«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۴ فروردین ۱۳, پنجشنبه

«خط قرمز آقا»، هر بار تنگ تر و تنگ تر می شود! ـ بازانتشار


«خط قرمز آقا»، کم و بیش بسان آب رفتن دریاچه اورمیه است که گاهی خداوند به آن ها که در فصل بارندگی، دعای باران می خوانند، لطف کرده، فرشته ای را مامور می کند تا باران بسازد. اینکه آن فرشته چه نام دارد و چگونه باران می سازد، کسی نمی داند؛ ولی بیگمان یکی از چهار فرشته ی بزرگ مُقرّب عَرش الهی: میکاییل و اسرافیل و جبرییل و عزراییل که هر کدام وظیفه ای دیگر دارند، نیست! شاید فرشته ای تاکنون ناشناخته با برنامی چون «شاشاییل» است که به هر رو بارانش به اندازه ای بسنده نیست و آب دریاچه رویهمرفته کم تر و کم تر می شود؛ شاید هم خواست خداست تا مردمان قدر عافیت بدانند و کم تر ناسپاسی کنند! 

«خط قرمز آقا» هم درست به همینگونه، هر بار تنگ تر و تنگ تر می شود؛ ناگفته نماند که این خطِ قرمز، دایره ای است که «آقا» درست در میان آن قرار گرفته و با نوک عصای مبارکش آن را بدور خود و سرسخت ترین پیروانش که چشمی به آسمان و چشمی دیگر به زمین دوخته اند، کشیده است. با هر بار تنگ تر شدن دایره، گروهی از پیروان، اشکریزان و شاید در دل ناسزاگویان از این دایره بیرون رانده شده به فتنه گران بیرون دایره می پیوندند؛ فتنه گرانی که هر روز انبوه تر شده و ناخواسته، پیرامون دایره را پر کرده اند. کسی چه می داند، شاید هنگامی دورتر در آینده ی نزدیک از آن ها نیز به عنوان گروگان بهانه ای دیگر برای گفتگو با «شیطان بزرگ» و همدستانش بتوان سود برد؟ 

«آقا» بیش از بیرونی ها نگران آن هاست که درون خط جای دارند؛ نیک می داند که با کوچک تر شدن دایره باید باز هم گروهی فتنه گر را با عصای معجزه گرش که چون عصای موسی آتشزاست و به تازگی به مواد شیمیایی نیز ساز و برگ یافته، بیرون راند؛ ولی سرانجامِ کار به کجا خواهد رسید؟ دایره ای آن چنان تنگ که وی چون خداوند سازنده ی زمین و آسمان، دیگر جایی برای تکان خوردن نداشته باشد؟! 

ـ امدادی غیبی باید یا خود امام زمان پدیدار شود! راستی چرا نمی آید؟ ما که با وی چندین بار در بیابان های پیرامون قم دیدار داشته* و قرار و مدارهای مان را نیز گذاشته بودیم. آیا از چیزی می ترسد؟ یا شاید هم برای آمدن ناز می کند؟! خدایا پناه بر تو! 

ب. الف. بزرگمهر    چهارم آذر ماه ۱۳۹۳

 http://www.behzadbozorgmehr.com/2014/11/blog-post_17.html 

* از دروغ های آخوند چابلوس، همیشه گریان و امام نمره موقت نماز آدینه ی تهران: صدیقی

 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!