«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۴ فروردین ۱۸, سه‌شنبه

پرسش و پاسخی با نمک با گاگولی داغ بر پیشانی، گویای نگرانی های جانکاه رژیم! ـ بازانتشار

آخوندی که در دامنه ای از نابخردان فرمانروا بر میهن مان، گاگولی براستی کمیاب است. 


به پرسش و پاسخ زیر اندکی باریک شوید! گفتگویی است کم و بیش بامزه با کسی با عنوان «مشاور رییس جمهور» که از یکی از گاهنامه های تازه جوانه زده ی جمهوری اسلامی برگرفته  و همراه با تصویر وی در «گوگل پلاس» درج کرده اند؛ و این «مشاور رییس جمهور» کسی نیست جز علی یونسی، «تبهکاری داغ بر پیشانی ... که گواهی به دار آویخته شدن برخی از گل های سرسبد جامعه ایران و فداکارترین فرزندان میهن مان را دستینه (امضاء) نموده و ... [سپس] با گستاخی و چشم دریدگی بیمانندی ادعا [کرد] که این کارها از سوی آدمی ناشناخته به نام ”علی ادریسی“ انجام گرفته ...»!۱ تبهکاری که در میان آخوندهای درون و پیرامون حاکمیت ایران، یکی از گاگول ترین شان بشمار می رود؛ این را نه تنها از سخنان گاه بانمکش که ناخواسته، رازهای نهانی نظام را بیرون می ریزد و کار دست رییس ریش حنایی و «آقا»جانش می دهد که همچنین از چهره درهم آمیخته و پریشانش نیز می توان دریافت. محور جشم هایش را اگر به زبان «آقا»جان تبهکارتر از خودش کش بدهید، بجای آنکه از میان گوش ها رد شود، کم و بیش از بالای آن ها رد می شود؛ مرز روشن میان همه ی عقب ماندگان ذهنی با سایر آدم هایی که از هوش معمولی برخوردارند. گرچه، هستی چنین عقب مانده هایی در بالاترین جایگاه های حاکمیت جمهوری اسلامی، چون وزیر، نماینده، وکیل یا مشاور عالی این یا آن تبهکار کله گنده تر از خود، همان اندازه شگفت انگیز است که فرستادگان برای والیگری جاهای گوناگون ایران در پایان دوره ی ساسانیان از سوی «عُمر پور خطاب» از نخستین خلیفه های مسلمین.
اینک ببینیم این تبهکار داغ بر پیشانی در پاسخ به پرسش های خبرنگار چه گفته است. 

خبرنگار:
«یکی از وعده‌های آقای روحانی پیش از انتخابات، تغییر شرایط حصر بود؛ روند پیگیری شده را چطور ارزیابی می کنید و فکر می کنید چه انتظاری برای مدت تحقق آن می‌توان از دولت داشت؟» 

آخوند گاگول:
«دولت اختیاری در این زمینه ندارد، فقط می‌تواند زمینه را فراهم کند. شرایط اگر آرام شود و از جو سیاسی فاصله بگیریم، اگر فضا عادی و آرام شود ممکن است که دولت بتواند به این وعده‌اش برسد.» 

اگر توانستید میان بی اختیار بودن دولت در آن زمینه از یکسو و فراهم کردن همان زمینه از سوی دیگر، هماوندی بیابید، مرا هم آگاه نمایید! و چنانچه دولت می تواند «زمینه را فراهم کند»، چرا تاکنون از چنین کاری سر باز زده است؟!

پاسخ به این پرسش در متن گفته ی گاگول آبزیرکاه چنین گنجانده شده است:
دور شدن از جو سیاسی؛ آرام و عادی شدن فضا؛ وگرنه، دولت نمی تواند به این وعده اش جامه ی عمل بپوشاند!

پاسخی که نشانه هایی روشن از آماده سازی وی برای گفتگوهای رسانه ای از سوی نیمچه ویژه کاران این رشته در رژیم تبهکار را دربردارد. چنین نشانه هایی در گفته های همپالکی های دیگر وی نیز به دیده می آید.

اگر جای ان خبرنگار بودم، بی درنگ توضیح بیش تری درباره ی آماج وی از «دور شدن از جو سیاسی» می پرسیدم. پرسشی که کم و بیش اطمینان دارم از پاسخ شایسته به آن درمی ماند و ناچار می شد به این بسنده کند که آماج وی «آرامش سیاسی» بوده است! ولی میان چنین گفته ای با گفته ی وی، زمین تا آسمان فاصله است.

«آرامش سیاسی» در ذهنی وامانده به یاوه ای بی هیچگونه آرش روشن، چون «از جو سیاسی فاصله بگیریم» دگردیسه شده و همراه با آن و ناخودآگاه، هراس رژیم تبهکار از بحرانی تر شدن شرایط را نیز بازمی تاباند.

تبهکار داغ بر پیشانی به پرسشی کوتاه درباره ی چگونگی آرام شدن فضای سیاسی، چنین پاسخ می دهد:
«خیلی‌ها نمی‌خواهند، همیشه می‌خواهند جو با التهاب باشد. عده‌ای نمی‌خواهند جو آرام شود، اگر جو آرام شود به نظرم همین اتفاق می‌افتد.» و در پاسخ به پرسشی بگونه ای روشن از پیش طرح ریزی شده که «این عده‌ی تندرو چه کسانی هستند»، می افزاید:
«همین گروه‌های تندروی چپ و راست.» 

می بینید؟! همه ی پلیدی ها و پلشتی های انجام شده از سوی رژیم از زندانی کردن کسانی بی هیچ حکم دادگاه گرفته تا اسید پاشی و صدها تبهکاری کوچک و بزرگ دیگر به هنگامی واگذار می شود که جوّ سیاسی، آرام و فضا عادی شده باشد! و آیا رژیم در این زمینه گناهکار است؟ یا دستِکم کوتاهی نموده است؟ نه! گناه به گردن «گروه‌های تندروی چپ و راست» است! رژیم تبهکار نه تنها گناهی ندارد که به گفته ی یکی دیگر از دست اندارکاران آن، در ماجرای اسیدپاشی به رژیم ستم نیز رفته است!۱ 

«داغ ننگ بر پیشانی» در پاسخ به یکی دیگر از پرسش های خبرنگار به صحرای کربلا زده، درباره ی پایبندی به آزادی، از آن میان، چنین داد سخن داده است:
«باید آزادی واقعا رعایت شود که رکن انقلاب است و انقلاب برای آزادی صورت گرفته است و آزادی از اسلام و از استقلال جدا نیست. یعنی سه مقوله ی استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی از هم جدا نیست؛ از هم تفکیک ناپذیرند؛ هر کدام را کنار بگذارید، بقیه هم خراب می شود.» 

آخوند گاگول با وابسته دانستن «استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی» به یکدیگر که واپسین آن را نیز با «اسلام» یکی گرفته و همانجا گفته است: «آزادی از اسلام و از استقلال جدا نیست»، هرگونه آزادی یا استقلال بگونه ای دیگر جز آزادی ادعایی وی در چارچوب جمهوری اسلامی و  اسلام را زیر پا نهاده است. آیا از سر نادانی است؟ نه! چیزی فراتر از آن است. این آخوند، حتا در میان دامنه ای از نابخردان فرمانروا بر میهن مان از آن رهبر دَبنَگ گرفته تا سایرین، گاگولی براستی کمیاب است.

ب. الف. بزرگمهر    ۲۰ آبان ماه ۱۳۹۳

http://www.behzadbozorgmehr.com/2014/11/blog-post_56.html 

پی نوشت: 

۱ ـ «کی بود؟ کی بود؟ من نبودم ... پیدا کنید علی ادریسی را»، ب. الف. بزرگمهر، ۲۱ بهمن ماه ۱۳۹۲
http://www.behzadbozorgmehr.com/2014/02/blog-post_8425.html 

۲ ـ «این اقدام [هماوند دانستن اسیدپاشی به زنان با «امر به معروف و نهی از منکر»]، ظلم فاحش به نظام و متدینین، معتقدین و متفکرین است؛ چرا که این دو مساله با هم بیگانه است.» صادق لاریجانی، «همایش امر به معروف و نهی از منکر»، یکشنبه چهارم آبان ماه ۱۳۹۳، «خبرگزاری مهر»، چهارم آبان ماه ۱۳۹۳ (افزوده ی درون [ ] از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر) 

***

علی یونسی: رفع حصر در شرایط آرام ممکن است 

مشاور رییس جمهور درباره‌ی موضوع رفع حصر میرحسین موسوی و مهدی کروبی، گفت شرایط اگر آرام شود و از جو سیاسی فاصله بگیریم، اگر فضا عادی و آرام شود ممکن است که دولت بتواند به این وعده‌اش برسد.

علی یونسی در بازدید از غرفه‌ی انصاف نیوز در نمایشگاه مطبوعات، تاکید کرد: دولت اختیاری در این زمینه ندارد، اما می‌تواند زمینه را فراهم کند. اما خیلی‌ها نمی‌خواهند، همیشه می‌خواهند جو با التهاب باشد. 

متن گفتگوی انصاف نیوز با آقای یونسی در پی می آید:
چگونه می‌شود وضعیت رسانه‌ای کشور را طوری پیش برد که اعتماد مردم به رسانه‌های داخلی تقویت شود تا به سوی شایعات، رسانه‌های غیرداخلی به ویژه رسانه‌های فارسی زبان سوق پیدا نکنند؟ 

اگر ما به مطبوعات اعتماد کنیم، راهش این است که محدود نکنیم، آزاد کار کنند و اگر کسی خلاف کرد با خلاف آن برخورد شود. این که بگوییم نباید با خلاف برخورد کرد که این درست نیست ولی به خاطر احتمال خلاف نباید محدودیت ایجاد کرد. باید آزادی واقعا رعایت شود که رکن انقلاب است و انقلاب برای آزادی صورت گرفته است و آزادی از اسلام و از استقلال جدا نیست. یعنی سه مقوله ی استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی از هم جدا نیست، از هم تفکیک ناپذیرند، هر کدام را کنار بگذارید بقیه هم خراب می شود. ولی در عین حال بگذاریم اگر کسی خلاف کرد با آن کسی که خلاف کرده قانونی برخورد شود، یعنی انصاف رعایت شود در مورد کسی هم که خلاف کرده، مثلا اگر دروغ گفته، تهمت زده، با او برخورد شود. 

ظرفیت دولت هم باید بالا برود، اگر چنانچه بی انصافی در انتقاد هم بشود دولت باید ظرفیت و تحملش را بالا ببرد که بی انصافی‌ها را هم تحمل کند که الان هم همینطور است و رعایت می شود. ارگان‌های امنیتی و قضایی هم باید تحملشان را بالا ببرند و اعتماد کنند به مطبوعات. 

یکی از وعده‌های آقای روحانی پیش از انتخابات، تغییر شرایط حصر بود؛ روند پیگیری شده را چطور ارزیابی می کنید و فکر می کنید چه انتظاری برای مدت تحقق آن می‌توان از دولت داشت؟

دولت اختیاری در این زمینه ندارد، فقط می‌تواند زمینه را فراهم کند. شرایط اگر آرام شود و از جو سیاسی فاصله بگیریم، اگر فضا عادی و آرام شود ممکن است که دولت بتواند به این وعده‌اش برسد. 

 فکر می‌کنید این اتفاق بیافتد؟
خیلی‌ها نمی‌خواهند، همیشه می‌خواهند جو با التهاب باشد. عده‌ای نمی‌خواهند جو آرام شود، اگر جو آرام شود به نظرم همین اتفاق می‌افتد. 

 این عده‌ی تندرو چه کسانی هستند؟ 

همین گروه‌های تندروی چپ و راست. 
... 

۱۹ آبان ماه ۱۳۹۳ 

http://ensafnews.com/index.aspx/n/10811 

از ویرایش این گزارش دانسته خودداری نموده و برسش و پاسخ پایانی آن را نیز پیراسته ام. برجسته نمایی های متن، همه جا از آنِ من است.    ب. الف. بزرگمهر 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!