نوروز بمانید که ایّام شمایید!
آغاز شمایید و سرانجام
شمایید!
آن صبح نخستینِ بهاری که ز
شادی
می آورد از چلچله پیغام،
شمایید!
آن دشت طراوت زده، آن جنگل
هشیار
آن گنبد گردنده ی آرام
شمایید!
خورشید گر از بام فلک عشق
فشاند،
خورشید شما، عشق شما، بام
شمایید!
نوروز کهنسال کجا غیر شما
بود؟
استوره ی جمشید و جم و جام
شمایید!
عشق از نفس گرم شما تازه
کند جان
افسانه ی بهرام و گل اندام
شمایید!
هم آینه ی مهر و هم آتشکده
ی عشق،
هم صاعقه ی خشمِ بهنگام
شمایید!
امروز اگر می چمد ابلیس، غمی
نیست
در فنّ کمین، حوصله ی دام
شمایید!
گیرم که سحر رفته و شب دور
و دراز است،
در کوچه ی خاموش زمان، گام
شمایید!
ایّام ز دیدار شمایند مبارک
نوروز بمانید که ایّام
شمایید!
مولانا جلال الدین محمد بلخی رومی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر