه وی را بس باشد.

ب. الف. بزرگمهر    دوم فروردین ماه ۱۳۹۴


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!