«یورش به ايران، جُستاری ساده، دستِ کم يا پيشبينیپذیر نيست؛ چنانچه بایسته باشد، رخ میدهد. اين ريسکی است که هنوز امکان دارد انجام آن را بپذيريم تا جلوی دستيابی ايران به بمب [اتمی] را بگيرد.» جو بايدن، معاون نخست ریيس جمهوری آمريکا
برگرفته از «رادیو فردا»، رسانه وابسته به وزارت امور خارجی «یانکی»
ها، ۱۱ اردی بهشت ماه ۱۳۹۴ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از سوی اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)
درست گفته است که یورش به ایران، کاری ساده و پیش پا
افتاده نیست. از همین روست که زمینه چینی های آن به عنوان یکی از گزینه های پیش رو
و پشتوانه ی گزینه ی ارزان تر (کمّی) و همزمان پربهاترِ (کیفی) کوفتن بر گُوِه ی کینه
و دشمنی میان خلق های ایران و در فرجام، گسست ها و جنگ درونی گام بگام و با سود
جستن از ندانمکاری های رژیم تبهکار جمهوری اسلامی پی گرفته می شود. اینگونه، ریسک
آن کم تر و مهار بحران پدیدآمده آسان تر خواهد بود. دستیابی ایران به بمب اتمی،
بهانه ای بیش نیست. نمودها و نشانه های بسیاری در دست است که امپریالیست های
«یانکی» در ساز و برگ دادن کشورهای منطقه چون ترکیه، عربستان خاندان سعود و حتا
شیخک های شاخاب پارس و در چارچوب هایی دیگر، نیروهای تندرویی چون «طالبان» و
«داعش» به جنگ ابزارهای اتمی، شیمیایی و میکروبی می کوشند. گویی، زمینه های جنگی
بزرگ تر و فراگیر که دامنه ی آن از منطقه خاورمیانه بس فراتر می رود، آماده می شود.
کشور ما از دیدگاه جغرافیای سیاسی، جایگاهی بس مهم داراست و نمی تواند بیرون از
گردابِ چنین سیاست اهریمنانه ای قرار گیرد.
آنچه از دیدگاه منافع خلق های ایران از
اهمیتی والا برخوردار است، چگونگی برخورد رژیم فرمانروا بر کشورمان با این سیاست دوربردی
امپریالیستی، دوری یا نزدیکی به آن، همراهی برده وار چنانکه تاکنون موردهای بسیاری
از آن را گواه بوده ایم یا رویارویی بنیادگرفته از سیاستی دانشورانه با چنین سیاست
هایی است. در اینجاست که ایرانیان و بویژه توده های مردم آن با دشواری و حتا چالش
سترگی روبرو هستند. آزمون های درونی و برونی رژیم تبهکار و به سرسپردگی گراییده در
همه ی پهنه های اقتصادی ـ اجتماعی و سیاسی به آن ها نشان داده که چنین رژیمی نه
تنها دشمن امپریالیست ها و نوکران منطقه ای آن ها چون رژیم پلید و مافیایی ترکیه
یا خاندان سعود دست نشانده ی «یانکی» ها در عربستان و حتا «داعش» نیست که به هنگام
بایسته به همکاری با آن ها نیز می پردازد و ناهمتایی های آن با چنین نیروهای
اهریمنی، دانسته یا از سرِ ناآگاهی و خواه
ناخواه، در چارچوب چشم و همچشمی و دستی بالاتر یافتن در سیاست های منطقه ای، دوربردی و راهبردی امپریالیست
ها به سرکردگی «یانکی» ها می گنجد؛ سیاستی بس ضد ملی؛ زمینه ساز پای استواری هرچه بیش تر نیروهای امپریالیستی در منطقه و هیزم بیار آتشِ جنگ های دلخواه کشورهای امپریالیستی.
چالش سترگ بویژه آنگاه رخ خواهد نمود که شرایطی بحرانی تر
از آنچه هست، چون چنگ اندازی «یانکی» ها به ایران زمین یا رخنمودهای ناگوار و پیش
بینی ناپذیر دیگری در کشور پدید آید. چون روز روشن است که دم و دستگاه پوشالی و از
درون پوسیده ی «ولایت دَبَنگ» در چنان اوضاع و احوالی، دمی پایدار نخواهد ماند و
این خود بر آشفتگی، سردرگمی و نابسامانی اوضاع افزوده، چه بسا شکست تاریخی
دیگری برای ایران رقم زند که یکپارچگی و پیوند خلق های آن را نیز برای همیشه بگسلد.
اگر ما ایرانیان با چنین شرایطی روبرو نبودیم، این نوکر
کارآزموده ی امپریالیست های «یانکی» که گویا هماوندی هایی بسیار نزدیک با
راستگراترین گروه های فرمانروا بر سرزمین چنگ انداخته شده ی پلستین نیز دارد،
زَهره ی آن را نداشت که اندیشه ی یورش به ایران را در سر بپروراند؛ چه برسد که
آن را با گستاخی بر زبان آورد.
ب. الف. بزرگمهر ۱۲ اردی بهشت ماه ۱۳۹۴
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر